اشتباه بزرگ بن لادن

۴ نظر »

Time
هدف بن لادن فقط کشتن آمریکاییها نبود. او می خواست با نمایندگی کردن از نوعی اسلام تندرو، آمریکایی ها را وارد جنگی بی پایان با اسلام و مسلمانان کند تا آمریکا در این باتلاق خودساخته غرق شود.

او شاید در برخی جنبه ها موفق بود اما قطعا در از بین بردن «روح آمریکایی» موفق نبود.

جنگ برای آمریکا سه هزار میلیارد دلار هزینه داشت و کشور را دچار کسری بودجه بی سابقه ای کرد. رقبای تازه اقتصادی مقابل آمریکا قد علم کردند، اما آمریکا همچنان قدرتمندترین ابرقدرت جهان باقی ماند. چرا؟

بن لادن فکر می کرد همان بلایی را سر آمریکا می آورد که شوروی سابق در دهه آخر حیاتش سرش آمده بود. در آن زمان سطح زندگی در شوروی به میزان بسیار پایینی رسیده بود و رشد جمعیت به مقدار قابل ملاحظه ای کم شده بود.

در حالی که اوضاع در زمان حملات یازده سپتامبر در آمریکا کاملا متفاوت بود. یک دهه قبل از حادثه یازده سپتامبر آمریکا بیشترین رشد جمعیت خود پس از جنگ جهانی دوم را تجربه کرد. اندکی بیش از سیزده درصد. مقدار زیادی از این رشد جمعیت مرهون ورود مهاجران به آمریکا است.

اما رمز موفقیت آمریکا فقط شمار بالای تازه واردها نیست، بلکه کاری است که آنها انجام می دهند. ژوزف نی، در کتاب آینده قدرت می نویسد در سال ۱۹۹۸ میلادی مهندسان متولد هند یا چین یک چهارم شرکتهای تکنولوژی در سیلیکون ولی، قلب تکنولوژی آمریکا، را اداره می کنند. در سال ۲۰۰۵ میلادی یک چهارم کسب و کارهای کوچک را مهاجران راه انداخته اند. مطالعه دیگری نشان می دهد که احتمال این که یک مهاجر در آمریکا درخواست ثبت اختراع یا اکتشاف کند سه برابر یک فرد متولد آمریکا است.

آن طور که ژوزف نی می نویسد، ارزشمندترین دارایی بلندمدت کشور آمریکا «جذب بهترین افراد از سراسر دنیا و فراهم کردن محیطی برای آنها است که بتوانند خلاقیت خود را شکوفا کنند.»

پس از شنیدن خبر مرگ بن لادن من هم مثل خیلی از آمریکاییها از خانه به طرف کاخ سفید حرکت کردم. مردمی را که در آنجا دیدم ترکیبی بودند از آمریکاییها و مهاجران و فرزندان مهاجران که عمدتا جوان بودند و این فرهنگ را نمایندگی می کردند.

آمریکا پیروز شد، آمریکا دموکراسی را به عراق آورد

۲۳ نظر »

آمریکا امروز با خروج آخرین نیروهای خود از عراق پایان «حضور رزمی» خود را در عراق اعلام کرد. البته همچنان ۵۰ هزار نیروی نظامی آمریکایی در عراق خواهند ماند که کارشان آموزش نیروهای عراقی است.

در بین تمام خبرها و تحلیلها درمورد این اتفاق مهم، این ویدئوی ۱۲ ثانیه ای ذهن من را به خود مشغول کرده. سربازی که در حال بازگشت از عراق با شادی فریاد می زند:

ما به خونه برمی‌گردیم
ما پیروز شدیم
دیگه تموم شد
آمریکا…
ما دموکراسی را به عراق آوردیم
دوستتون دارم
دوستتون دارم

از صبح که این خبر را شنیده ام بارها و بارها این ویدئو را دیده ام. سربازی که صادقانه تر از همه سیاستمداران آمریکایی از دیدگاه آمریکا به حمله نظانی به عراق پرده بر می دارد. تفکری که اعتقاد دارد آمریکا با حمله و حضور نظامی در عراق کالای گرانبهای دموکراسی را به این کشور آورد.

We are going home
We won
It’s over
America
We brought democracy to Iraq
I love you
I love you

جعل دوباره نام خلیج فارس در موزه لوور پاریس

۵۱ نظر »

به تازگی موزه لوور پاریس در بخش جنبی خود نمایشگاهی با عنوان «راه عرب» برگزار کرده است. این مجموعه به تاریخ عربستان سعودی می‌پردازد. با توجه به سابقه لوور در تحریف نام خلیج فارس و شایعه‌هایی که همیشه درباره نحوه همکاری آن با کشورهای عربی وجود دارد من هم در دیدار از موزه لوور تنها برای ارضای حس کنجکاوی خود تصمیم گرفتم به این نمایشگاه جانبی سری بزنم. اما دیدن نام تحریف شده خلیج فارس در ورودی این نمایشگاه فکر بازدید از نمایشگاه را از خاطرم برد و باعث شد بدون توجه به اشیای موجود در نمایشگاه فقط به دنبال نحوه انعکاس نام خلیج فارس در نقشه‌ها باشم تا مطمئن شوم این فقط یک اشتباه در یک نقشه خاص نبود. بعد از نگاه سریعی به نقشه‌ها و راهنماها با شگقتی دیدم در تمامی آنها هرجا نامی از خلیج فارس به زبان عربی آورده شده بود «الخلیج العربی» بود و ترجمه انگلیسی آن Arabian Gulf. این بار بر خلاف چهار سال قبل (که از نام خلیج استفاده کرده بودند)، نه تنها نام فارس را از دنباله خلیج حذف کرده‌اند، بلکه از خلیج عربی در توضیحات نمایشگاه و دفترچه راهنمای آن استفاده کرده بودند.

در برابر این تحریف تنها کاری که می‌توانستم بکنم اعتراض به مسئولان حاضر در نمایشگاه بود. اعتراضی که ابتدا به صورت شفاهی بیان شد، اما سپس آن را مکتوب کردم.
اگر این اقدام لوور به دلیل کم‌اطلاعی بود، می‌توانستم امیدوار باشم این اعتراضها ثمری داشته باشد. اما وقتی چنین اشتباه‌هایی چندین و چند بار تکرار می‌شود، باید به دنبال دلایل دیگری برای آن بود و متاسفانه نمی‌توان چندان خوشبین به اصلاح بود. اما به هرحال من به عنوان یک شهروند ابزار دیگری جز اعتراض و دعوت دیگران به اعتراض ندارم.
تصویر و خلاصه متن نامه اعتراضم به موزه را می‌توانید در انتهای متن ببینید.


می‌توانید در این صفحه حتی در یک خط، به این اقدام موزه لوور اعتراض کنید.

برای دیدن تصویر بزرگتر بر روی عکسها کلیک کنید

جعل نام خلیج فارس در راهنمای عربی موزه لوور

جعل نام خلیج فارس در راهنمای عربی موزه لوور

جعل نام خلیج فارس در راهنمای انگلیسی موزه لوور

جعل نام خلیج فارس در راهنمای انگلیسی موزه لوور

همان‌طور که پیشتر گفتم این برای نخستین بار نیست که موزه لوور نام خلیج فارس را به طور نادرست منتشر می‌کند. این موزه چهار سال پیش در دفترچه‌های راهنمای خود و شناسنامه آثار تاریخی ایران کلمه فارس را از نام خلیج فارس حذف کرد و فقط از واژه «خلیج» در نامگذاری خلیج فارس استفاده کرد. در آن زمان وزارت خارجه ایران به این اقدام لوور اعتراض کرد و ادامه همکاری فرهنگی دو کشور را مشروط به اصلاح نام خلیج فارس کرد. رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری هم در نامه‌ای به رئیس موزه لوور از مسئولان این موزه خواست نام خلیج فارس را اصلاح کنند. آن زمان مقام‌های ایران گفتند با پیگیری‌هایشان مسئولان لوور را به تغییر نامها به خلیج فارس متقاعد کرده اند و گویا در آوریل ۲۰۰۷ این موزه در دفترچه‌های راهنمای خود از خلیج فارس استفاده کرد. جستجوهای من درباره اعتراض ایران به این اقدام لوور در نمایشگاه امسال به جایی نرسید و جایی ندیدم که کسی از ایران به لوور اعتراض کرده باشد. هر چند تنها چند هفته از بازگشایی این نمایشگاه نگذشته است و ممکن است شاهد اعتراض ایران به این اقدام لوور در آینده نزدیک باشیم.

آیا مسئولان لوور به یادآوری چندباره درباره نام مناطق نیاز دارند؟

اتفاق چهار سال پیش این نوید را می‌داد که مقام های این موزه یاد گرفتند نام خلیج مشترک بین ایران و چند کشور عربی، «خلیج فارس» است و نه هیچ چیز دیگر.
اما آیا واقعا مسولان یکی از بزرگترین و مشهورترین موزه های دنیا در هر نمایشگاه نیاز به یادآوری درباره نام مکانها دارند یا داستان، چیز دیگری است؟

تبلیغ نمایشگاه «مسیر عرب» در سطح شهر پاریس

موزه لوور در کنار شهرتش برای نگهداری آثار بی‌نظیر هنری از جمله تابلوی مونالیزای لئوناردو داوینچی به ارتباط گرم و صمیمی با دولتهای عربی هم مشهور است. حدود ۵ سال پیش این موزه اعلام کرد با همکاری دولت امارات عربی متحده شعبه ای از موزه لوور را در شهر ابوظبی، پایتخت امارات، در سال ۲۰۱۲ میلادی افتتاح می‌کند. دولت امارات بیش از نیم میلیارد دلار فقط برای استفاده از نام لوور به این موزه پرداخت. عده‌ای در فرانسه از این همکاری دولت فرانسه با دولت امارات انتقاد کردند و آن را «فروش تاریخ و میراث فرانسه» نامیدند. اما مسولان فرهنگی فرانسه بی اعتنا به انتقادها با دست زدن به دو اقدام دیگر منتقدان را شگفت‌زده‌تر کردند. لوور در برابر کمک ۳۲٫۵ میلیون دلاری امارات موافقت کرد یکی از گالریهایش را شیخ زائد بن سلطان آل نهیان، بنیانگذار درگذشته امارات، بنامد. دولت فرانسه همچنین با نامگذاری یک سالن معروف تئاتر به نام شیخ خلیفه بن زیاد آل نهیان، حاکم کنونی امارات، در برابر کمک مالی امارات برای بازسازی این سالن موافقت کرد.
همان روزها خبرگزاری فرانسه گزارش داد شیخ صباح الاحمد الصباح امیر کویت در سفر خود به فرانسه پنج میلیون یورو (۶٫۵ میلیون دلار در آن زمان) به موزه لوور اهدا کرده است. با قرار دادن این واقعیتها در کنار هم به نظر می‌رسد چرایی جعل چندباره نام خلیج فارس در موزه لوور قابل درک باشد. هرچند این بار عربستان سعودی بازیگر اصلی است.

خلاصه ای از نامه اعتراض من به لوور و ترجمه فارسی آن:

Having visited your exhibition of “Routes d’Arabie”, I regret to inform you that I have been disgusted by its contents.
It is shocking to see the fabricated misleading name of Arabian Gulf appeared on the maps and guides of Louvre.
I would genuinely appreciate it if one of your academics could tell me what has been historically the name of the region shared by Iran and some Arab countries and simply show me only one historical evidence of this strange name.

If you do not have a plausible answer, I might have a good one. There has been always speculation about the large donations made by Arab states to Louvre. However, as the sponsor of this particular exhibition was a local oil company, TOTAL, I was naïvely hoping that this time the Arab states or so called “Oil Euoros” would not influence the historical facts in a well known museum, whereas, unfortunately the reality proved me wrong!

I would be therefore grateful if you could respond to my complaints and explain to me why on Earth I should pay 4.5 Euros extra on the top of my ticket price to visit an exhibition containing delusive facts.
I would urge you to please correct the details of the maps, exhibition guide, and exhibition book.

Last but not least, I would like to remind you that the above mentioned region was Persian Gulf, is Persian Gulf, and will be Persian Gulf.

Yours faithfully,

نامه اعتراض من به موزه لوور به دلیل جعل نام خلیج فارس

نامه اعتراض من به موزه لوور به دلیل جعل نام خلیج فارس

پس از دیدار از نمایشگاه «راه عرب» با دیدن نام جعلی و گمراه کننده «خلیج عربی» در تمام نقشه‌ها و راهنماهای این نمایشگاه بسیار شگفت زده شدم.
بسیار سپاسگزار خواهم شد اگر یکی از پژوهشگران موزه لوور به من بگوید نام تاریخی خلیجی که بین ایران و چند کشور عربی وجود دارد همیشه چه بوده است و فقط یک مدرک تاریخی درباره این نام عجیب به من ارائه کند.

اگر شما پاسخ قانع کننده ای به این پرسش ساده من ندارید، شاید من بتوانم کمکتان کنم. مدتهاست حرفها و حدیثهای زیادی درباره نحوه ارتباط عجیب موزه لوور با کشورهای حاشیه خلیج فارس وجود داشته است. اما در دیدارم از لوور بعد از دیدن شرکت نفتی فرانسوی توتال به عنوان حامی مالی این نمایشگاه امیدوار شدم که دستکم این بار کشورهای عربی یا پولهای موسوم به «یوروهای نفتی» نمی‌توانند بر حقایق تاریخی در لوور تاثیر بگذارند. اما متاسفانه واقعیت نشان داد که اشتباه فکر می‌کردم!

با این توضیحات از شما تقاضا می‌کنم به اعتراض من رسیدگی کنید و به من توضیح بدهید که چرا باید برای دیدن یک نمایشگاه پر از دروغ و اطلاعات غلط ۴٫۵ یورو اضافه بپردازم؟ در ضمن از شما می‌خواهم هر چه سریعتر اطلاعات موجود در نقشه ها، راهنماها، و کتابهای این نمایشگاه را تصحیح کنید.

در انتها بار دیگر یادآوری می‌کنم نام خلیج مشترک بین ایران و چند کشور عربی همیشه «خلیج فارس» بود و همیشه «خلیج فارس» خواهد بود.

با سپاس

جاذبه های جن.سی جدیدترین ترفند سیاستمداران زن در انتخابات

۸ نظر »

در فرهنگ رسانه‌ای غرب جمله معروف وجود دارد:
S.e.x sells
جاذبه جن.سی می‌فروشد.
به این جاذبه‌های جن.سی هم S.e.x Appeals می‌گویند و امکان ندارد مشاور تبلیغاتی را پیدا کنید که قدرت بالای جاذبه‌های جن.سی را انکار کند.

لازم نیست برای درست بودن این جمله دلیلی آورده شود. کافی است نگاهی گذرا به تبلیغات محصولات مختلف بکنید تا حضور پررنگ جاذبه‌های جن.سی را در تبلیغات ببینید. اگر شما هم از جمله کسانی هستید که هنوز با دیدن یک زن نیمه عریان در تبلیغ محصولات بی ربطی مثل روغن موتور ماشین شگفت زده می‌شوید، بهتر است در دیدگاهتان تجدیدنظر کنید. چون مدتی است دامنه جذب مخاطب از طریق جاذبه‌های جن.سی حتی به سیاستمداران هم کشیده شده است. زنان سیاستمدار اروپایی است چند سالی است فهمیده‌اند بهترین و ساده‌ترین راه برای تشویق مردان به رای دادن، نه ارائه برنامه های خوب اقتصادی و اجتماعی است و نه دادن وعده زندگی بهتر. بلکه لخت شدن برای آنهاست.

بهتر است از جدیدترین نمونه شروع کنیم. نامزدهای زن نمایندگی مجلس چک در تقویمهای دیواری با عکسهایی که شبیه عکسهای مدلها است خود را به رای دهندگان عرضه کردند. این تبلیغات موثر بود و امسال تعداد زنان راه یافته به پارلمان چک از تمام دوره‌های قبل بیشتر بود. برای دیدن عکسهای بزرگتر این سیاستمداران بر روی تصویرهای کوچک زیر کلیک کنید.

تبلیغات سیاستمداران زن چک | تبلیغات سیاستمداران زن چک | تبلیغات سیاستمداران زن چک | تبلیغات سیاستمداران زن چک |

تبلیغات سیاستمداران زن چک | تبلیغات سیاستمداران زن چک | تبلیغات سیاستمداران زن چک | تبلیغات سیاستمداران زن چک |

اگرچه ایده استفاده از جاذبه‌های جن.سی در انتخابات ایده نسبتا جدیدی است، در سالهای گذشته در کشورهای دیگر اروپایی آزمایش شده است. سه سال پیش حزب نوپای زنان لهستان (Partia Kobiet, PK) از پوستر عریان نمایندگانش در تبلیغات استفاده کرد. رهبر این حزب اعتقاد داشت «ما زیبا هستیم، لخت هستیم و به آن افتخار می‌کنیم.»

تبلیغ حزب زنان در لهستان

تبلیغ حزب زنان در لهستان

در همان سال تانیا دروو (Tania Derveaux) از حزب Nee (که به معنای نه در زبان هلندی است) در بلژیک در یک اقدام بحث برانگیز در یک پوستر با تصویری عریان از خود از شهروندان خواست به او رای دهند. او با تمسخر حزب رقیب که وعده ایجاد شغل برای دویست هزار نفر را داده بود، در این پوستر به رای دهندگان خود قول داد با چهل هزار نفر از آنها می‌خوابد. مردم بلژیک به این تبلیغات حزب «نه»، نه گفتند و هیچ یک از نامزدهای این حزب برنده انتخابات نشد.

بیلبورد تبلیغاتی تانیا دروو در انتخابات بلژیک

بیلبورد تبلیغاتی تانیا دروو در انتخابات بلژیک

شاید لخت شدن برای رای جمع کردن ایده خوبی برای یک نماینده مجلس از یک شهر کوچک و از یک حزب تازه تاسیس باشد، اما قطعا برای صدر اعظم یکی از قدرتمندترین اقتصادهای دنیا اصلا ایده خوبی نیست. با این حال این نکته به این معنی نیست که آنگلا مرکل نخواهد از جاذبه‌های جن.سی خود استفاده کند. دو سال قبل یقه باز لباس آنگلا مرکل جنجال زیادی در فضای سیاسی آلمان به راه انداخت. بازتابهای این لباس تا یک سال گریبانگیر صدر اعظم موفق آلمان بود. ورا لنگسفلد پنجاه و هفت ساله از حزب رقیب مرکل در تبلیغات انتخاباتی پارسال با چاپ عکس زیر در کنار عکس معروف مرکل، صدر اعظم را هجو کرد. او در زیر این پوستر با طعنه به آنگلا مرکل نوشته بود:
«ما [زنان] چیزهای بیشتری برای عرضه داریم»

یقه باز آنگلا مرکل، دستمایه تبلیغات حزب رقیب

یقه باز آنگلا مرکل، دستمایه تبلیغات حزب رقیب

پس از انتشار این پوستر در مدت کوتاهی بیش از صد و پنجاه هزار بازدید کننده از وبلاگ ورا لنگسفلد دیدن کرده بودند.

هرچند خانم مرکل به نشان دادن اندکی از بالاتنه اش قناعت کرد، یک شرکت تولیدی لباس زیر کار او را تکمیل کرد و او را نیمه عریان در بیلبوردهای بزرگ تبلیغاتی نمایش داد.

آنگلا مرکل در بیلبورد تبلیغاتی یک شرکت تولیدی لباس زیر زنانه

آنگلا مرکل در بیلبورد تبلیغاتی یک شرکت تولیدی لباس زیر زنانه

یک جای خالی در فهرست غیرآزادترین مناطق دنیا

۳ نظر »

موسسه غیرانتفاعی خانه آزادی (Freedom House) فهرستی از غیرآزادترین مناطق دنیا را در مجله سیاست خارجی (فارین پالیسی) منتشر کرده است.

معمولا قبل از مواجهه با چنین فهرستهایی تلاش می‌کنم بدون پیش داوری مطلب را بخوانم. بدون این که بدبینانه پیش‌بینی کنم با توجه به خاستگاه موسسه یا رسانه منتشر کننده، چه نامهایی را در فهرست خواهم دید و چه نامهایی را نخواهم دید. اما جالب اینجاست که با توجه به گرایش سیاسی رسانه در اغلب موارد نویسنده ناامیدم نمی‌کند و معمولا آن چه را در گزارش می‌یابم که انتظار داشتم!
Freedom House

این فهرست هم البته لبخند تلخی را که انتظار داشتم بر لبم نشاند. توصیه می‌کنم قبل از خواندن ادامه این مطلب، دوباره به فهرست بیست گانه «خانه آزادی» نگاهی بیندازید و ببینید آیا جای خالی منطقه‌ای در این فهرست شما را هم شگفت زده می‌کند؟

کره شمالی | برمه | گینه استوایی | لیبی | سومالی | سودان | ترکمنستان | ازبکستان | تبت | بلاروس | چاد | چین | کوبا | اریتره | لائوس | عربستان سعودی | سوریه | گینه | صحرای غربی (مراکش) | اوستیای جنوبی

پیدا کردید؟ بیشتر راهنمایی می‌کنم:

در این فهرست خبری از منطقه ای نیست که از سه سال قبل تحت شدیدترین محاصره توسط کشورهای همسایه است. محاصره این منطقه از ممنوعیت عبور و مرور شروع شد و هم اکنون به ممنوعیت ورود دارو و غذا گسترش پیدا کرده است. اکثر خانه های این منطقه تقریبا ۸ ساعت در روز برق ندارد. سیستم فاضلاب آن تقریبا از کار افتاده است و محاصره کنندگان اجازه ورود تاسیسات برای تعمیر آن را نمی‌دهند. گزارش عفو بین الملل می‌گوید ۹۰ تا ۹۵ درصد آب آشامیدنی خانه های این منطقه آلوده است، حتی آب درون بطریهای آشامیدنی.
گزارشی از سازمان ملل متحد نشان می‌دهد تقریبا نیمی از امکانات بهداشتی این منطقه که به زعم «خانه آزادی» هنوز در آن نسیم آزادی می‌وزد در جنگ سه سال پیش در مقابل یکی از قدرتمندترین ارتشهای دنیا نابود شده است.

گزارش دیگری از سازمان ملل متحد تخمین می‌زند بیش از ۶۰ درصد جمعیت یک و نیم میلیونی این منطقه غذای کافی ندارند و ۱۰ درصد آنها از سو تغذیه رنج می‌برند.
همه‌ی این واقعیتها و حقایق بسیار دیگری درباره این منطقه که پیدا کردن آنها اصلا دشوار نیست از دید خانه آزادی مخفی مانده است. نویسنده این گزارش در حالی «نوار غزه» را جزء ۲۰ منطقه غیرآزاد دنیا به حساب نمی‌آورد که چین، سوریه و کوبا را در این فهرست جا داده است. آیا برای مقایسه آزادی در نوار غزه و چین، سوریه، و کوبا باید دلیلی ارائه شود؟

راستی اگر وزارت خارجه آمریکا گزارشی با عنوان «کشورهای دشمن آمریکا» منتشر می‌کرد، چه تفاوت عمده‌ای با این گزارش «خانه آزادی» می‌داشت؟

پی‌نوشت:
ایران در این فهرست وجود ندارد. نه این که فکر کنید چون ایرانی هستم از نبودن ایران در این فهرست خوشحالم و یا فکر می‌کنم ایران کشور آزادی است. به هیچ وجه. نه آزادی در ایران به اندازه ای است که بتوان به آن افتخار کرد و نه الزاما بودن یا نبودن در چنین فهرستهایی باید به حس میهن دوستی ما گره بخورد. نبودن ایران در این فهرست را تنها به یک دلیل ساده مثبت می‌دانم که آزادی در ایران در مقایسه با کشورهای موجود در این فهرست قطعا بیشتر است و یقینا بیشتر از عربستان سعودی که در این فهرست وجود دارد. پس علی رغم فعالیتهای این موسسه علیه دولت ایران، نبودن نام ایران در این فهرست منصفانه به نظر می‌رسد.


درباره فهرست ده دیکتاتور دنیا که در فارین پالیسی منتشر شده بود کلیک کنید

درباره اظهارات ملک عبدالله علیه ایران

۱۸ نظر »

۱- روزنامه فرانسوی لوفیگارو از قول ملک عبدالله، پادشاه عربستان، نوشته است:

« Il y a deux pays au monde qui ne méritent pas d’exister : l’Iran et Israël »

مترجم آنلاین گوگل این جمله را این چنین ترجمه می کند:

“There are two countries in the world who do not deserve to exist: Iran and Israel”

دو کشور در جهان هستند که شایستگی موجودیت ندارند: ایران و اسرائیل

ملک عبدالله این موقعیت ویژه را داشت که این اظهارات عجیب را در حضور وزیر دفاع فرانسه بگوید. اگرچه تجربه ثابت کرده است این قبیل اظهارات معمولا تکذیب می شوند اما چند روز پس از انتشار این اظهار نظر هنوز نه کسی آن را تکذیب کرده است و نه تائید. وب سایتهای خبری بزرگ دنیا هم هنوز آن را بازنشر نکرده اند. تحلیل مفصلی هم درباره آن در رسانه های معتبر ندیده ام به جز مطلب کوتاهی که یکی از بلاگ های وب سایت فارین پالیسی نوشته است.

۲- محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور ایران، حدود پنج سال قبل از قول آیت الله خمینی گفت:

«اسرائیل باید از صفحه روزگار محو شود»

در مدت کوتاهی این جمله تبدیل به سرخط رسانه های مهم جهان تبدیل می شود. روزنامه ها و خبرگزاریها این جمله را این طور غیردقیق ترجمه می کنند:

Israel must be wiped off the map

پس از پنج سال در اکثر کنفرانسهای خبری، خبرنگاران از احمدی نژاد درباره این جمله سوال می کنند. ایران به عنوان کشوری که رئیس جمهورش خواهان «نابودی اسرائیل» است معرفی می شود. و هرگز کسی نمی گوید که احمدی نژاد فقط اظهار نظر دستکم پانزده سال قبل آیت الله خمینی را بازگو کرده بود.

۳- چند روز قبل مجله فارین پالیسی فهرست بیست و دو نفره ای از رهبران دیکتاتور را منتشر کرد. در این فهرست نام کسانی مثل کیم جونگ ایل (رهبر کره شمالی)، معمر قذافی (رهبر لیبی)، بشار اسد (رئیس جمهور سوریه) و حسنی مبارک (رئیس جمهور مصر) دیده می شود. نام محمود احمدی نژاد که سال قبل پس از انتخاباتی جنجال برانگیز برای دومین دوره رئیس جمهور ایران شد دیده می شود. بسیاری از مردم ایران با تظاهرات اعتراض آمیز نشان دادند مخالف ریاست جمهوری او هستند و او با تقلب در انتخابات برنده شده بود. به هر حال احمدی نژاد با پنج سال سابقه ریاست جمهوری در کشوری که رئیس جمهوری نفر دوم حکومت است در حالی در این فهرست وجود دارد که نشانی از ملک عبدالله در این فهرست نیست. پادشاهی که قلمروی حکومت خاندانش حتی به نام کشورش گسترده شده است. پادشاهی که از سال ۱۹۸۲ میلادی ولیعهد سعودی بوده و از سال ۱۹۹۶ به دلیل بیماری ملک فهد حاکم واقعی عربستان سعودی بوده است.

با این توضیح بد نیست نگاهی به «شاخص دموکراسی» (Democracy Index) در عربستان سعودی و ایران بیندازیم. شاخصی که مجله معتبر اکونومیست منتشر می کند و به کشورها نمره ای از ۱۰ می دهد. در این فهرست عربستان سعودی در رتبه ۱۶۱ قرار دارد و فقط شش کشور زیر آن قرار گرفته اند. کشورهایی مثل برمه، ازبکستان، و کره شمالی. در حالی که رتبه ایران در این فهرست ۱۴۵ است یعنی ۲۱ رتبه از عربستان سعودی بالاتر.


بروز رسانی:
خبرگزاری دولتی عربستان سعودی (وکاله الانباء السعودیه) از قول یک منبع ناشناس رسمی این نقل قول از ملک عبدالله را تکذیب کرد.

دولت آمریکا در اندیشه در دست گرفتن کنترل کامل اینترنت

۲ نظر »

با قانون جدید سنای آمریکا دولت فدرال این کشور ممکن است صاحب «قدرت مطلق» در کنترل اینترنت شود.

سناتور جو لیبرمن برای ما ایرانی‎ها با نظرات ضد ایرانی‎اش نامی آشناست. اما نام او این بار با طراحی قانون جنجالی کنترل اینترنت در آمریکا بر سر زبانهاست. قانونی که قصد دارد کنترل اینترنت را به طور کامل در دست قدرتمند رئیس جمهور قرار دهد.

در پیش نویس این قانون آمده است:
«در صورت اعلام شرایط اضطراری از سوی دولت آمریکا کلیه ارائه‌دهندگان سرویس‎های اینترنتی (ISP) موتورهای جستجو و شرکتهای نرم‎افزاری که از طرف دولت آمریکا انتخاب می‎شوند موظف به همکاری فوری با وزارت امنیت داخلی هستند.»

با توجه به این نکته که اکثر شرکتهای اینترنتی در آمریکا هستند و در صورت تصویب این قانون ملزم به رعایت کردن آن خواهند بود، می‎توان گفت این قانون کنترل بی چون و چرای اینترنت را در اختیار دولت ایالات متحده قرار می‎دهد. به بیان دیگر در صورتی که وزارت امنیت داخلی ایالات متحده تشخیص بدهد، رئیس جمهوری آمریکا می‌تواند اینترنت را به طور کامل قطع کند.

پیش نویس این طرح ۱۹۷ صفحه ای را از اینجا می توانید دریافت کنید. (pdf)

این قانون از حمایت سناتورهای مشهور دیگری چون جی راکفلر هم برخوردار است. آقای راکفلر پیشتر گفته بود: «بهتر نبود اصلا اینترنت را اختراع نمی کردیم؟»

بگو چه مجله‌ای می‌خوانی، تا بگویم درمورد جام جهانی چگونه فکر می‌کنی

۲ نظر »

در دنیای رسانه‌ای امروز که دیدگاه رسانه‌های معتبر به موضوعات، معمولاً چندان با هم تفاوتی ندارد، هیچ چیز لذت بخش‌تر از پیدا کردن دو دیدگاه متضاد در دو مجله معتبر نیست. مخصوصا وقتی آن دو مجله، رقیب یکدیگر باشند؛ هفته‌نامه تایم و هفته‌نامه نیوزویک.

Time: World Cup Boosts Brazil Consumer Spending

تقریبا ده روز قبل مجله تایم در مقاله‌ای با عنوان «مردم برزیل در زمان جام جهانی بیشتر خرج می‌کنند». سعی داشت نشان دهد چگونه جام جهانی به اقتصاد قدرتمند برزیل کمک می‌کند قویتر شود. شاهد نویسنده هم این بود که مردم بیشتر تلویزیون می‌خرند و معمولا برای تماشای بازی‌ها به میخانه می‌روند تا آن را دور هم تماشا کنند. به این ترتیب درآمد تلویزیون‌فروش‌ها و میخانه‌ها زیادتر می‌شود. تایم از قول رئیس اتحادیه رستوران‌داران شهر سائوپائولوی برزیل می‌نویسد در روزهای جام جهانی تقریبا ۱۵ تا ۲۰ درصد به تعداد کارگران رستورانها و میخانه‌ها اضافه می‌شود.
تایم هرچند به این نکته اشاره می‌کند که برزیل در زمان بازی‌های این کشور تقریبا به حالت تعطیل درمی‌آید، می‌نویسد:
«با این حال، جام جهانی برای بازار برزیل پربرکت است»

Newsweek: The World Cup's Bad Influence

در تقابل با نگاه خوش‌بینانه‌ی تایم به تاثیر جام جهانی بر اقتصاد، دیروز نیوزویک عنوان «تاثیر منفی جام جهانی» را برای مقاله خود انتخاب کرد. جالب اینجاست که نیوزویک هم دقیقا بر اقتصاد برزیل دست می‌گذارد و تاکید می‌کند که حتی اگر برزیل میزبان جام جهانی نباشد، این مسابقات هزینه های زیادی را به این کشور تحمیل می‌کند. بانکهای برزیل در روز بازی‌های این تیم سه ساعت زودتر تعطیل می‌شوند. حتی بعضی در این کشور به شوخی می‌گویند با توجه به این که برزیل میزبان جام جهانی ۲۰۱۴ و المپیک ۲۰۱۶ است، این کشور در سال ۲۰۱۵ کاملا تعطیل خواهد بود!
نیوزویک با اشاره به نتایج یک تحقیق می‌نویسد آلمان و مکزیک بیشترین ضرر را از کارنکردن کارمندان در ساعتهای برگزاری بازیها متحمل می‌شوند. هر یک ۱٫۷ میلیارد دلار. ضرر ۱٫۲ میلیارد دلاری برزیل فقط به این دلیل از این دو کشور کمتر است که در حالت عادی هم کار مفید مردم برزیل از این دو کشور کمتر است.

شما چه فکر می‌کنید؟ آیا جام جهانی بر اقتصاد کشورهای حاضر در این رقابت‌ها تاثیر مثبتی می‌گذارد یا منفی؟ آیا بهتر است به کارمندان اداره‌ها اجازه داد در زمان بازی‌ها کار را تعطیل کنند و فوتبال تماشا کنند؟ آیا مدیران شرکت شما به کارمندان اجازه می‌دهند در زمان بازی‌های حساس کامپیوتر را خاموش کنید و به اتفاق همکاران فوتبال تماشا کنید؟

قطعنامه شورای امنیت و شکست دیپلماسی ایران

بدون نظر »

از پانزده عضو شورای امنیت سازمان ملل متحد دوازده کشور به قطعنامه دور چهارم تحریم‎های ایران رای موافق دادند. در حالی که تصویب این قطعنامه چندان دور از انتظار نبود، رای کشورهای عضو پیامی فراتر از تصویب قطعنامه ای دیگر علیه ایران دارد. پیامی حاکی از شکست فعالیتها و رایزنی های دستگاه دیپلماسی ایران.

این قطعنامه با رای نصف به اضافه یک عضو شورای امنیت هم تصویب می‌شد، اما رای مثبت دوازده عضو از پانزده عضو شرکت کننده لااقل برای دولتمردان ایران کمی بعید بود. شاید بد نباشد نگاهی بیندازیم به ترکیب شورای امنیت و انتظاری که ایران از هر یک داشت.

گروه اول: دشمنان (آمریکا، بریتانیا، فرانسه)

شورای امنیت سازمان ملل، از پنج عضو دائم و ده عضو غیر دائم تشکیل شده است. رای موافق آمریکا، بریتانیا، و فرانسه به عنوان سه عضو دائم شورای امنیت اصلا خلاف انتظار نبود. چون ایران هیچ‌وقت از این سه کشور انتظار همراهی نداشت، از ماه‌ها قبل نیروی خود را بر قانع کردن کشورهای دیگر متمرکز کرده بود.

گروه دوم: دوستان نیمه راه (روسیه، چین)

روسیه سالهاست گاهی به سمت تهران متمایل می‌شود و گاهی به سمت غرب. اما تاریخ نشان داده است که همیشه مسکو در روزهای حساس تهران را تنها می‌گذارد. دیپلمات‌های روس اغلب با رای خود بر لبان متحدان غربی خود لبخند نشانده‌اند، و با سخنان دوپهلو سعی کرده‌اند از ایران دلجویی کنند.
چین هم با وجود این که بارها اعلام کرده بود مخالف تحریم‌هاست سرانجام راضی شد به قطعنامه رای مثبت بدهد. مخالفت چین با تحریم‌ها به قدری جدی بود که هیلاری کلینتون، موضوع ایران را در سرفصل گفتگوهای خود با مقام‌های چین در سفر دو هفته پیش خود قرار داده بود.
به این ترتیب دو کشور عضو دائم شورای امنیت که ایران سالها بر روی آنها سرمایه گذاری کرده بود، در زمان حساس ایران را تنها گذاشتند.

گروه سوم: دوستان جدید (ترکیه، برزیل)

ایران که مدتی قبل دریافته بود نمی تواند به همراهی روسیه و چین دل خوش کند، تصمیم گرفت جایگزین‌هایی برای این دو دوست سابق بیابد. برای کشوری مثل ایران که متحد استراتژیک معنایی ندارد، ترکیه و برزیل دو انتخاب معقول به نظر می‌رسید.
هر دو کشور عضو غیر دائم شورای امنیت سازمان ملل بودند. دولت اسلامگرای ترکیه، ناخرسند از رفتار اتحادیه اروپا به شرق متمایل شده بود. برزیل هم که امروز یک قدرت اقتصادی به حساب می‌آید، مدتهاست به دنبال گسترش نفوذ سیاسی خود در جهان است. ضمنا بزرگترین تولید کننده شکر دنیا با آن که متحد آمریکاست، ایران را شریک اقتصادی خوبی برای خود می‌بیند.
اگر چه ایران توانست در جلسه دیروز شورای امنیت، برزیل و ترکیه را با خود همراه کند، تعویض دو عضو دائم شورای امنیت، یعنی روسیه و چین، با دو عضو غیر دائم شورای امنیت، ترکیه و برزیل، موفقیت چندانی برای دستگاه دیپلماسی ایران به حساب نمی‌آید.

گروه چهارم: دوستان بی‌وفا (لبنان، بوسنی و هرزگوین، اوگاندا)

اگر بخواهیم شاهدی بر شکست دیپلماسی کوتاه مدت ایران پیدا کنیم، بدون شک این سه کشور بهترین نمونه هستند.
ایران سالها بر دوستی خود با لبنان تکیه کرده بود. اما لبنان که خود را در واقع نماینده کشورهای عرب در شورای امنیت می‌دید، علی‌رغم میل باطنی برخی از دولتمردانش، ترجیح داد به جای رای موافق یا مخالف، رای ممتنع بدهد.

ایران از مدتها پیش رایزنی خود را با اعضای غیر دائم شورای امنیت آغاز کرده بود. در راستای همین هدف محمود احمدی نژاد در معدود سفرهای خارجی خود یک ماه و نیم پیش به اوگاندا سفر کرد تا این کشور را به همراهی با ایران در شورای امنیت راضی کند. در حالی که نمایندگان سیاست خارجی ایران دستاوردهای این سفر را مثبت خوانده بودند، رای موافق اوگاندا به تحریم ایران بیانگر داستان دیگری بود.

بوسنی و هرزگوین برای مردم ایران یادآور کشوری است که در زمان جنگ بالکان و به دست آوردن استفلال از کمک همه جانبه ایران بهره برد. ایران در دهه نود از هیچ کمکی به مردم این کشور مسلمان فروگذار نکرد. زمانی روابط دیپلماتیک دو کشور به قدری خوب بود که شهروندان ایران و بوسنی برای سفر به کشور دیگر به ویزا نیاز نداشتند. اما بوسنی و هرزگوین هم در کنار روسیه، چین، لبنان و اوگاندا قرار گرفت تا نماینده ایران در سازمان ملل بیش از آن چه انتظار داشت در صحن شورای امنیت احساس تنهایی کند.

گروه پنجم: بی طرفها (ژاپن، اتریش، نیجریه، مکزیک، گابن)

ایران هرگز تلاش نکرد این کشورها را به همراهی با خود راضی کند و همان طور که انتظار می‌رفت این کشورها همسو با کشورهای قدرتمند شورای امنیت به قطعنامه تحریم ایران رای موافق دادند.


ببینید:
وب سایت سازمان ملل متحد: مشروح مذاکرات شورای امنیت سازمان ملل متحد و متن قطعنامه چهارم تحریم ایران

۱۰ عکس قدیمی از افغانستان که هرگز ندیده‌اید

۱,۳۶۴ نظر »
بخش نظرات دوباره باز شد. امیدوارم تمایل به مدارا و همزیستی با یکدیگر در نظرات خود را به نمایش بگذارد.
۷ تیر ۱۳۹۲

به دلیل افزایش شمار نظرات توهین آمیز و عدم توانایی من برای نظارت بر آنها، بخش نظرات این پست فعلا بسته می شود.
اما می توانید در پای پستهای دیگر نظر بگذارید.
با عرض معذرت از دوستان بازدیدکننده.
۹ دی ۱۳۹۱

لیام فاکس، وزیر دفاع بریتانیا، تقریبا دو هفته قبل در دیدار از افغانستان گفت: «نیروهای ما به افغانستان نرفته‎اند تا نظام آموزشی را در یک کشور از هم گسیخته قرن سیزدهمی اصلاح کنند»
هر کسی با شنیدن این جمله از یک وزیر بریتانیایی قبل از تردید در درستی یا نادرستی آن از لحن غیر دیپلماتیک و پرخاشگرانه آن شگفت زده می‌شود.
شاید انتظار زیادی باشد اگر از آقای فاکس بخواهیم اندکی تاریخ قرنهای نخست هجری را بخواند تا با نقش پررنگ افغانستان در شکل گیری تمدن مشرق زمین آشنا شود. اما فکر نمی‎کنم دانستن تاریخ نیم قرن اخیر این کشور انتظار بالایی از لیام فاکس باشد. آن هم زمانی که نیروهای تحت فرمانش در اداره این کشور سهم دارند.
وب سایت مجله سیاست خارجی (فارین پالیسی) تصویرهایی از این کشور در دهه ۱۹۶۰ میلادی منتشر کرده است که احتمالا برای بسیاری از جمله آقای فاکس جالب باشد. تصاویری از افغانستان مدرن و پیشرو در روزهایی که هنوز شوروی و آمریکا و بریتانیا پایشان به این کشور باز نشده بود.
برای دیدن تمام این تصاویر کلیک کنید.

عکس قدیمی افغانستان

فروشگاه محصولات موسیقی

عکس قدیمی افغانستان

دانشگاه کابل، کلاس زیست شناسی

عکس قدیمی افغانستان

آزمایشگاهی در یک مرکز تحقیقات واکسن

عکس قدیمی افغانستان

جوانان افغان در برنامه‎های پیشاهنگی

عکس قدیمی افغانستان

مادران و کودکان در پارک

عکس قدیمی افغانستان

نیروگاه آبی تولید برق

عکس قدیمی افغانستان

شرکت نساجی گلبهار

عکس قدیمی افغانستان

پوشش مدرن زنان و سیستم حمل و نقل عمومی

عکس قدیمی افغانستان

امواج رادیو کابل از آفریقای جنوبی و اندونزی در دسترس بودند

عکس قدیمی افغانستان

رژه سربازان

Simplified Theme by Nokia Theme transform by TowFriend | Powered by Wordpress | Aviva Web Directory
XHTML CSS RSS