آیا حیات پس از مرگ وجود دارد؟ دین شناسان می توانند ساعتها در این مورد بحث کنند، اما دکتر جفری لانگ (Jeffrey Long) متخصص تومور چه اعتقادی دارد؟ وی معتقد است شواهد علمی صراحتا می گویند پاسخ به سوال فوق بله است.
وی در کتاب «شاهدِ پس از مرگ» (Evidence of the Afterlife) که این هفته وارد بازار شد، نتیجه ی مناقشه برانگیز خود را در این مورد ارائه کرده است. کتابی که حاصل پژوهشهای ده ساله ی وی در موضوع تجربیات هنگام مرگ و بررسی تجربیات شخصی ۱۶۰۰ نفر در هنگام مرگ است. وی در گفت و گو با مجله ی تایم درباره ی ماهیت تجربه ی هنگام مرگ و درهمکنش مذهب و علم صحبت می کند.
این مصاحبه پرخواننده ترین صفحه ی امروز وب سایت تایم بود.
پیوند در بالاترین
پرسش: از نظر علمی، تجربه ی هنگام مرگ چیست؟
پاسخ: تجربه ی هنگام مرگ دارای دو مولفه است. نخست این که فرد باید به مرگ نزدیک باشد. به این معنی که شرایط جسمی اش به قدری وخیم باشد که در صورت عدم بهبود، بمیرد. معمولا فردی را که بیهوش است، یا از نظر بالینی مرده است و ضربان قلب و تنفسش متوقف شده است می توان نزدیک به مرگ در نظر گرفت. مولفه ی دوم این است که مرگ درست از بیخ گوش شخص عبور کند و وی در عین حال بتواند این مساله را به وضوح تجربه کند و به خاطر بیاورد.
پرسش: پاسخ شما به شکاکانی که که می گویند باید پایه و اساس زیست شناسانه یا فیزیولوژیکی برای چنین تجربه ای وجود داشته باشد چیست؟ چرا که شما در کتاب خودتان می گویید چنین تجربه ای از نظر پزشکی غیر قابل توضیح است.
پاسخ: جالب این جا است که بر خلاف کتاب من که توضیحی در مورد این تجربه ارائه نمی دهد، بیش از بیست توضیح جایگزین برای این تجربه از سوی شکاکان ارائه شده است. دلیل این تعداد زیاد کاملا مشخص است. چرا که هیچ یک از این توضیحات، حتی برای خود شکاکان، قابل فهم نیستند.
پرسش: شما می گویید، میزان شک و تردید درمورد تجربه ی هنگام مرگ نسبت به گذشته بسیار کاهش یافته است و آگاهی در این مورد نیز افزایش داشته است. دلیل این اتفاق چیست؟
ظرف ۳۵ سال گذشته صدها مقاله ی علمی درمورد تجربیات هنگام مرگ منتشر شده است. علاوه بر آن، رسانه ها توجه ویژه ای به این پدیده داشته اند. بخصوص وب سایتهای اینترنتی صدها هزار صفحه را به این موضوع اختصاص داده اند. همه ی اینها به افزایش آگاهی مردم در این زمینه کمک کرده است.
پرسش: شما در کتاب خود اشاره می کنید که برخی از منتقدان می گویند همه ی کسانی که تجربه ی هنگام مرگ داشته اند، جزییات این تجربه را قبلا از دیگران شنیده اند وبه نوعی تحت تاثیر محیط بوده اند. شما در تحقیقات خود چگونه با این مساله مقابله کردید؟
پاسخ: ما داستانهایی که درمورد تجربه ی هنگام مرگ دریافت می کنیم، عینا به وب سایت خودمان می فرستیم. با توجه به این که ماهانه ۳۰۰ هزار صفحه توسط ۴۰ هزار بازدید کننده از سراسر دنیا خوانده می شود، و تا کنون هیچ کسی موفق نشده است داستانهای تکراری را شناسایی کند، نشان دهنده ی با اصالت بودن داستانها است. در ضمن، شفافیت کار ما و تعداد بالای بازدیدکنندگان وب سایت، خود بیانگر کیفیت بالای کار است.
پرسش: شما می گویید این پژوهش تاثیرات شخصی زیادی هم بر روی شما گذاشته است. چگونه؟
پاسخ: من یک پزشک هستم که با سرطان مبارزه می کنم. علی رغم همه ی تلاشهایمان، همه ی بیماران علاج پیدا نمی کنند. اعتقاد من به زندگی زیبای پس از مرگ، به من کمک می کند تا بتوانم با نیروی بیشتری به جنگ این هیولای وحشتناک بروم. نیرویی که قبلا نداشتم. این اعتقاد به من کمک می کند که بتوانم پزشک بهتری برای بیمارانم باشم.
پرسش: شما می گویید ما می توانیم با بررسی تجربیات هنگام مرگ درمورد حیات پس از مرگ نتیجه گیری کنیم. اما واقعا فکر نمی کنید این کار مثل مقایسه ی سیب و پرتقال است؟
پاسخ: از نظر علمی مصاحبه با افرادی که کاملا مرده اند، امکان پذیر نیست. با توجه به این محدودیت، ما باید ببینیم بهترین کار ممکن چیست. اگر مغز کسی هیچگونه عملکردی نداشته باشد، مانند زمانی که شما دچار سکته ی قلبی می شوید، به نظر من این فرد نزدیکترین مدل به آن چه است که دنبالش هستیم. یعنی مطالعه و بررسی این مساله که آیا تجربه ی هوشیارانه در جایی خارج از مغز امکان پذیر است یا خیر.
پرسش: شما در کتابتان به این نکته اشاره کرده اید که تحقیقات شما می تواند دست مذهب را بازتر کند. اما آیا مساله ی حیات پس از مرگ یک مساله ی علمی است یا مذهبی؟
پاسخ: من فکر می کنم ما هم اکنون ترکیب جالبی از این دو داریم. این پژوهش مستقیما به ما یادآور می شود که مذهب در طول هزاره های گذشته چه چیزهایی به ما گفته است. مذهب مشخصا به ما گفته است که حیات پس از مرگ وجود دارد و کل جهان دارای هدف مشخصی است. در واقع پژوهش علمی ما مهر تاییدی برای همه ی چیزهایی است که مذهب سالها است به ما گفته است. این کتاب گام بزرگی در نزدیک کردن علم و مذهب به یکدیگر است.
پرسش: آیا جنبه ای از تجربیات بشری وجود دارد که به نظر شما علم نمی تواند حتی نزدیکش بشود؟
پاسخ: قطعا همین طور است. آنچه که واقعا پس از مرگ اتفاق می افتد یکی از این مسائل است. توجه کنید که همه ی آنچه در این مورد می دانیم، همواره نیازمند مقداری ایمان نیز هست. در عین حال، وقتی شما به شواهد علمی زندگی پس از مرگ نگاه می کنید، مقدار ایمان مورد نیاز برای باور داشتن به حیات پس از مرگ به طرز قابل توجهی کاهش می یابد.
منبع:
TIME: Is There Life After Death?
ببینید:
MSNBC: مصاحبه ی ویدیویی با دکتر جفری لانگ و شخصی که تجربه ی هنگام مرگ داشته است
Amazon: کتاب دکتر جفری لانگ در آمازون
کسری عزیز من با نظر شما ۱۰۰ درصد موافقم و تا چند سال گذشته مثل شما فکر میکردم و خدای خودم را جدا از خدای قرآن و پیامبر میدونستم ولی یک روز برحسب اتفاق با دکتر شمشیری که یه محقق آگاه قرآنیست آشنا شدم کسی که به تمام سوالات من با آیات قرآن جواب داد سوالاتی که پیش از اون از دیگر روحانیونی که خود را آگاه میدونستند پرسیده بودم ولی متاسفانه اونها مطالبی را که تو کتابها خونده بودند و اصلا برای من قابل لمس نبودند تحویلم دادند که هیچ کدام مورد قبولم نبودند. کنجکار شدم و به سراغ قرآن رفتم اوایل هیچ لذتی نمیبردم راستش حوصلم سر میرفت و همه مطالب رو تکراری میدونستم ولی دنبال دانستن حقیقت بودم نه انکار چیزی . ادامه دادم و با هر بار بیشتر خواندن قرآن اسرار تازه ای از اون میفهمیدم. الان وقتی حالم خوب نیست به سراغش میرم ازش راه کار میگیرم و اون آرومم میکنه. دوست عزیز شاید باور اینها برای خیلیها سخت باشه ولی اگر هر فردی بدون غرض ورزی دنبال سوالاتش بره حتما نتیجه میگیره. اعتقاد من اینه که اگر مسلمانم یا یهودی مسیحی یا حتی اگر اصلا خدا رو قبول ندارم به فطرت خودم باید برگردم آیا بدون باور به وجود خدا در تک تک سلولهای بدنم حس خوبی دارم؟ اگر یک روز حس کنم که خدایی نیست آیا میتونم این آرامش رو داشته باشم؟
خدا اون حس زیباییست که در تاریکی صحرا، زمانیکه هراس مرگ میدزددسکوتت را، یکی همچون نسیم دشت میگوید :کنارت هستم که تنها و دل، آرام میگیرد
من تا چند سال پیش به همه چی اعتقاد داشتم… خدا؛اسلام؛پیامبر… تا این که شک کردم… به همه چی… حتی خود خدا…آدم وقتی قدرت فکر کردن رو بدست میاره اجتناب ناپذیره که شک نکنه. اونقدر کتاب و مقاله خوندم و با این و اون دعوا و مشاجره کردم که رسما از پا افتادم… خسته شدم و گفتم خب دیگه بسه… باید باور کنم که هیچ چی توی این دنیا وجود خدا رو ٍثابت نمیکنه, هیج چی… و همه ی برهان ها واقعا ساده لوحانه است. به دلایل زیر:
۱_ “خدا هست؛ چون هر نظامی خالقی داره”نقض: اگه فلسفه شما اینه که هر معلولی علتی داره؛ پس چطور برای خدا علتی نمیگیری؟ میگید چون بودن خدا مطلقه؛ اگه اعتقاد دارید چیزی میتونه مطلق باشه پس چرا راهتون رو دراز میکنید؛ میتونید این رو هم باور کنید بودن جهان آغاز و پایانی نداره؛ جهان مطلقا هست؛ فقط هست…یه زمان خاصی بوجود نیومده؛ و مطلقا,هست.
۲_ نظم جهان_ نقض: جهان هستی محدوده ای نداره,بی نهایت سیاره در سراسر جهان وجود داره؛پس این که موقعیت میلیون ها سیاره از این سیاره ها نسبت به خورشیدشون کاملا مناسب حیات باشه به هیچ وجه چیز فوق العاده ای نیست! و اگه حتی وجود این همه سیستم پیجیده حیات رو روی زمین صرفا تصادفی تلقی کنیم و از انتخاب طبیعی و برخی مسایل صرف نظر کنیم, احتمالش میشه یک در بینهایت(کمترین احتمال)و با توجه به این که بینهایت سیاره در جهان هستی وجود داره آیا باز هم باور این که این امکان داره براتون سخته؟
اگه شما یک دسنگاهی بسازی که بدون هیچ نظمی فقط توالی هایی از ۳۲ حرف زبان فارسی رو چاپ کنه و این دستگاه تا ابد یه کار خودش ادامه بده مطمینا انتظار این رو دارین که گاهی کلمات با معنا و حتی گاهی جملات ساخته بشندو اگر این دستگاه تا بینهایت کارش رو ادامه بده حتی ممکنه کل دیوان حافظ رو به طور تصادفی چاپ کنه! شما که نمیتونین احنمالات رو رد کنین؟
پروفسور هاوکینگ با اون سواد اعظمش در مورد فیزیک میگه: “نیازی به حضور خدا در جهان هستی نیست.” نمیگم ایشون مطمینا حرفش درسته؛ ولی دیگه اینو میدونم که با این حرف یه فیزیک دان ؛ یه آخوند حق نداره از رو سیاره و ستاره و گردش سیاره به دور ستاره نتیجه بگیره که خدا هست. مسخره نیست؟؟؟ آخه یه آخوند جه نظری میتونه بده؟؟؟؟؟ چی می فهمه؟؟
بعد همه اینا نوبت این بود که دنیا رو بدون خدا تصور کنم: یه گورستان… تنهایی… تنهایی انسان…
دستانی دراز شده به سوی آسمان بدون جواب…
و مرگ یعنی مرگ…
دلم شکست… و تکه هایش هرگز به هم نمی چسبند…..
باید بگم که استدلالاتون قابل قبول نیست، چون بنظر من هر معلولی آخرش میرسه به خدا و اگر بخواهیم برای خدا هم خالقی قایل شویم، دوباره برای اون هم با ید سازنده ای در نظر بگیریم و اگر این روند رو تا بی نهایت ادامه بدیدیم، میفهمیم که بالاخره باید این روند یک جایی قطع بشه و اون آخرین خدا بالذات خودش علت باشه و معلوله هیچ چیز نباشه، چون در غیر اینصورت وجود علت(خدای) کل موجودات این روند متزلزل است و معلوم نیست در آن راس خدایی که بدون علت باشه،وجود داشته باشه. پس معلولی(همه موجودات عالم) که وجود علتش نامشخص و پراز ابهام است، اصلا چگونه بوجود آمده است، در صورتی که میبینیم همه چیز وجود دارد و هر چیزی سرجای خودش است.
پس می توان نتیجه گرفت که در آن راس، خدایی وجود دارد که وجود آن هیچ علتی ندارد و بالذات هست. چون اگر به این اصل معتقد نباشیم، وجود همه موجودات زیر سوال می رود در صورتی می بینیم که موجودات هستند پ او هم هست.
یا حق
این جوری زندگی کردن خیلی زجرآوره… خیلی شجاعت میخواد بدون خدا تو این دنیا زندگی کنی و از تمام پوچیت به وحشت نیفتی…من دارم دیوونه میشم…گاهی موقع درس خوندن یک دفعه میزنم زیر گریه؛ یا سرم رو میگیرم تو دستام و داد میزنم و صداش میکنم. بعد به خودم میگم داری چی رو صدا میکنی؟؟؟ میخوای هر شب با کی حرف بزنی؟؟ دلم میگیره… از تموم دنیا…
و دوست دارم باور کنم که او هست, که اشکام رو میبینه… یه چیزی ته دلم میگه دنیا همینی نیست که می بینیم… ولی اون فقط دلمه و من هرگز بهش اعتماد نکردم, همیشه زیر بار استدلال های تندم لهش کردم…ولی حالا دوست دارم باورش کنم, بذارم تا هر وقت که میخواد باهاش حرف بزنه…شاید,شاید حق با اون باشه
moshkeli nis har tor rahatin .vali fek konin man biyam shomaro bokosham kasiyam natone mano mojazat kone.onvagte ke khoda va akherat va gavanine hasti mani da mishe.porofosoram ba on mokhesh ino nafahmide
۱- اگه فلسفه شما اینه که هر معلولی علتی داره؛ پس چطور برای خدا علتی نمیگیری :
خدا علته و معلوله چیزی واقع نشده که محدود به علت باشه .
۲-اگه اعتقاد دارید چیزی میتونه مطلق باشه پس چرا راهتون رو دراز میکنید؛ میتونید این رو هم باور کنید:
خدا باور کسی نیست یقینه حتی بت پرست ها هم به وجود خالقی اعتقاد دارند ولی شیوه شناختشون ازخدا اشتباهه.
جهان هستی برای ذهن انسان محدودهای نداره .بله این دستگاه تصادفی دیوان حافظ را خواهد ساخت . ما. حیوانات .گیاهان همه مانند این دستگاهیم اما چرا این حالت وجودما و حیوانات به این شکل درزمان معینی برای این زمان مقدر است ؟
ایا اقای هاوکینگ که برای شکل گیری جهان اغازین و سیاهچاله ها بارها نظریات قبل خود را نقض کرده و ذهن انسان هرچیزیرا که نیتواند درک کند باید نقض و نفی کند . بشر ۱۰۰۰ سال پیش هم به وجود زمین گرد اعتقادی نداشت و تنها سرزمینی رامیدید و ان را مرکز همه ی وجود میدانست .
راستش من تازگیا به وجود خدا شک پیدا کردم .. نمیدونم خدایی هست یا نه ؟ البته هرکس تصور ذهنی خاص خودشو از خدا داره . به نظر من اگه خدایی هم وجود داشته یا داره همون انرژی اولیه اس که جهان از اون درست شده . شاید بعد از اون ، خدا همه چیز رو به طبیعت و کائنات سپرده تا همه امور بصورت اتوماتیک و خود بنیاد پیش بره . احساس میکنم در حال حاضر خدا بیشتر ناظره تا مجری . البته امیدوارم دوستان به من نسبت محارب یا مرتد ندهند.
میشه بیشتر توضیح بدی؟ من که مخم هنگ کرد!!!!!!!!!!!
به نظر من در اینکه خدایی وجود داره واین جهان رو آفریده بحثی نیست, بلاخره این جهان آفریدگاری داره, بحث سر چگونه به وجود آمدن دنیا باید باشه, اگه میتونید در مورد این بحث کنید؟
این هم یه چیز گنگ و مبهمه .. والله هنوز خیلی از دانشمندان توش موندن . وای به حال ما مردم عادی
هیچی یه روز خدا نشسته بوده اون بالا بالا ها با تسبیحش ور میرفته ذکر میگفته یهو یه لامپ رو سرش روشن میشه با خودش میگه چی کنم جی نکنم بزار یه جهان خلق کنم توش پر ستاره ماه هم میریزه بعد میگه پس خورشیدش کوو… دست اخر هم به ما میرسه میگه یه زمین بسازم فقط کیف کنم زمینو که ساخت حالا مارو ریخت توش و رنج ما رو آغاز کرد رنج افتادن به دام زندگی …بچه ها یعنی چه جور میشه یه چیز خود به خود به وجود بیاد که حاکم فناناپذیر باشه؟من که میگم محاله چون عقل اینو نمیپذیره اصلا(قابل توجه مغز فسیلی ها)هدف آفرینش چی بوده؟پرستش؟؟خداییش خدا هم عجب خدایی بوده ها این همه دم و دسگاه واسه چی اخه ؟به نظرتون خدا اصرافکار نبوده یا به عاقبتش فکر نکرده؟ حالا چرا میگن خدا جنسش مذکره؟ وای خوش به حال زن و بچش من که حسودیم گرفت……..خدازاییده افکار خود ماست انسان اولیه هم از بدو تولد به هر چیز قدرتمنتر از خودش سر تعظیم خم میکرد از حیوونا تا ستاره و خورشیدو ماه گرفته تا محمد و علی و حسن وحسین که الان خدای خیلی هاست..خوش باشید
علی آقا من با این دیدگاه شما که خدا زاییده افکار ما انسانهاست موافقم . اصلا یکی از دلایل اعتقاد به خدا همین ترس انسان از ناشناخته ها و حوادث و بلایای طبیعی و غیر طبیعی است که از آغاز پیدایش بشر با او همراه بوده. ولی بدبختی از اینجا شروع میشه که خیلی از انسانها خدایی رو که تو ذهن خودشون هست ،بخوان به بقیه تحمیل کنند . از همین جاست که ریشه اختلافات دیرینه مذهبی شروع میشه و پروژه آغاز یک تراژدی کلید میخوره که همون جنگهای مذهبی میشه که باعث میشه هر کس به اسم مذهب به خودش اجازه بده به حقوق و زندگی دیگران تجاوز کنه و این همه انسان بیگناه در طول تاریخ به اسم دین و مذهب به گونه های فجیع قتل عام بشند . حالا اینجا این بحث پیش میاد که اصولا مشکل خود مذهبه یا ایراد از مذهبیونه که از اینجا به بعدش رو میزاریم ببینیم نظر دوستان چیه؟
علی آقا کسی شما رو مجبور نکرده که خدا رو قبول کنی شما مختاری هر جور که دوست داری فکر کنی ولی شما که انقد خودتونو روشن فکر تلقی می کنی خواهشا مودب باش و انقد بقیه رو فسیل مغز و بو گندو و … خطاب نکن . هر کسی اعتقاد خودشو داره و به هیچ کس هیچ ربطی نداره و حق توهین به کسی رو نداره.در ضمن من با کسری کاملا موافقم.
مواظب خودتون باشید .شیطان ذره ذره در وجود انسان اثر میکنه .وجود عینی نداره که بگیم کابالا و تک چشم و…اینها همه نماد لشکر شیطان میتونه باشه.هرکاری میکنی تا انسان رو ناامید کنه و بزرگترین ناامیدی عدم درک خدا توسط انسانه .
movafegham zareyi hoshyari va fahmidan inke.lashghariyan sheytan dar karhaye poch va poch gherayi hazine mikonan .kafiye ke bedonim chi be saremon miyad
میدونم که این پیام حذف میشه ولی بدونید بزرگترین گناه اینه که امروز مسیحیای این سایتهارو با نام تردید درست کردند تا مسلمانان رو ناامید کنند.
be nazare man fekr karda dar yek zamine ke etelate vorodi nadarim.mojebe hangh kardan mishe.har shoro payanidare va hame raftani.behtari ravandeghan sabokanand.mamnon
slm doktor aghe elm betone hame chizo sabet kone ke nemishe olome mavaraye tabiat dalayele elmiro ham dar bar migiran .va in olom tanha afarideye parvardegare.kharej az fahme bashar.va khodavand dar morede maad rahnmon karde farzandane bashar ra.
avalan tohin nakon doyoman.chon shoma motale nadari be nazaret mozakhraf miyad.goran bekhoni han mikoni vali nahjolbalaghero aroarom bekhon dark kon ke din eslam dar che zaminehayi rah goshayi karde va dar che zamani dar hali ke in ghanjineha bdone motale monde va shodi in
ba nazareton movafegham.mehraboni az aelhamate parvardegare
jabro ekhtiyar bahame.be donya omadan ekhtiyari nis vali chetori bashim ekhtiyariye
بچه ها من منظور خاصی نداشتم که توهینی به کسی کرده باشم .اما خواهشا یه کم در مورد حرفی که میزنید یه کم فکر کنید.اینو در نظر بگیرید که اصلا نه خدایی بوده که خدای دیگریرو به وجود بیاره و نه عالم و هیچ انرژی که از بودنش پدید اومده. پس چطور میشه یکی یهو پیدا بشه و عالمو خلق کنه بالاخره یکم فکر کنید این اقای خدا از کجا اومده چرا به اونجا که میرسه بعضیا میگن ای ای ای نگو خدا گفته در این مورد حق نداری پرسش کنی.یا بعضیا میگن گناهه یا هزارو ی
تو پهنای علم رو می دونی چقدره
که فقط با یک سوال
مخاطبانت رو کود مغز می پنداری
(چون فکر می کنی مخاطبانت جوابش رو ندارن )
اتفاقا شما کود مغز هستی
چون که معلومه تا حالا به حل مساله فکر نکردی
اصلا می دونی یک مساله علمی چی هست
فقط یه سوال داری
و فکر هم می کنی بقیه این سوال رو نمی دونند.
مثل اینه که مساله پیچیده ریاضیات رو که برای فهمیدنش حداقل تو دانشگاه باید ۱۰ سال درس بخونی رو بدن دست که دانش آموز اول دبیرستانی و بگن حلش کن
اون اصلا سوال رو نمی تونه بفهمه چه برسه به جوابش .
پس بفهم که دامنه علم بیشتر از اون چیزی هست که فکر می کنی.
و بفهم که با یک سوال که هنوز نفهمیدیش اصلا سوال چی هست نمی شه کل فلسفه هستی رو زیر سوال برد.
اگر خدا وجود نداشت چی میشد؟؟؟
مطمئن باشید ما هم وجود نداشتیم اصلا نه کاری به قرآن دارم نه نهج البلاغه نه تفسیر آیات و ….
به خودتون نگاه کنید به علم نگاه نکنید علم عقب تر از اونه که بتونه یه سرطان رو درمان کنه چه برسه ب اینکه بخواد وجود خدا رو اثبات کنه
در وجود خدا شک نکنید حتی اون کسی هم که میگه وجود نداره باز هم تهه قلبش ناراحت میشه وقتی این حرفو میزنه چون روحه خدا تووش دمیده شده
در آخر یه چیزی بگم اسلام دینه بدی نیس ولی اکثر تروریست ها که خودتون هم میدونید نمیخواد من نام ببرم همشون تقریبا اسلامی هستن متاسفانه و جهان رو ب آشوب کشیدن و همچنان به کارهاشون ادامه میدن با اسمه خدا و نامه مقدس الله و اکبر
یه سوال
آیا هر آنچه که هست می تواند نباشد
اگر می تواند نباشد خب چرا؟
اگر نمی تواند که نباشد باز هم می پرسیم چرا؟
شما هرچه رو که میبینید باور میکنید ولی به این موضوع فکر کنید که افکار شما از کجا می آیند؟ فرآیند فکر کردن نوعی تبدیل انرژی هستش. ذهن جایگاه فکر است و صاحب فکر شما هستید ولی نه اون کسی که در آینه مشاهده میکنید. فکرتان از کجا می آید؟ از یک مکان لا مکان که علم امروزی از توصیف آن عاجزه.پس قبول کنیم که ما فضایی داریم که در آن فضا فکر میکنیم و تخیل میکنیم ولی این فضا با چشم معمولی قابل مشاهده نیست ولی احساس میشود- پس خدا را هم اینگونه میتوان احساس کرد.
حقیقت آن است که نظریه تکامل و منشاء گونهها هنوز در حد فرضیه و نظریه هست و هیچ دلیل قطعی و یقینی برای اثبات آن وجود ندارد. لذا سؤالات و موارد مبهم بسیاری در این فرضیه به وجود میآید که هرکدام برای خود جایگاه ویژهای داشته و قابل تأمل است و حتی بعضی از دلایل علمی را در رد این نظریه آورده اند که به بعضی از این دلایل اشاره می نمائیم
الف ) شامپانزه ها تکامل یافته تر از انسان!!!
ژنتیکدان تکاملی، جیانزی زانگ و همکارانش در دانشگاه میشیگان در ایالات متحدهی آمریکا، DNA انسان و شامپانزه و میمون رزوس را برای ۱۳۸۸۸ ژن با هم مقایسه کردند.
برای هر حرف DNA که در آن ژنهای شامپانزه یا انسان با شکل نیایی مشترکمان تفاوت داشت(که از ژن متناظر در میمونهای مککاک استنباط شده بود) پژوهشگران در پی آن بودند که آیا آن تغییر به تولید پروتیین تغییر یافتهای میانجامد. در ژنهایی که با انتخاب طبیعی انتقال یافتهاند، نسبت جهشهایی که به پروتیینهای تغییر یافته میانجامند، به طور نامعمول بالاست.
گروه زانگ دریافتند از نزدیک ۶ میلیون سال پیش که(گفته می شود) شامپانزه و انسان از نیای مشترکشان جدا شده اند، ۲۳۳ ژن شامپانزه و فقط ۱۴۵ ژن انسان با انتخاب طبیعی تغییر کردهاند.
این یافته با آن چه بسیاری از زیستشناسان تکاملی میپنداشتند، متناقض است. زانگ میگوید: ما تمایل نداریم تفاوتهای بین خودمان و نیای مشترکمان را سادهتر از تفاوتهای بین شامپانزهها و آن نیای مشترک ببینیم.»
گزارش کامل این پژوهش در مجلهیDOI: 10.1073/pnas.0701705104) PNAS) چاپ شده است.
(Holmes Bob, Chimps ‹more evolved› than humans, New Scientist, 16 April 2007)
همانطور که خواندید دانشمندان از نظر علمی در یافتند که شامپانزهها گونههای تکامل یافتهتری نسبت به انسان هستند در صورتی که نظریه تکامل انسان را مو جودی تکامل یافتهتر بیان می کند.
ب) تکامل نظریه ای اثبات نشده است
در سمیناری که در دانشگاه شیکاگو در زمینه مورفولوژی تکاملی برگزار شد، دانشمند برجسته، دکتر پاترسون، سؤال سادهای مطرح کرد: آیا در اینجا کسی هست که بتواند در مورد تکامل، نکتهای قطعی و ثابتشده را عنوان کند؟ سکوتی طولانی بر فضای تالار حکمفرما شد. سرانجام شخصی از گوشهای گفت: من یک چیز را با قطع و یقین میدانم: اینکه تکامل را نباید در مدارس تدریس کرد؟
با اینکه بسیاری از مردم عادی بر این باورند که تکامل پدیدهای علمی و اثباتشده میباشد، واقعیت این است که بعد از گذشت بیش از ۱۵۰ سال، تکامل فرضیهای است اثباتنشده و بدون سندیت است. در واقع باید گفت که قرائن و شواهد بسیاری تکامل را رد میکنند.
ج) فسیلها تکامل را اثبات نمیکنند
?فسیلها گواه بر تکامل میباشند!؟ این ادعایی بوده که دانشمندان با صدایی بلند عنوان میکردند. اما مشکلی که در مورد فسیلها وجود دارد، این است که میان حیواناتی که فسیلها گواه بر وجود آنها هستند، و حیوانات همنوعشان در عصر ما، هیچ فسیلِ میانی وجود ندارد، گویی حیوانات اولیه ناگهان بهصورت حیوانات امروزی تحول و تکامل یافتهاند. داروین نیز خود متوجه این نقصان در فرضیه خود بود، اما بر این باور بود که یک روز فسیلهای میانی یافت خواهند شد. هنوز بعد از گذشت ۱۵۰ سال، فسیلی دال بر وجود حیوانات میانی و در حال تکامل یافت نشده است. .
دانشمندان معتقد به تکامل برای رفع این نقیصه، این نظر را مطرح کردند که تحول با چنان سرعتی رخ داد که فسیلی از آنها باقی نمانده است. طبعاً دلیل و مدرکی علمی در این زمینه وجود ندارد.
د) هومولوژی» تکامل را اثبات نمیکند
هومولوژی نظریهای است که معتقد است ارگانیزمهای زندهای که از ساختاری همسان برخوردارند، از یک اصل واحد ناشی شدهاند و به این ترتیب این نظریه، تکامل را اثبات میکند.
مشکل در اینجاست که نمونههای فراوانی با این نظریه تناقض دارند. بهعنوان مثال، بافت کلیوی جانداران را در نظر بگیرید. کلیههای ماهی دارای شکل جنینی کاملاً متفاوتی با خزندگان و پستانداران میباشند. ممکن نیست که آنها از یک ساختار ناشی شده باشند. .
یا به دستگاه گوارش توجه کنیم. اگر همه جانداران از یک اصل ناشی شدهاند، تکامل و تحول این دستگاه در جانداران مختلف نیز میبایست یکسان باشد. اما عکس این صادق است. کوسه، قورباغه، خزندگان، و پرندگان، دارای دستگاه گوارشیای هستند که بهگونهای متفاوت تحول یافتهاند. نمونههای بسیار دیگری میتوان برای این امر آورد.
و) زائدهها تکامل را اثبات نمیکنند
تکاملگرایان بر این نظر پا میفشردند که بدن جانداران دارای اندامهایی است که امروز دیگر کاربردی ندارند. اندامهایی مثل آپاندیس و لایههای نیمهکروی در چشم زائده نامید شدهاند زیرا در زمان داروین تصور میشد که اینها بلامصرف میباشند. طبق این نظریه، این اندامها در دورههای اولیه هستی کاربردی داشتهاند، اما بهتدریج که انسان خود را با محیط سازگار ساخت، کاربرد خود را از دست دادند. بهعقیده این دسته از دانشمندان، آنها اکنون شاهدی هستند بر آنچه قبلاً بودیم .
باز در این مورد هم شواهد، علیه این نظریه هستند. تمام آنچه که زائده نامیده شده، امروز نیز کاربردی مفید دارند. آپاندیس در واقع غدهای است لنفاوی، و لایه نیمهکروی نیز همچون یک قاشقک، اشیاء خارجی را از داخل چشم جمعآوری میکند. بسیاری از ما شنیدهایم که انسان قبلاً دُم داشته است. این حرف خندهدار است. ستون فقرات انسان دارای ۳۳ مهره است. هیچ شاهدی بر این مدعا وجود ندارد که او قبلاً ۳۴ مهره داشته است. فردی بهاسم هِکل بود که نظریه دم انسان را پیش نهاد؛ او بعدها توسط دانشگاه خودش محکوم به تقلب شد .زیستشناسی مولکولی بیش از سایر عوامل، تکامل را رد میکند!
ز) چیزی بهنام شکل ساده حیات وجود ندارد
در روزگار داروین این عقیده رواج داشت که حیات از اَشکال سادهتر بهسوی اشکال پیچیدهتر حرکت میکند. علم امروزه ثابت کرده است که چیزی بهنام ? شکل ساده حیات ? وجود ندارد. حتی سادهترین سلول باکتری بهگونهای باورنکردنی پیچیده است. آنچه که سلولهای ساده نامیده میشود، شامل DNA و RNA و پروتئین میباشد که به یکدیگر وابسته و مرتبط هستند. در واقع، تمام سیستمهای بیوشیمیایی و فیزیولوژیکی به یکدیگر وابسته میباشند. لذا این تصور تکاملگرایان که اندامها بهگونهای مستقل تحول مییابند، پذیرفتنی نیست. مثلا؛ کک آبی از لحاظ پیچیدگی ژنتیکی روی دست انسان زده است! دانشمندان به تازگی دریافته اند که این موجود یک میلی متری بیشتر از هر موجود شناخته شده دیگری ژن دارد. در حالت کلی حدود ۳۱ هزار ژن در دی ان ای این کک وجود دارد . این در حالی است که انسان ها فقط از حدود ۲۳ هزار ژن برخوردارند. دافنیا ژولکس، یکی از انواع متداول کک آبی ، اولین سخت پوست است که از یک طرح نشانگر توالی شیمیایی که کد ژنتیکی یا ژنوم را می سازد ، برخوردار است. در نگاه اول ، دافنیا با بدن شفاف ، اندام دارای مفصل کاذب ، چشم مرکب و سیستم ساده عصبی و گردش خون، بسیار معمولی به نظر می رسد اما ژنوم این جاندار نه تنها بسیار بزرگ بوده بلکه سرشار از شگفتی است.(روزنامه جوان – یکشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۸۹ شماره ۳۳۴۰ سال دوازدهم)
ص) آیا اَشکال میانی وجود دارد
نه فقط فسیلهای میانی یافت نشده، بلکه زیستشناسی مولکولی نیز با قطعیت ثابت کرده که در سطح بیوشیمی نیز شکل میانی وجود ندارد. بهاین ترتیب، مثلاً پروتئینها هیچگاه از یک مرحله تا مرحله دیگر تحول نمییابند، بلکه همیشه از نوع تا نوع دیگر تحول پیدا میکنند. پروتئینها از اسید آمینه درست شدهاند. اگر آنها مانند مهرههای رنگی در یک گردنبند تصور کنیم، طبق نظر تکاملگرایان، پروتئین وقتی به انواع پیشرفتهتر تبدیل شود، باید مهرهای به این «گردنبند» پروتئین اضافه شود. بنابراین، باید طبعاً انتظار داشت که در جانداران پیشرفتهتر، مهرههای بیشتری بر گردنبند پروتئینی وجود داشته باشد. اما در عمل اینطور نیست. مثلاً بیایید انسان را با دو نوع ماهی مقایسه کنیم (با توجه به اینکه ماهی در طرح تکاملی، پیش از انسان بهوجود آمده است): ماهی بدون آرواره (که در سیر تکامل بسیار قدیمیتر است) و ماهی آروارهدار که جدیدتر است. با کمال تعجب میبینیم که پروتئین موجود در هموگلوبین انسان به پروتئین ماهی بدون آرواره بیشتر شبیه است تا به ماهی آروارهدار، در حالیکه طبق نظر تکاملگرایان میبایست عکس این باشد.
س) عدم قطعیت در اثبات شواهد
همه شواهدی که مخالفین تکامل در دست دارند، تکامل را رد میکند. اما هیچیک از شواهدی که طرفداران تکامل میکوشند ارائه دهند، قطعیت ندارد زیرا هیچگاه نمیتوان آنها را در سیر طولانی تکامل اثبات کرد. مثلاً نمیتوان یک باکتری و یک ماهی را گرفت و گفت که آنها به مراحل مختلف تکامل تعلق دارند، زیرا طبق نظر تکاملگرایان، حیات از ۳۰۰ میلیون سال پیش آغاز شده، و در این مدت هم باکتری تحول یافته و هم ماهی. هیچکس نمیتواند بگوید که باکتری ساده قبلاً چطور بوده، چون باکتری هم مانند ماهی تحول یافته است. این فرض که باکتری موجود سادهتری است، بیاساس است.
ط) نظم هرگز از بینظمی ناشی نشده
طبق نظر تکاملگرایان، نظم از بینظمی اولیه بهوجود آمده است. این ادعا کاملاً برخلاف قانون دوم ترمودینامیک است که میگوید هر سیستمی بهسوی بینظمی و اضمحلال فزاینده پیش میرود. این اصطلاحات بسیار علمی میباشند، اما ما خودمان در زندگی روزمره شاهد آن هستیم. هیچ استثنای شناختهشدهای در مورد این قانون وجود ندارد. اما تکاملگرایان میکوشند تمام نظریه خود را بر یک استثناء استوار سازند.
ق) تصادفی استهزاءآمیز
فرضیه تکامل، پیدایی حیات را یک تصادف میداند. از نظر آماری پیدایی حیات در اثر تصادف امری محال است. مثلاً در مورد پروتئینی که در هموگلوبین وجود دارد، این احتمال که اسیدهای آمینه بهطرزی درست ترکیب شوند، ۱ در ۱۰ به توان ۱۶۷ میباشد، چیزی که از نظر ریاضی غیرممکن است. تازه این فقط در مورد پروتئین موجود در هموگلوبین است. کاهن اعظمِ تکامل، ریچارد داوکینز، خودش پذیرفته که ?هر سلول شامل اطلاعات کدبندیشده دیجیتالی است که اطلاعات موجود در آن، بیشتر از مجموعه سی جلدی دائرهالمعارف بریتانیکا است.? او این را میپذیرد، با اینحال معتقد است که باید انتظار داشت که افراد هوشمند باور کنند که کتاب پرحجمی چون دائرهالمعارف بریتانیکا در اثر یک تصادف بهوجود آمده باشد!
(:www.kalameh.com , www. hupaa.com)
ف) آزمایشات انجام گرفته
درخصوص تکامل انسان آزمایشهای جدیدی که صورت گرفته و شواهد علمی که پیدا گردیده است که نه تنها تکامل را در انسان تأیید نمیکنند، بلکه حتی آن را رد مینمایند ماننداینکه: چندی پیش رسانههای دنیا اخباری را منتشر نمودند مبنی بر اینکه دانشمندان علم ژنتیک سوئیس، به مقایسه DNA میمونها با انسان پرداختند که نتایج جالبی در پی داشت. این دانشمندان اعلام نمودند که شباهت قابل ملاحظه ای بین DNA انسان و میمون وجود ندارد و اگر میمون و انسان از یک جد مشترک میبودند باید شباهت بیشتری بین DNA آنها وجود میداشت. (خبر صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران)
.تحقیقات صورت گرفته توسط دانشمندان لیست بلندبالایی از اختلافات میان DNA انسان با شمپانزه ها و سرنخ هایی از هر آنچه که در این زمینه حیاتی و بسیار مهم است را فراهم کرده است.
غ) عدم ارتباط انسانهای نئوناندرتال با انسانهای امروزی
موضوع دیگر این است که باستانشناسان، اسکلتهای نوعی انسان را پیدا نمودهاند که حدود سی هزار سال پیش زندگی میکردند که نام آن را «نئوناندرتال» گذاشتهاند و دانشمندان تکاملی آنها را نیاکان انسان امروزی معرفی می نمودند. با پیشرفت های بیشتر علمی آنچه که دانشمندان را متعجب کرده این است که بین انسان امروزی و انسان نئوناندرتال، شباهت فامیلی از نظر ژنتیکی وجود ندارد و اینکه این انسان به طور مرموزی نابود شده است و اثری ازآنها باقی نمانده است. و تمام احتمالاتی که بعنوان نظریه بیان شده بود را تحت شعاع قرار داد. مثلاً اینکه آنها از نیاکان نسل امروزی هستند یا اینکه با نسل امروزی وصلت کرده و ممزوج شدهاند. از طرفی هم این موضوع مطابق با نظر اسلام است که قدمت انسان امروزی را حدوداً هفت هزار سال بیان میکند و اینکه قبل از انسان امروزی نیز انسانهای دیگری وجود داشتهاند که با خلقتی جدا از انسان امروزی و همانند آدم و حوا خلق شدهاند.
ج) سردر گمی دانشمندان معتقد به نظریه تکامل
دانشمندان معتقد به نظریه تکامل، ادعا می کنند : بیش از ۹۸ درصد DNA و ۹۹ درصد ژنهای انسانها و شامپانزهها یکسان است. با این همه، این سوال پیش می آید که چرا ما و آنها از نظر ظاهر و رفتار و غیره تفاوت زیادی با هم داریم.
خ) زیستشناسی دارای قانون نیست
هر چند داروین در کتاب منشأ انواع بیش از ۱۰۶ بار از قوانینی صحبت میکند که فرایندهای زیستشناختی خاصی را هدایت میکنند اما از سال ۱۹۶۳ که اسمارت این ادعا را مطرح کرد که «زیستشناسی فاقد قانون است»، بحثهای زیادی درباره وجود یا عدم وجود قوانین در زیستشناسی درگرفت. از دیدگاه اسمارت یک قانون طبیعت بایستی به لحاظ زمانی و مکانی فاقد محدودیت باشد و به هویات خاص ارجاع نداشته باشد. از دیدگاه اسمارت هیچ تعمیمی در زیستشناسی واجد این شرایط نیست(تامسون۲۰۰۰ ص۱۸ـ۱۷) مطابق این دیدگاه قوانین مندل، قانون هاردی واینبرگ، قانون انتخاب طبیعی و غیره قوانینی واقعی نیستند. نظریه تکامل داروین چارچوبى است که تنوع حیات بر روى زمین در آن درک مى شود. اما در کتاب «اصل انواع» داروین هیچ معادله اى نیست که بتوان با استفاده از آن گفت فلان گونه صد سال یا هزار سال دیگر به چه شکلى در خواهد آمد. زیست شناسى هنوز به آنجا نرسیده است که بتواند با این دقت پیش بینى کند.( نشریه شرق . به نقل از سی پی اچ تئوری)
من فیلسوف نیستم من یک طراح وب هستم.
خدمتم هم کاملا معلومه.
اما شما از خدمت به خلق خدا صحبت کردی
شما که به خدا اعتقاد نداری چطور خدمت به خلق خدا برات مهمه.
در مورد سوالی هم که پرسیدی
هر وقت تونستی به نوشته های قبلی من جواب بدی
من هم بهت جواب می دم
خدمت تو گمراه کردن مردمه من به خدای ساخته ذهن شما اعتقاد ندارم اما اینو یادت باشه تا تو نباشی کسی نمیتونه بهت خدایی کنه باید مخلوق باشه تا خالق بتونه ادعا کنه. پس مهم کسایی که پیشت هستن مهمه نه بتی که اسمشو خدا گذاشتیدبه نظر شما خدا وجود داره چندبار حسش کردی تو وجدانا خدارو برا چی میخوای؟میدونم الان خودتو توجیح میکنی زیر سیبیلی یه جوابی رد میکنی اما به اون خدایی که باورش داری تو فقط خدارو بخاطر ترسش میپرستی و اینقدر مغروری که فقط به فکر خودتی تا حالا چند بار خدارو بخاطر خودش خواستی چند بار ؟؟شده تا حالا ؟؟به اون خدا نه.نوشته های قبلی تو واقعا باید تو قرانتون نوشته شه ….چون تو با فرض و شک حرف میزنی اما حرف من شاید نیست بر خواسته از ذهن و عمق ادمیه. اخه یعنی چی مگه کدوم ادم عاقلی میاد کتاب دانشگاهی رو به بچه ابتدایی بده عین این میمونه هواپیمای بویینگو داده باشی به یه چوپونو و…. من چی پرسیدم تو چی جواب دادی امیدوارم خودت جواب خودتو گرفته باشی شاید شما خودتو اینجور خواستی ولی بقیه رو خواهشا اینجور خطاب نکن من حق دارم بدونم خدا کیه تا قبولش کنم این حقو دارم بگم خدا از کجا اومدی این شمایید که این همه انسانو ساده پنداشتید نه عقل ما تاب داره مطمئن باش مخ ما خیلی بازتر از شما بوده که این سوالارو جرات کردیم به ذهنمون بیاریم مطمئن باشید ما میدونیم چی میکنیم تایپ من یه خوردش از قلم افتاده امیدوارم کار تو نبوده باشه گفته بودم علمایی که میتونن خدا رو بدون علت و معلول اثبات کنن خواهشا نظر بدن خب اقا تو ثابت کن یه کار مثبت کن من بیخدارو با خدا کن این همه خدا بهت ثواب میدن
آره من خدا رو به خاطر ترسش هم می پرستم
وقتی اینا همه آدم هستن که به خاطر ترس از بنده خدا دست به هر کاری می زنند
انسانی که در یک مدت محدود اون هم قدرت محدود داره
وقتی که خیلی ها به خاطر همین ترس از بنده خدا دست به زیر آب زنی و … هزار کار زشت دیگه می زنند
ترس از خدا افتخار هم داره.
…………………………………………………..
وقتی چیزی را می فهمی و به شناخت و درک چیزی می رسی
در واقع به حق رسیده ای
در ذات شناخت هر موضوعی نشانی از حق است.
البته این موضوع برای فهمیدن به معنای عام آن از کوچکترین قضایای علمی تا بزرگترین قضایای علمی صادق می باشد.
حتی همین موضوعی هم که شما مطرح می کنی نشانی از حق است.
فکر انسان به حق می رسد چه به بخواهی چه نخواهی
می تونم قریب به ۱۰۰ تا مثال از ریاضیات و کامپیوتر براتون بزنم.
البته فهمیدن فقط مربوط به فهمیدن علمی جدید نیست
برای معنای عام آن هم صادق است .
بنابراین محدوده فکر انسان هر کاری هم کنید به حق می رسد
حال خداوند خود حق است
از حق به کجا می خواهید برسید این در ساختار فکر انسان نمی گنجد.
بنابراین وجود و یگانگی خداوند قابل اثبات است.
اما چیستی خداوند را کسی نمی تواند از آن بحث کند.
تمام صفات خداوند هم در همان وجود و یگانگی خلاصه می شوند.
خدایی که قرار است ما بپرستیم نمی دانیم چیست
اما می دانیم هست و یگانه است و این وجود و یگانگی به طرز عجیبی در ساختار فهمیدن انسان گنجانده شده است.
تمامی صفات خداوند قابل فهمیدن و اثبات هستند.
اما چیستی او نه.
……………………………………………………
قصد توهین کردم نداشتم
اما کسی که به بقیه توهین می کند
باید هم انتظار داشته باشد که بقیه به اون توهین کنند.
نامه تمام…………………………………………….
پس تو واقعا ادم نیستی چون اگه از خدا نترسی هر کاری میکنی
سعی کن تو زندگی حرف از خودت بزنی
چون ممکنه یه روز پشیمون بشی.
…تایپ من یه خوردش از قلم افتاده امیدوارم کار تو نبوده باشه…
اون وقت به نظر تو این چه ربطی می تونه با من داشته باشه!!!
من گفتم طراح وب هستم.
نه ادمین سایت.
البته هکر هم نیستم.
دیدی عمو جان با حق و حقانیت نمیتونی خدارو اثبات کنی دیدی حالا قبول کردی خدا زاییده ذهن خود شخصه چرا قبول نمیکنی تا کی میخوای کلاه سر خودت بزاری امیدوارم خدای شما واقعیت داشته باشه چون مسول خیلی از کاراس خدایی که نمیتونه عرضشو نداره امثال منو نگه داره یا اینکه از اولم میدونه من گناه کارم اصلا شکر میخوره منو بوجود بیاره بعد ببره جهنم بسوزونه این که کله شقی خدارو میرسونه یعنی پس خدا خدا نیس چون یا نمیدونه یا عادل نیست هر دوی این دلیلی بر نبود خدا میشه ….در اخر با وجود این اگه به حرفای قرانیو اسلامی و مسیحیت وهر دینی که یهو از اسمون به ما تحمیل شده گوش داده باشیم گفته شده در مورد خدا بحث نکنید خدا تنهاس زاییده نشده و… پس با این تفاصیر این خدا جون اتفاقی به وجود اومده …اصلا مگه قران حرف خدا نیست خب قبول گفته زنا نکنید اگه برگردی به اصلت انسانها متوجه میشی تموم انسان های الانی به گفته قران زنا زاده هستن من نمیگما اقا جان نگی توهین میکنم من یه بار اینو از استاد قران و اندیشه پرسیدم بحثو پیچوند فقط کافیه فکر کنید ادم اولین و نخستین انسان رو کره خاکی بوده اینجور باشه اولا چرا اون یه کاری کرده پس خداتون چرا تقاصشو از منو امثال شما میگیره دوما پس ازدواج با مادر و خواهر حلاله چون ریشه هممون میرسه ادمو هابیل و قابیلو و خواهراشون وای……………امیدوارم ناراحت نشی فقط این خرافاتو قبول نکنید در مورد اون حرف فکر کردم شاید ادمینی …بهرحال خوشحال شدم از اینکه اومدم اینجا فقط خواهشی که ازت دارم بزار مردم با خودشون تصمیم بگیرن من و شما نباید نظرمونو تحمیل کنیم خود مردم بهترین داور هستن پاینده ایران خوش باشید.
،،،،،، با حق و حقانیت نمیتونی خدارو اثبات کنی،،،،،
این جمله فریبنده ترین جمله درباره خداست که البته اولین بار من از شما نشنیده ام بلکه چندین بار ( نمی خوام اسم بیارم) از دانشمندان غربی و یا متمایل به غرب شنیده ام
حالا چرا فریبنده است؟
در این جمله یک ابهام خیلی جالب وجود دارد (جالب !!!)
اونها می یان و می گن خدا معلوم نیست کیه و جنسش چیه و از کی اومده و قبل اون کی بوده و ….
پس نتیجه می گیرن چطور خدایی رو که نمی دونی چیه باید بپرستی
در صورتی که
خدا را نمی شه اثبات کرد منظورتون چیه؟
آیا چیستی خداوند را نمی شه اثبات کرد؟
یا
وجود و یگانگی خداوند رو نمی شه اثبات کرد؟
خوب
حالا یه جور دیگه می شه به موضوع نگاه کرد.
دقیقا برعکس این دوستان.
وجود و یگانگی خداوند رو می شه اثبات کرد
این وجود و یگانگی در تمامی افعال ما تجلی پیدا کرده به یه نحوی
و قابل اثبات است
پس می تونیم این جور هم نتیجه بگیریم همچین خدایی رو می شه پرستید و دستوراتش رو به اندازه توان انجام داد.
پس من این سوال رو از اساس غلط می دونم اگه فقط از یک زاویه بهش بخواین نگاه کنید.
تمام
اما در مورد تحمیل نظر
من کی حرفم رو تحمیل کردم!!
اصلا کار و حرفه من طراحی وب است.
از این راه پول در می یارم
این جا فضای مجازیه که هر کس آزادانه می تونه نظرش رو بگه .
خوب این کجاش تحمیله .
اگه کسی می تونه نظریات من رو رد کنه
می خیلی خوشحال می شم
چون من هنوز اول راهم
به هر حال
من برای شما دوست عزیز
آرزوی موفقیت دارم خداوند حافظ شما باشه.
نامه تمام
اما نکته سومی رو که باید بگم این هستش که.
فکر کردن در دین ما نوعی عبادت محسوب می شه.
سوال هایی که مطرح کردید خیلی جالبند.
و باید جواب داده بشن.
و اصلا نوع سوال به نظر من بینش عمیق و یا سطحی فرد رو می تونه نشون بده.
این که گفته اید
،،،،،،امیدوارم خدای شما واقعیت داشته باشه چون مسول خیلی از کاراس خدایی که نمیتونه عرضشو نداره امثال منو نگه داره یا اینکه از اولم میدونه من گناه کارم اصلا شکر میخوره منو بوجود بیاره بعد ببره جهنم بسوزونه این که کله شقی خدارو میرسونه،،،،،
خداوند در قرآن از انسان به عنوان خلیفه الله یاد می کنند
وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلاَئِکَهِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَهً
حالا خلیفه کیست
خلیفه»: به کسى گفته مىشود که از سوى دیگرى تدبیر امور و تنظیم امور را به عهده می گیرد ( حالا تو معنای قدیم خودش و حتی الان هم استفاده می شه )
یک جورایی خود انسان هم امیره و می تونه امور رو بدست بگیره
خداوند قدرت اینکه انسان بتونه زمان رو تسخیر کنه رو به انسان داده مثل اینکه شما سفری که قبلا چند سال طول می کشیده الان با هواپیما فقط چند ساعت طول می کشه
اصلا علم تسلط انسان بر روی کائناته
یعنی خدااز زاویه ای به انسان اختیار تسلط بر روی کائنات رو داده
و از زاویه دیگر همه موجودات تحت فرماندهی خداوندهستند.
یعنی هم جبر و هم اختیار
پس معنای جانشین بودن به یک شکلیش همون امیر بودن هم هست.
…………………………………………………
در نتیجه نگاه جبری داشتن روی موضوعات مختلف از اساس اشتباه می باشد .
نامه تمام.
همه درگیر همه مشغول همه گرفتار پوچی به کجا خواهیم رفت چرا همین جایی که اومدیم خوشبخت نیستیم اگه خدا مارو دوست داشت چرا اینقد زجرمون میده و وعده سر خرمن میده
چرا بعضی ها میگن قسمت بوده تقدیر بوده این یعنی اینکه اگه از اول قسمت و تقدیر بوده خدا اینجوری خاسته پس قدرت تصمیم گیری تو اینجا کشکه حالا میخای قدرت تصمیم گیری داشته باش یا نه خلاصه تقدیرت این بود که اینجوری بشه
انسان مخلوق خداست
و خالق خودش.
علی جان بابا ول کن من میدونم افکار امثال من تو چقدر قوله که کوچکترین چیز تا بزرگترینشو درک میکنه اینا فکر میکنن ما نمی فهمیم این فکرایی که دارن الان میکنن ما ۱۲ سال داشتیم میکردیم لابد الان شیطان ما رو گول زده نمیدونن ما اینور یه سوال میاد تو فکرمون اونور درجا یه جواب درست و حسابی رو مغزمونه واقعییت تلخه اینا هم چیز تلخ رو دوست ندارن من میدونم الان تو فکرشون دارن به ما چی میگن ولی میدونن که من میدونم چی میگن
اونایی که از مرگ برگشتند بدنشون سرد نشده بنابراین قدرت تفکر هنوز کار میکنه تا وقتی که بدن کاملا سرد بشه پس فردی تا کاملا نمرده نمیتونه نظری بده چون تا وقتی که فکر کار میکنه در مورد روح نظر دادن منطقی نیست
انسان به زندگی بعد از مرگ اعتقاد دارد چون از این میترسد که بعد از مرگ نابود شود.
و شمایی که فکر میکنین خدا ما را به وجود اورده باید بگم که اشتباه میکنید چون ما خدا رو بوجود اوردیم اونم توی افکارمون شما حتی حق اینو به خودتون نمیدین که یه شک به خودتون راه بدین چون فکر میکنین و باور دارین که الان داره حرفاتونو گوش میده و ترس از عذاب و و و….
و اونایی که میگن خدا رو باید با چشم دل ببینیم و احساسش کنیم من میگم همش تلقینه چون قلب فقط وظیفش پمپاژ خونه مگه حیوانات درنده رو نمیبینی مغز ندارن اما قلب که دارن پس چرا میکشن؟ به خاطر اینکه مغز ندارن و احساسی که داخل مغز هستش رو ندارن پس تمام چیزی که انسان داره از مغزشه
بعد شمایی که میگین خدا داره بنده هاشو امتحان میکنه معنی حرفتون اینه که خدا نادانه و حتما باید مثل یه دانشمند چیزی رو امتحان کنه تا بفهمه اون چیز چه عکس العملی نشون میده یعنی خدا نمیتونه اینده بنده هاشو ببینه و ناقصه و اونایی که فکر میکنن این همه چیزو حتما یه نفر افریده اشتباس چون اینها همه حاصل سازگاری پی در پی موجودات در مرور زمانه بعد اونایی که فکر میکنن یه کسایی هستن که شفا میدن میدونین انسان یه قدرت داره که اگه زیادی یه چیزو باور کنه اون چیز اتفاق میوفته حتی انسانهایی بودند که از بت شفا گرفتند چون باورش داشتند و درباره خودم بگم که من نه غرب زده ام نه عرب زده من یه ایرانیم و گور بابای امریکا پس دیگه نگین یارو غرب زدس من نظراتمو با منطق بیان کردم توهینی به هیچکس نکردم شما هم اگه فکر میکنین مسلمانین با ادب و منطق حرفتونو بزنین
چرا هیچ کس به این مسئله توجه نداره که هر چی دین و خدا میگه انسان را به خوبیهاسوغ میدهد و هر کس در این وادی نیست به کارهای زشت برای لذت بیشتر از دنیا کشش دارد ؟؟؟!!!!!!!!
سلام : شما عقاید خودتان را اظهار داشته اید خیلی ها هم این فکرها را یا دارند و یا مانند من داشته اند ولی حقایق فراتر از اینهاست خداوند اگر بخواهد کسی را هدایت می کند ضمن اینکه در کل قوانین مذهبی راهی به جز سعادت بشر ارائه نداده اند و سوء استفاده های هم که در این خصوص می شود نیز به علت عدم آگاهی عوام بوده واست .
موافقم.ولی بعضی خوابهایی که می بینیم و در آینده به وقوع می پیونده؛چی؟فکر نمیکنی به دلیل بعد معنوی انسان هست؟
انسان در طول سالیان دراز به دنبال معبودی بوده که ان را ستایش کنه و بخاطر همین ادیان مختلفی به و جود امده که گاهی برخی باعث نقض دیگری هستند .
چرا ادیان مختلفی به وجود امده . چون انسان دنبالش بوده و خاستارش بوده .
عده ای هم بنا به دیدن موقعیت مناسب برای خود پیروان و مریدانی به مرور پیدا میکردند و به مریدان برای پذیرش حرف های گاهی خودخواهانه خود میگفتند که پیامی از خداوند دریافت کردند .
کتابهایی نوشته میشد . کارهایی انجام میشد .
که با کتابها و کارهای دیگران متفاوت بود . همان طور که بوستان گلستان متفاوت هست با کلیات حافظ .
وکارهای شعبده بازان امروزی متفاوت هست با شعبده بازان دیروزی .
طبق تحقیقات پرفسور ایموتو و تحقیقاتی که روی انر»ی ها پیرامون ما هست انجام شده .
هر چیزی را که تفکر ما بسازد برایمان زود یا دیر اتفاق می افتد و ما در جهانی که زاییده افکار خودمان هست زندگی میکنیم .
پس اینقدر تنگ نظر و کوتاه بین نباشیم که چون در فلان کتاب یا حرفی که زده شده اینگونه باید بود و کرد ما نباید جور دیگر عمل کنیم .
این زندگی شماست و شما نه برای خدا زندگی میکنید نه برای دیگران .
همان طور که نخواسته به این دنیا امده اید خواهید رفت .
همانطور که نخواسته به این دنیا آمده ایم
نخواسته هم در دنیای دیگر در قیامت حاضر خواهیم شد.
…………………………………………………
همانطور که در رحم مادر در فضای تنگ و تاریکی بودیم و به این دنیا آمدیم
همانطور هم زمانی در قبر خواهیم بود و بعد در قیامت حاضر خواهیم شد.
………………………………………………………
آتئیست ها و خدا ناباوران همیشه طرح سوال می کنند .
خوب حالا ما طرح سوال می کنیم بعد شما جواب بدید.
البته فرض می کنیم خدایی وجود ندارد.
چرا هیچکدوم از ما از چند ماهگی مون هیچ چیزی به یاد نداریم؟
دلیلش واضحه چون اگه قرار بود انسان به یاد داشت که یک زمانی خودش هیچ نیازی از خودش رو نمی تونست برطرف کنه و مثلا برای تطهیر و شستن خودش …
اون وقت همچین انسانی دیگه هیچ عزت نفسی براش باقی نمی موند که بخواد با اون بقیه زندگیش رو ادامه بده.
همین عزت و اعتماد به نفسی که روانشناسان غربی براش کتاب ها و مقاله ها نوشتن و ادعای خدایی در حوزه روانشناسی می کنند
خوب حالا شما بگید دلیل این نوع شکل از آفرینش انسان چه بوده است؟
وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ ….
یعنی خدا به انسان کرامت داد
حالا چرا کرامت داد ؟
چون…………….
این یک نشانی نیست!!
واقعا نیست!
خداوند آیینه را آفرید که انسان به وسیله آن جسمش را زینت بخشد ( ویژگی های مادی )
آیا برای رفتار ها نیاز به آیینه ای همچون قرآن نبود تا بتواند به وسیله آن رفتارهایش را زینت بخشد؟؟
ویژگی و رفتار در برنامه نویسی و شی گرایی چه مفهومی دارند؟
مفاهیم شی گرایی در کامپیوتر که بر مبنای ویژگی ها و رفتار ها پی ریزی شده اند چه ربطی به ویژگیها و رفتارهای انسان به عنوان یک آبجکت می تونند داشته باشن؟
ساختارهای واحد روانشناختی بشر و علوم پایه و فنی را باید چی جور تشریح کنیم اگه به وحدانیت خدا اعتقاد نداشته باشیم به نظر شما!!!!
فعلا دیگه سوال نمی گم!
شب خوش.
هر کسی در مورد دین اسلام سوالی داره میتونه به ایمیلم بفرسه با دلایل علمی (و نه فقط فلسفی) جواب میدم. اقا یا خانوم “حقیقت تلخ” یه کم بیشتر فکر کنی جواب سوالاتتو خودت میدی.
ایمیلم kg89guitar@yahoo.com
من مدتی است که به موضوع مرگ و عالم برزخ زیاد فکر میکنم و ترس وجودم را فرا گرفته کتایون جون شما که قران را خوندی و خوب اونو می فهمی میشه از عالم برزخ برام بگی ایا حرف روحانیون را میشه باور کرد؟ایا در قران چیزی از وحشت شب اول قبر سخن گفته شده؟
اگه قرآن بخونی مشکلتون حل می شه
فقط قرآن می تونه مشکلتون رو حل کنه
خیلی واضح قرآن در مورد برزخ صحبت کرده
با سلام
یک مثال ساده درموردوجودخدا:تا حالا فکر کردین چطور میتونه گوشت و خون و
استخوان و… زندگی بکنه.این خیلی ساده بود نه!
آخر هرچیز رو ادامه دهیم به مهره نهائی یعنی خدامیرسیم یعنی بالاخره باید
چیزی باشد که مطلق باشد.البته اگرنخواهیم وجود خدارا قبول نخواهیم کرد.
بسم الله الرحمن الرحیم
قل هوالله احد
الله الصمد
لم یلد و لم یولد
ولم یکن له کفوا احد
۱- بگو خداوند یکتاست
۲- خدا بی نیاز است
۳- نه زاییده و نه زاییده شده
۴- هیچ کس همتای او نیست
.
.
اگه قرآن رو قبل داری پس خف
آقای کیوان خیلی اعتماد ب نفست بالاست.شایدم حق داری!!!!!!!
در جواب آریانا باید بگم ب حرف اکثر روحانیون نمیشه اعتماد کرد چون فقط بلدن از عذاب جهنم حرف بزنن.انگار یادشون رفته در مقابل بهشتی هم وجود داره.معنی قرآنو بخون ببین چقدر آرامش بخشه.اونوقت میفهمی خدا مهربون تر از اونیکه روحانیون میگن.
با احد موافقم…قطعا کسی ک نخواد”قبول نمیکنه…
خداوند بک حقیقت واقعی وانکار نکردنی هست و نظم عالم بی نظیره و عوالم دیگر هم هست و همه به سعادت ابدی خواهیم رسید
سلام خداوند خیلی مهربونه وقتی از خدا حرف میزنم هل میشم من عاشق خدام و لعنت خدا بر شیطان پرستان
چند مطلب تو روزنامه خوندم بد ندیدم بنوسم.
پیامبر(ص)میفرماید:قبر در هر روز پنج کلمه را فریاد میزند
۱٫من خانه ی تنهایی ام پس باخود انیس و مونسی بیاورید(تلاوت قرآن)
۲٫من خانه ی تاریکی هستم پس با خود چراغی بیاورید(نافله شب)
۳٫من خانه ی خاکی هستم پس با خود فرشی بیاورید(عمل صالح)
۴من خانه ی گزندگان هستم پس با خود پادزهری بیاورید(لااله الاا..&محمد رسول ا..&علی ولی ا..)
۵٫من خانه ی فقر هستم پس با خود گنجی بیاورید(صدقه)
و در ادامه چندتا آیه:
آنگاه ک سرمست زندگانی دنیا و مغرور ب آن شوی_ب یاد قیامت باش(فاطر/۵)
آنگاه ک لغزش ها روحت را آزرده ساخت_در توبه ب روی تو باز است
آنگاه ک روحت تشنه راز و نیاز است_آهسته مرا بخوان(اعراف/۵۵)
آنگاه ک تنها شدی و درجست و جوی یک تکیه گاه مطمئن هستی_بر من توکل نما(نمل/۷۹)
آنگاه ک دوست داری با من همسخن شوی_نماز را ب یاد من بخوان(طه/۱۴)
آنگاه ک درپی تعالی وکمال هستی_نیتت را پاک و الهی کن(فاطر/۲۹_۳۰)
آنگاه ک نومیدی بر جانت پنجه افکنده ورها نمیشوی_ب من امیدوار باش(زمر/۵۳)
آنگاه ک شیطان همواره در پی وسوسه توست_ب من پناه ببر(مؤمنون/۹۷)
آنگاه ک دوسث داری کسی همواره به یادت باشد_به یادمن باش ک من همواره ب یاد تو ام(بقره/۱۵۲)
مرگ انتقال از نمودها به بود است
مرگ پایان کهنه ها و اغاز نوها است
مرگ پایان موقتها و اغاز دایمی ها است
مرگ پایان چند رنگیهای ملال اور و اغاز یک رنگیهای حلاوت بخش است
مرگ …….
مرسی مهدیه جون از راهنماییت .
اقای حقیقت تلخ شما بااین تفکراتت به جایی نمیرسی و فقط افسردگی میگیری میتونی با کمی تفکر ببینی که هر چیزی تو این دنیا خالق و سازنده ای داره پس ما انسانها هم خالقی داشتیم که اگه حکمتی در این خلقت نبودو بر اساس یک نظام طبیعی بود پس چرا بعضیها ناقص الخلقه به دنیا میایند یا چرا همه شبیه به هم دنیا نمیان به نظر من مصداق بارز وجود خدا را میتوان در سوره توحید جست همون چیزی که علیرضا گفت.
با سلام
لعنت بر کسی که خود را فریب دهد.
کسی که سوال داره
باید
منطقی جوابش داد
نه بهش لعنت فرستاد.
با سلام خدمت ali
بیا حضوری با هم حرف بزنیم اینطوری نمیشه
ahad2011hasanzade@gmail.com
با سلام خدمت مجید هلاکویی
ببخشید شما هم خودتونو فریب دادی!؟ بابا چرا بخودت میگیری خب حالا
طبق برهان علیت هر پدیده ای پدید آورنده ای دارد و پدیدآورنده پدیدآورندگان
وجود مطلق خداست.
خداوند جان و خداوند راز خداوند روزی ده رهنما
سلام پیامتون رو خوندم.
با سلام
ببخشید چه ربطی داره!
این همه حیوانات وگیاهان را ما میخوریم که از خاکند ما هم خاک میشویم به همین صورت بمیر زنده شو ادامه دارد تا کی اله واعلم
ما میگیم خدا مارو بوجود آورده؛ هر چیزی یک آفریننده ای داره … پس نمیشه که از هیچی یهو همه چی بوجود بیاد …پس نتیجه میگیریم خدا وجود داره .
حالا سوال دیگه ای که پیش میاد اینه که خدا چجور بوجود اومده…نمیشه که هیچی نباشه بعد یهو خدا ظاهر بشه …
یه سوال دیگه که دارم اینه که آیا خدا میتونه هر چیزی رو که بخواد بیافرینه ؟!
اگه جواب نه باشه که هیچی ؛ یعنی خدا نقص داره … ولی اگه جواب بله باشه پس می تونه یک موجودی قوی تر از خودش هم بیافرینه … که در این صورت باز هم نقص داره و دیگه خدا نیست ، چون یک موجود قوی تر از خودشم وجود داره (حتما بعضیا میگن میتونه ولی نمیخواد، که اصلا تاثیری توی جواب نداره چون مسئله خواستن یا نخواستن نیست بلکه تونستن یا نتونستنه)
دین و علمای دینی چون نمیتونن جواب بدن ، میگن فکر راجع به این چیزا حرامه ، چرا ؟! چون عجز و ناتوانی علوم به اصطلاح ماوراء رو نسبت به علم مشخص میکنه .
چو آیات است روشن گشته از ذات ………… نگردد ذات حق روشن به آیات
وقتی فکر می کنی بلواقع به حق می رسی (هر اندیشه ای که در ذهنت استدلالی را به ارمغان داشته باشد حتی اگر نداشته باشد!)
……………………………………
تو می خواهی ذات حق را بفهمی
در صورتی که همه چیز به حق منتهی می شود.
حالا شما
از حق به کجا می خواهی برسی در حالی که همه چیز به حق منتهی می شود!!!!
خوب
شما ۰ و ۱ کامپیوتر رو چی جور می تونی تفسیر کنی!
……………………………………..
بعد توی ریاضیات مفهومی به نام تابع رو چی جور می تونی تفسیر کنی (شرط اول برای تابع بودن وجود است و شرط دوم یگانگی )
…………………………
توابع مختلط و یکریخت بودن رو چی جور می تونی تفسیر کنی!
………………………………….
یکریختی بین مفهوم ۰ و ۱ و تابع رو چی می تونی بگی!
………………………………………….
این که شکسپیر گفته است ” مساله این است بودن یا نبودن ” را با ۰ و ۱ کامپیوتر چی جور می تونی تفسیر کنی!
……………………………………….
این که تا ۲ سالگی هیچی یادمون نمی یاد که اگه یادمون می اومد که چی جور ما رو بزرگ کردن دیگه تا آخر عمر نمی تونستیم زندگی کنیم ( لقد کرمنا بنی آدم (آیه ای از قرآن به این معنا که ما به انسان کرامت داده ایم))!
………………………………………..
این که خداوند مغز را بالا ، قلب رو زیر مغز (احساسات ) ، شکم رو زیر قلب و شهوت رو زیر شکم قرار داده رو چی جور می تونی تفسیر کنی ؟
………………………………………
این که تو قرآن اومده مومنان اونهایی هستند که ( الذین یحافظون فروجهم)
رو با اینکه به صورت فیزیکی خداوند فروج انسان رو پنهان کرده چی جور می تونی تفسیر کنی!
…………………………………………
شعور کامپیوتر رو که اگه تو ساختار هاش وارد بشی از لحاظ ساختاری با شعور انسان یکی است رو چی جور می تونی تفسیر کنی؟
…………………………………………………
دوست عزیز
منتظر تفسیر شما هستم
یا حق
شما وقتی میتونی از قرآن حرف بزنی که خدا وجود داشته باشه … ما هنوز نتونستیم خدا رو اثبات کنیم بعد شما میگی قرآن … تازه اگه خدا وجود داشته باشه من مطمئنم که قرآن و تورات رو خدا نفرستاده … چون هردو تجاوز و کشتار و ریختن خون و برده داری رو توصیه میکنن
من هم میام ادعای پیامبری میکنم … یه کتاب هم میارم بعد میگم خدایی هست به اسم x … حالا طرفدارای من میان میگن چون توی کتاب ما گفته شده x وجود داره پس هست …
ثانیا:
ما میگیم خدا مارو بوجود آورده؛ هر چیزی یک آفریننده ای داره … پس نمیشه که از هیچی یهو همه چی بوجود بیاد …پس نتیجه میگیریم خدا وجود داره .
حالا سوال دیگه ای که پیش میاد اینه که خدا چجور بوجود اومده…نمیشه که هیچی نباشه بعد یهو خدا ظاهر بشه …
یه سوال دیگه که دارم اینه که آیا خدا میتونه هر چیزی رو که بخواد بیافرینه ؟!
اگه جواب نه باشه که هیچی ؛ یعنی خدا نقص داره … ولی اگه جواب بله باشه پس می تونه یک موجودی قوی تر از خودش هم بیافرینه … که در این صورت باز هم نقص داره و دیگه خدا نیست ، چون یک موجود قوی تر از خودشم وجود داره (حتما بعضیا میگن میتونه ولی نمیخواد، که اصلا تاثیری توی جواب نداره چون مسئله خواستن یا نخواستن نیست بلکه تونستن یا نتونستنه)
دین و علمای دینی چون نمیتونن جواب بدن ، میگن فکر راجع به این چیزا حرامه ، چرا ؟! چون عجز و ناتوانی علوم به اصطلاح ماوراء رو نسبت به علم مشخص میکنه .
پس این قرآن و گفته های محمد برای همه دوران نبوده و برای ۱۵۰۰ سال پیش بوده
عزیز من خود قرآن از نظر علمی مشکل داره … خدای قرآن یه جمع ساده رو بلد نبوده … وقتی توی سوره نساء داره راجع به تقسیم مال و ارث صحبت میکنه ، جمع ارث ها تز یک بیشتر میشه …
میگه هر چیزی رو زوجو و فر آفریدیم … مگه تک سلولی ها یا ستاره دریایی زوج و فردن … یا توی هسته اتم نوترون و پروتون و الکترون داریم …تکلیف نوترون که خنثی است چیه ؟ پس جفتش کجاست مگه نه اینکه برای هر چیزی جفتی هست… قرآن میگه زمین صاف و مسطحه..
برو قرآنو فارسی بخون و فکر کن
دوست عزیزم سوریه نساء را مجددا بخوانید متوجه خطای خود می شوید … در صورت مبهم بودن به یک وکیل مراجعه کنید شرحش را خواهید دانست و در ضمن از کجا معلوم است که علمی که شما میفرمایید ثابت بماند …زیرا تا قبل از این خیلی از بدیهیات دچار تناقض شده و بعد ها دانشمندان نظریات خود را باز پس گرفتن و در جواب سئوال اخرتان باید بدانید که دقیقا قران به گرد بودن ان اشاره کرده ..بر المشرقین و المغربین … یعنی اشاره به نوعی از کروی بودن زمین است زیرا در حالت مسطح بودن ذکر دو مشرق و دو مغرب خطاست
منم میام یه سریال میسازم توش چند نفرو میارم میگن که بعد از مرگ هیچی ندیدیم… اینا همش نمایش تلویزیونیه … چون خارجی ساخته پس حقیقته ؟! خارجیه هم خرافاتی بوده مثل شما …
ولی علم هنوز نتونسته ثابت کنه … پس اینها چرتن
خدا همه جه هست تو قلب تو ذهن ما. اگه خدا (به هر زبونی اهورا-الله -…..)نبود پس مارو کی افریده؟هز نظر فلسفی اصل تسلسل به ما میگه زیاد به مغزت فشار نیار چون مغز انسان قادر به درک این مسئله نیست فقط این حواس ۵گانه رو میتونه درک کنه.من با معاد کار ندارم ولی به خدا ایمان دارم
..
با سلام خدمت علی
توی سه تا نظری که از تو خوندم کلا جمله ها با هم ضد و نقیضند.
معلومه که خودت بهتر از ما خدا رو میشناسی و درکش میکنی چون مشخصه اهل مطالعه هستی اگر به خالق و معاد اعتقاد نداشته باشی کم کم از نظر روحی دچار
مشکل میشی وبعد از جونت سیر میشی.
خب تو میگی همش خرافاته پس چرا دلیل بر نبود خرافات می آوری مثلا یک لیوان نیست و تو هزار دلیل می آوری بر نبود لیوان از این ساده تر نمیتونم بگم.
درمورد معاد اگر چنین چیزی نبود پس جواب اینهمه ظلم و ستم قتلو… رورکی می داد.
فرض کن کسی بهترین شخص زندگی تورا بقتل برساند و بعد آن فرد دستگیر و اعدام شود خب با این عمل تو کاملا راضی خواهی شد؟فکر نکنم البته مثال در این مورد زیاد است ولی یکی کافیه!
آیا میدونی عدل مطلق یعنی چه؟ یکم مطالعه کن عزیزم؟
میشه بپرسم کجای قرآن قتل و تجاوز و برده داری رو توصیه کرده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
شاید علم اونقدر پیشرفت نکرده ک همه ی زوج و فردارو پیدا کنیم.همینطور ک میبینی با پیشرفت علم محقق ها ب نتایجی میرسن ک خدا سال ها قبل توی قرآن گفته.اینکه آسمون و زمین ب هم پیوسته بودن و بعد جدا شدن….اینکه ماه از خودش نور نداره……اینکه به ذبح اسلامی توصیه شده….
توی انجیل وتورات از وجود پیامبر و آخرین کتاب آسمونی صحبت شده با اینکه زمان نزولشون تفاوت داشته پس نمیتونیم بگیم همینجوری یکی اومده و گفته خدای xوجود داره
ببخشید اما یعنی خودتو از انسان های نخستین کمتر میبینی؟؟؟؟؟؟؟چون اونا هم همیشه دنبال برترین چیز ک لایق عبادت باشه میگشتن.کی برتر از خدا؟؟؟؟؟؟؟؟
میگی خدا میتونه موجودی قوی تر از خودش خلق کنه و……………..خودتم جواب خودتو میدی…..
خوب وقتی خدا کامل و بی نقصه و دارای بی نهایت قدرته پس موجود قوی تری وجود نداره ک بخواد خلق کنه یا نه……
با سلام به مهدیه
واقعا دلایل خوبی رو آوردی با کمال احترام متشکرم.
دلایل حقانیت قرآن زیاده. حقایق علمی که در قرآن مطرح شده در زمان نزولش کاملاً بر انسان پوشیده بوده. مثل اینکه عسل از شکم زنبور تولید میشه. این یه یافتۀ علمی جدیدِ؛ اما این مساله در قرآنی که در قرن هفتم میلادی نازل شده، اومده. یا مراحل تکامل نوزاد در رحم مادر، از یافته های قرن اخیرِ، اما همین موضوع در چند جای قرآن به طور کاملاً دقیق توضیح داده شده. یا اعجاز در پیشگویىهاى تاریخى مانند غلبه روم بر ایران و دهها دلیل دیگه؛ شاید لازم باشه یه جاهایی نسبت به باورهای خود خواستمون شک کنیم …
ضمناً شک و تردید و سوال کردن هیچ ایرادی نداره.معرفت گمشدۀ مومن هست و سوال یکی از راه های رسیدن به معرفته.چیزی که بده لحن گفتار و ادبیاتیه که بکار می بریم و به باورهایی همدیگه احترام نذاریم.
موضوع اینه که از ته دل بخواهیم خدارو بشناسیم و به اون برسیم و …
راستی چرا هر دست ۱۴ بند انگشت داره؟
راستی چرا موی سر که برای زیبایه یه جنسی داره و بعضی از موهای انسان جنسهای محافظتی دارن؟
چرا ۵ انگشت انسان شکل الله است؟
چرا تمامی علوم از یک ساختار برای فهمیدن استفاده می کنند؟
چرا مفهوم اصطکاک و اضطراب یکی است ( اگه هر دو نباشند هیچ حرکتی بوجود نمی آید و اگر هر دو بیش از اندازه باشند دوباره هیچ حرکتی بوجود نمی آید بلواقع باید حد تعادل داشته باشد)؟
چرا ساختارهای نور توی فتوشاپ!!! دقیقا همون ساختار فهمیدن نور توسط چشم است؟
چراو…………………؟
چرا از لحاظ ساختاری بخواهیم بررسی کنیم بین علم کامپیوتر و ریاضی و ادبیات! تفاوتی نمی بینیم؟
……………………………………………
دوستانی که خدا رو انکار می کنند من توصیه می کنم یک علم ( خصوصا علوم پایه) رو به صورت تخصصی دنبال کنن بعد خودشون خیلی چیز رو می فهمن!
پیشنهاد میکنم برای روشن شدن یه سری حقایق به وبلاگ نقد قرآن سری بزنید
اینم لینکش http://alcorana.blogspot.com
سلام دوستان عزیز من بیشتر نوشته ها رو خوندم … اما در مورد اینکه بعضی ها میگویند خدا وجود ندارد شدیدا مخالفم نه از روی تعصب , چرا که همین آدمهایی که میگویند خدا رو قبول ندارند به طور صراحتا این حرف رو نمیزنند و به نظر من عده بیشتری که میگویند خدا را قبول دارند آنها هستند که خدا را قبول ندارند به خاطر اینکه به ظاهر پذیرفته اند اما به باور و عمل نه , من عده زیادی را میشناسم که نماز میخوانند و روزه میگیرند و در همه مجالس مذهبی هم شرکت میکنند اما وقتی وارد مرحله عمل میشوند از آنها زده میشوید.دروغ میگویند.ریا میکنند و ….. و آدم تو زندگی باید خیلی انسان باشه و اراده اش قوی که هیچ چیز نتوتند او را به انحراف باز دارد متاسفانه عده ای با لباس تزویر و ریا به عنوان سپر آمده اند.اما یه دوست عزیزی که گفت ما خود خدا را بوجود آورده ایم شدیدا مخالفم , انسانی یه کم مریض بشه و یا سرما بخوره و …. به راحتی از پا در می آید و عمر محدود دارد چگونه میتواند خود را برتر بدان.ما فراموش کرده ایم از چه بودیم و چگونه بوجود آمده ایم .
و در مورد بدن انسان … شما اگه توجه کنی میبینی که خداوند با چه نظم پیچیده ای آن را منظم کرده , شما برای مرتب کردن اتاقت یا ذهنت میبینی که به تلاش و خلاقیت و پشتکار نیاز داری و اگر کمی بهم بخورد به راحتی مشهود است و ممکنه که شما را دچار سردرگمی کند حالا چونه این بدن شما با این همه نظم پیچیده اتفاقی باشد …. در پناه خدا
سلام بر تمام بندگان خدا به خدا که فشار قبر ازراعیل و هر چیزی که هزمشان برای ما سنگین است وجود دارد افسوس که همه چیز را نمی توانم بکویم ولی ای بندکان ایمان بیاورید خدا خیلی رحیم است ……………………………………………….
جند روز پیش یکی از بستگانمان در حالی که زیاد حالش بد نبود به همراه یکی دیگر فامیل هایمان به بیمارستان رفت ودایی مریز در حالی که پیش تخت او بودبه بزرگی خدا قسم خورد که بیمار در حالی به یک گوشه اتاق نکاه می کرد با صدای بلند اشهد خود را گفت و از دنیا رفت به بزرگی خدا دروغ نیست حدوذ ۲ماه پیش اتفاق افتاد خداوند از تمام گناهانمان بگذرد یادتان نرود بستگانی از ما که رفته نیاز به فاتحه ما دارند حتما هر چند روز یکبار بفرستین همانا که ما رفتیم فاتحه پسران و نوه هایمان نیاز داریم پس مهم را انجام دهیم ………………..
خیلی تحمل کردم نمیخواستم کامنت بزارم ولی نشد “امید هست با چماق تکفیر روبرو نشم …خدای هرکس کاملا خصوصی وانتخابی هست وهرکس برداشتی متفاوت از خداوند داره ولی من به این باور ایمان دارم که این کیهان دارای یه مدیر هست یک نیروی کل ولی اعتقادی به دین ومذهب برای انسان در قرن ۲۱ ندارم .بشر موجودی در حال تکمیل شدن هست وهنوز هم بجز فیزیک که تغییر چندانی نداشته ولی دانش وباورها وپردازش مغزش بالاتر وهوشمندتر میشود مناز کسی کمک میگیرم وتوسل وتوکل میکنم که نیازی به خواب وغذا وجنس مخالف نداشته باشد یعنی کامل باشه پس پرستیدن پیامبران و….چرا؟؟
خدایا من دلیلی برای دوست داشتن تو دارم
اما تو چرا من گناهکار غافل را دوست داری
خدایا من از تو همه چیز دیده ام
اما تو از من چه چیز دیده ای که این چنین محافظ من هستی
الان احساس نزدیک تری به تو حس می کنم
و با تمام وجود احساس نیاز به تو دارم
پس
مرا بپذیر و در جهنم برای من چشم و قلب زمینی بگذار تا بتوانم تو را یاد کنم و دوباره گریه کنم تا آرام شوم.
و اگر در بهشت بودم
بگذار بر شانه هایت تکیه کنم تا گریه کنم همچون کودکی که در آغوش مادر آرام می گیرد، آرام بگیرم.
می تونیم فرضیه یا مدل های( نه قضیه ثابت ریاضی) به ظاهر علمی بیآریم که لزوم وجود خدا به راحتی رد بشه می تونیم فرضیه یا مدل های علمی بسازیسم که خدادر آن واجب الوجود بشه.
من قائل به تئوری دست به عصا هستم، هیچ چیز رو نمیشه به صراحت رد کرد و نمیشه تایید کرد.از اصل عدم قطعیت هایزنبرگ بگیر تا . . .هیچ کسی نمی تونه با دلیل منطق مسلم ریاضی خدا رو رد کنه و همین طور بالعکس اثبات کنه یک واجب الوجود رو.تمام برهان های اثبات خدا ناقص هستند و اصلا برهانی برای رد خدا هم نداریم.همه دارند تنها مدل می سازن. خیلی از عزیزان مدل رو با قضیه ثابت ریاضی اشتباه می گیرند!
با رد کردن خدا هیچ اتفاق خاصی توی زندگی ما رخ نمیده که با پذیرفتنش اتفاق بیفته. فقط اگر وجود داشته باشه ، یک شکست واقعی هست برای یک آتئیست اگر وجود نداشته باشه به نظرم یک آنتی آتئیست چندان ضرر نمی کنه چون تقریبا همون جوری لذت داره میبره که آتیست از زندگی اش لذت می بره،شاید کمی کمتر اون هم شاید.
* یک آتئیست پس از مرگ به عدم اعتقاد داره ولی اگر پس از مرگی وجودی بود ، وحشت می کنه چون شعور و عقلش دنیا پس از مرگ رو درک کرده، یک شکست، یک حسرت بزرگ یک خسران بی بعد زمان !
* یک آنتی آتئیست پس از مرگ به وجود اعتقاد داره ولی اگر پس از مرگ تنها عدم باشه ، توی این دنیا سرش کلاه گذاشته اند ، چیزی حس نخواهد کرد چون شعور و عقلی بعد عدم وجود نداره و فرصت حسرت خوردن و خسران نداره ! بااقل کمتر زجر میکشه!
با کمی فکر مشخصه که عقل انسان ( که ماهیت خودش مجهول هست) چی حکم میکنه.
که باید خداباور بود یا یک بی خدا؟
آتئیست بودن رو کسانی می پذیرند که اهل ریسک هستند،آنتی آتئیست ها کمتر ریسک به این بزرگی رو می پذیرند.
جایی که علم کار نمی کنه ، عقل کار نمی کنه باید همه چیز رو به احتمال سپرد.
یاد این جمله اینشتین افتادم:
(( تنها دو راه برای زیستن در زندگی خود داری اول اینکه هیچ معجزه ای را باور نکنی و دیگر اینکه همه چیز رو معجزه بدانی)).
منتظر علم بشر نباش ، باید انتخاب کنی یا با خدا یا بی خدا؟ این هشدار جدی است !
سلام دوست عزیز
چون بخشی از نوشته شما منطقی بود جوابتون رو می دم.
……………………………………………………
/////می تونیم فرضیه یا مدل های( نه قضیه ثابت ریاضی) به ظاهر علمی بیآریم که لزوم وجود خدا به راحتی رد بشه می تونیم فرضیه یا مدل های علمی بسازیسم که خدادر آن واجب الوجود بشه./////
تمامی شاخه های ریاضی از جبر (عمل دوتایی) آنالیز (فضای متریک) آمار و احتمال(متغیر تصادفی) و…
اگه مفهوم تابع رو ازشون بگیری دیگه چیزی ازشون نمی مونه
شما می دونید مفهوم خوش تعریف بودن در ریاضیات چیه؟
برید از یه استاد ریاضیات بپرسید مفهوم تابع یه قضیه ثابت ریاضیه یا یه مدله!
…………………………………………………
///////من قائل به تئوری دست به عصا هستم، هیچ چیز رو نمیشه به صراحت رد کرد و نمیشه تایید کرد.///////
پس منظورتون اینه که الان که ما داریم در فضای اینترنت صحبت می کنیم ، هیچ جیز معلوم نیست شاید داریم در یه فضای دیگه صحبت می کنیم!!!!
برید تاریخ علم رو مطالعه کنید
ببینید پیشرفت علوم از کی به شکل عجیبی گسترش پیدا کرد.
…………………………………………………..
///////هیچ کسی نمی تونه با دلیل منطق مسلم ریاضی خدا رو رد کنه و همین طور بالعکس اثبات کنه یک واجب الوجود رو.تمام برهان های اثبات خدا ناقص هستند و اصلا برهانی برای رد خدا هم نداریم.همه دارند تنها مدل می سازن. خیلی از عزیزان مدل رو با قضیه ثابت ریاضی اشتباه می گیرند!//////////
یه کم فکر کن.
حالا دیدی اشتباه کردی
اگه ریاضیات بلد بودی این جور صحبت نمی کردی!
می دونی برای چی؟
چون شما از دو واژه ..هیچ کس ..و …همه … استفاده کردی می دونی این دو واژه تو مبانی ریاضیات (درس ۴ واحدی ریاضیات) و توی منطق ریاضیات چه معنی داره؟
داداش گلم خودت داری واضح تئوری دست به عصاتون رو رد می کنی.
…………………………………………….
//////با رد کردن خدا هیچ اتفاق خاصی توی زندگی ما رخ نمیده که با پذیرفتنش اتفاق بیفته.////
این جا هم که از واژه …هیچ … استفاده کردی !
……………………………………………….
///////فقط اگر وجود داشته باشه ، یک شکست واقعی هست برای یک آتئیست اگر وجود نداشته باشه به نظرم یک آنتی آتئیست چندان ضرر نمی کنه چون تقریبا همون جوری لذت داره میبره که آتیست از زندگی اش لذت می بره،شاید کمی کمتر اون هم شاید.///
این رو قبول دارم واقعا استدلال جالبی بود.
دقیقا همین صحبت شما رو حضرت علی (ع)در مناظره با یک کافر (اگه اشتباه نکرده باشم) دارن.
………………………………………………
///یک آتئیست پس از مرگ به عدم اعتقاد داره ولی اگر پس از مرگی وجودی بود ، وحشت می کنه چون شعور و عقلش دنیا پس از مرگ رو درک کرده، یک شکست، یک حسرت بزرگ یک خسران بی بعد زمان !///
بله این هم درسته با شما موافقم.
………………………………………..
//// آتئیست بودن رو کسانی می پذیرند که اهل ریسک هستند،آنتی آتئیست ها کمتر ریسک به این بزرگی رو می پذیرند.////
این ریسک نیست .حماقت است.
تیر کج هیچ وقت به نشونه نمی ره. حالا هر چقدر می خوای ریسک کن.به هر حال به نشونه نمی ره.
…………………………………………………
//////یاد این جمله اینشتین افتادم:
(( تنها دو راه برای زیستن در زندگی خود داری اول اینکه هیچ معجزه ای را باور نکنی و دیگر اینکه همه چیز رو معجزه بدانی)).///
تو این جمله هم دو واژه …هیچ … و …همه…. بکار رفته است.
این که با تئوریتون متناقضه!
…………………………………………..
//// منتظر علم بشر نباش ، باید انتخاب کنی یا با خدا یا بی خدا؟ این هشدار جدی است !///
نه برادر عزیزم این جوریا نیست
تمامی علوم نشانی از حق می دهند.
موفق باشید.
باسلام بهahmad
خودت فهمیدی چی گفتی و چی رو اثبات کردی!؟
اطلاعات نداری خواهشمندم حرف نزنید.
با تشکر از سایت
باسلام ، من طی این مدت با آتئیست های زیادی در مورد وجود خدا صحبت کرده ام ، اما ( با کمال احترام به آتئیست ها ) به هیچ عنوان دلایل منطقی در این مورد نداشته اند ، که آخرین بحث ما در مورد دیکتاتورها بود ، من سوالی در وبلاک نقد قرآن در فیس بوک طرح کردم ، سوال این بود که ،در واقع هیتلر و استالین و غیره مسبب جنگی شدند که در آن حدود شصت میلیون نفر کشته شدند و یا پل پوت رهبر کامبوج که دو میلیون کامبوجی رو قتل عام کرد و در نهایت در رختخواب گرم و نرمش مرد ، خب به نظر شما (آتئیست ها )چه کسی جوابگوی این کشته شدگان بی گناه است ؟ میلیون ها انسانی که حق زندگی از آنها گرفته شد ، به نظر شما دیکتاتورها جواب ظلمشان را باید به که بدهند ؟ در نهایت با اتکا به ندانم گرایی گفتند ، جواب گوی هیچکس نمیشوند و فقط در تاریخ از آنها به عنوان ادم بد یاد میشود 🙂 ادامه …
در این میان خانمی از من سوال پرسیدند ،،، ما جوابگوی کسی نیستیم چرا که انسان خود قدرت برتر است و باید از حق خود دفاع کند ، من هم در جواب نوشتم ، فرض میکنیم کامبوجی ها و اروپاییان با این منطق جلو رفتند که خود قدرت برترهستند چرا در نهایت کشته و یا قتل عام شدند ؟ جوابی نداد و در آخر عده ای حرف های رکیک و زننده ای نثار بنده کردند .
اگر چه ممکن است
با تو بودن ، من از روی ریا و دروغ و… باشد
اما
با من بودن ، تو جدی و قطعی است.
خدایا همیشه با من باش.
مجید هلاکویی.
خدا والله همش دروغه اصلا خداو علم متضاد هم هستند
حرف زدن که کاری نداره می تونی اثبات کن.
فقط نظر بقیه رو درباره علم نگید
بلکه
نظر خود علم رو درباره ادعاتون بگین.
محمدپیامبر اسلام یا هرپیامبری همه ادیان دروغ و کلاهبردار بودن اثبات طولانیه محمد پیامبراسلام یک عوضی دروغ گو بود