چگونه خبر نادرست تلگراف درباره «ب ام و» و «رهبر ایران» را همه باور کردند

۷ نظر »

اخیرا روزنامه بریتانیایی تلگراف خبری را منتشر کرده است مبنی بر این که نمایندگی فروش «ب ام و» در ایران به موسسات وابسته به رهبر این کشور واگذار شده است.

در شرایطی که حلقه تحریمها علیه ایران و مقامهای آن از هر سو تنگ و تنگ تر شده است چنین خبری خبر مهمی به شمار می رود. به همین دلیل بلافاصله رسانه های ایرانی از جمله «رادیو فردا» و «شبکه تلویزیونی من و تو» و چند وب سایت خبری دیگر آن را با توضیحات مفصلی و با استناد به تلگراف منتشر کردند.

بدون این که از خود بپرسند اصلا این خبر درست است یا خیر؟

با این تیتر جنجالی انتظار داریم که با مدارک مستند و مستدلی در رابطه با مشارکت نزدیکان آیت الله خامنه ای، به عنوان بلندپایه ترین مقام ایران تحت تحریم با یکی از بزرگترین خودروسازان جهان و معروفترین نامهای تجاری ببینیم. اما تمام این خبر بر مبنای مصاحبه ای تنظیم شده است که علی نوریانی، مدیر عامل شرکت واردکننده خودروهای«ب ام و»با یک وب سایت خبری انجام داده است، آن هم یک سال و نیم قبل!

روزنامه تلگراف گفته است که این مصاحبه را وب سایت فرارو منتشر کرده است. وب سایتی که رادیو فردا آن را به نام عجیب «فارائو» ترجمه کرده است.

اما ببینیم اصل این مصاحبه چیست؟

جستجوی کوتاهی در اینترنت ما را فقط به یک مصاحبه با علی نوریانی در فرارو می رساند که برای یک سال و نیم پیش است. مصاحبه ای که در آن آقای نوریانی از فعالیتهایش می گوید و البته مشخص است که از واگذاری سهامش به آستان شاه عبدالعظیم یا شرکت سرمایه گذاری ری دلخور است. اما به هیچ وجه این دلخوری متناسب با فضایی نیست که تلگراف ترسیم کرده است. تلگراف طوری وانمود می کند که گویی آقای نوریانی به اجبار چنین تصمیمی گرفته است. همان طور که رادیو فردا هم از قول او دقیقا می نویسد: «من مجبور شدم که بخش بیشتری از سهام خود را به آنها واگذار کنم.»

بگذریم از این که همان طور که بالاتر اشاره شد اصلا این مصاحبه برای امروز و دیروز نیست و مصاحبه ای است برای یک سال و نیم قبل! اما تلگراف هیچ صحبتی از تاریخ این مصاحبه نمی کند.

در ادامه متن انگلیسی که تلگراف منتشر کرده آمده است می آید، در کنار قسمتهایی از مصاحبه با فرارو که مشخص است از روی آن خبر تلگراف تنظیم شده است.

آقایان از استان شاه عبدالعظیم آمدند و برای همکاری پیشنهاداتی دادند.

These gentlemen from the Shah Abdulazim Religious charity came to see me and offered to buy out my shares and work with my enterprise

چون آقایان از استان می گفتند که بیشتر درآمدهای استلان صرف خیریه می شود، صرف بیمارستان و دانشگاه و.. می شود. که خب علاقه من هم بود.

As I was interested in helping charities I accepted their offer and gradually reduced my level of working with them as they had by then virtually taken over most of the responsibilities.

ابتدا من ۵۰ درصد به استان شاه عبدالعظیم سهام دادم و بعدا با صحبت هایی که شد با آقایان برای اینکه بتوانند کمک کنند در مشکلاتی که به خاطر کارهای بانکی ایجاد شده بود، به من گفتند شما درصد دیگری بدهید که بتوانیم کارها را با سهولت بیشتری انجام بدهیم.

I had to offer them more of my own shares to enable them carry out the responsibility (of dealership of BMW cars) more effectively.


لینکهای مرتبط با این مطلب:
تلگراف: Iran’s Ayatollah Khamenei embroiled in German car dealer row
اینترنشنال بیزنس تایمز: Iran’s Supreme Leader Ayatollah Khamenei… A Multi-Billionaire And BMW Car Dealer?
فرارو: حکایت یازده هزار «ب.ام.و» وارداتی
رادیو فردا: دست گذاشتن نهادهای وابسته به خامنه ای بر نمایندگی «ب ام و»
من و تو: واگذاری کامل نمایندگی “ب ام و” به نهاد تحت امر آیت الله خامنه ای


بیشتر ببینید:
تردید: استاندارد دوگانه ی رسانه های غربی در قبال خبر ماشه ی اتمی ایران

آیا مردم بریتانیا حامی مجازات اعدام هستند؟

۱ نظر »

یافتن پاسخ برای پرسشی که در عنوان این مطلب بیان شده است بسیار دشوار است. اما من تلاش کرده ام با انعکاس نظرات کاربران در پای مطلبی که وب سایت روزنامه دیلی میل درباره اعدام در تهران منتشر کرده است اندکی به این جواب نزدیک شوم.

واضح است که نظر شمار معدودی کاربر که می توانند از سراسر جهان باشند نمی تواند به هیچ وجه نمایانگر نظر مردم یک کشور یا حتی دسته کوچکی از آنها باشد. اما وقتی دیدن نظراتی که بیشترین رای مثبت کاربران را داشته اند، باعث تعجب من شد، فکر کردم که شاید برای شما هم جالب باشد.

ماجرا این است که هفته گذشته دو نفری که به اتهام زورگیری در تهران مجرم شناخته شده بودند در ملا عام اعدام شدند و طبق معمول علاوه بر خبرگزاریهای داخلی، رسانه های خارجی هم این خبر را پوشش دادند.

از جمله این رسانه ها وب سایت روزنامه بریتانیایی دیلی میل بود که با انتشار عکسهایی تکان دهنده از دو جوان اعدام شده، لحظاتی قبل از اجرای حکم، گزارش مفصلی از این اعدام نوشت.

خوبی این وب سایت این است که کاربران می توانند به نظرات یکدیگر امتیاز مثبت و منفی بدهند و شما می توانید ببینید محبوبترین نظرها چه هستند.

هر پنج نظر و نظرات پرامتیاز بعدی به نوعی از اجرای مجازات اعدام حمایت کرده اند و گفته اند که دوست دارند چنین مجازاتی در بریتانیا هم اعمال شود.

ترجمه پنج نظر محبوب درباره گزارش اعدام در تهران را می توانید در ادامه بخوانید:

digg positive icon ۱- اگه می خوای به نظر من نمره منفی بده. اما می خوام بگم که اگه ما چنین مجازاتهایی را در اینجا (بریتانیا) داشتیم، شمار بچه هایی که بهشون تجاوز می شد یا به قتل می رسیدند کمتر بود.

digg positive icon ۲- می شه لطفا چنین مجازاتی را در اینجا (بریتانیا) وضع کنید؟ احتیاج به توازن داریم.

digg positive icon ۳- ما باید چنین مجازاتهایی را در اینجا (بریتانیا) داشته باشیم. فاکتور ترس در مجازات به خوبی بازدارنده است و باعث می شه که مجرمها از خیابانهای شهرهامون دور بشن.

digg positive icon ۴- من نمی خوام درباره روش اعدام نظری بدم اما اعدام نتیجه خوبی داره. اون هم اینه که خیابانهای تهران امن تر می شن.

digg positive icon ۵- فقط در صورتی که بریتانیا چنین مجازاتی را اعمال کنه ما بار دیگه می تونیم بگیم که صفت «کبیر» برازنده نام «بریتانیای کبیر» است.

گزارش دیلی میل البته خیلی دقیق نیست و مثلا نوشته است که متهمان خودشان فیلم زورگیری را در یوتیوب منتشر کرده اند یا نوشته است که ایران از نظر شمار اعدامهای سالیانه در جهان اول است، در صورتی که ایران بعد از چین در مقام دوم قرار دارد. البته با توجه به جمعیت دو کشور ایران از نظر سرانه اعدام در مقام اول است.

دیلی میل روزنامه ای عامه پسند به شمار می رود که خوانندگان آن از طبقه متوسط جامعه بریتانیا هستند. کسانی که به بحثها و خبرهای سیاسی و اجتماعی علاقه چندانی ندارند و بیشتر به دنبال خبرها و شایعات درباره خواننده ها، فوتبالیستها و افراد مشهور هستند.

مجازات اعدام برای آخرین بار در بریتانیا در سال ۱۹۴۶ اعمال شد و در سال ۱۹۹۸ این مجازات به طور کامل لغو شد.


ببینید:
واکنش کاربران دیگ به حمله اسراییل به یهودیان چگونه است؟

این اعدام از خشونت پیشگیری نمی کند، آن را تشدید می کند

تمجید از شاه و متلک به رهبر ایران در وبسایت سفارت ایران

۶ نظر »

وب سایت سفارت ایران در پاریس مدتی است در صفحه اصلی خود لینکی را تحت عنوان» گزارش فیگارو در باره تخت جمشید» قرار داده است که در واقع ترجمه ای است از مشاهدات نویسنده ضمیمه هفتگی این روزنامه فرانسوی در تخت جمشید.

اما به نظر می رسد یا مسوولان وب سایت خودشان یک بار هم این مطلب را نخوانده اند یا شیطنت مترجم یا مسوول این صفحه باعث شده است که مطلبی این چنین در وب سایت رسمی وابسته به وزارت خانه ایران مدتها جا خوش کند.

در این مطلب نویسنده نه تنها بارها از محمدرضا شاه پهلوی تمجید می کند، بلکه به آیت الله خامنه ای، رهبر کنونی ایران هم متلک می اندازد. از آن جالبتر این که نظرات پای این مطلب در فیگارو هم ترجمه شده اند و در این نظرات می بینیم که از «حکومت اسلامگراها» بر ایران انتقاد شده است و یک نفر آرزو می کند که با تغییر رژیم در ایران، سفر به این کشور ممکن شود.

قسمتهایی از این مقاله که در وب سایت سفارت ایران منتشر شده است در زیر می آید اما برای خواندن متن کامل آن می توانید بر روی این لینک کلیک کنید. هر چند ممکن است این فایل به زودی از سرور سفارت ایران برداشته شود. در این صورت از این لینک جایگزین استفاده کنید.

فضای خوبی بر محیط [تخت جمشید] حاکم است. صدای موسیقی راک ایرانی به گوش می رسد. حداقل این که این موسیقی از نوع رای یا رپ محلی نیست. در هر حال، شاید خیلی خوشایند آقای خامنه ای نباشد، ولی شبیه به سوره های قرآنی هم نیست.

چهل سال پیش در همین مکان، نمایش دیگری در برابر دیدگان تماشاچیان حاضر در حال اجرا بود. برای بزرگداشت جشنهای ۲۵۰۰ ساله امپراتوری فارس، شاه ایران ۶۰۰ تن از دوستان نزدیک خود را برای این مراسم دعوت کرده بود و به همین تعداد روسای دولتها، پادشاه و وزیر و غیره دعوت شده بودند. برگزیده های کره زمین با اتومبیلهای لیموزین حضور می یافتند و برای اسکان مهمانان تشریفاتی چادرهای فوق العاده مدرن در اطراف محل نصب شده بود. در حالی که امروزه فقط آرماتورهای آن به جای مانده اند.

“در شبی به یادماندنی، مشروبهایی از نوع Dom Pérignon که سرو آنها از سوی Maxim’s انجام می گرفت و سرمهماندارانی که لباسهای Lanvin پوشیده بودند و در ظروف چینی ساخت لیموژ غذا سرو می کردند در محل حضور داشتند.

ایرانیها به پرسپولیس تخت جمشید می گویند و این نامگذاری بعد از اسلامی شدن کشور مورد استفاده قرار گرفت. جمشید یکی از پادشاهان افسانه ای است که فردوسی در شاهنامه خود در قرن دهم از آن سخن می گوید.

نظرات بازدیدکنندگان فیگارو

– جواب به پییر: این که شما می گویید در ایران امنیت بیشتر از پاریس است، پس این کسانی را که به خاطر زنا و ارتداد و غیره محکوم می کنند پس چیست؟ من قبول دارم ایران گذشته بزرگی دارد، ولی متاسفانه از یک هزار سال پیش به این طرف گرفتار «اسلام گرایی» شده است.

– مونتسکیو می گفت چگونه می توان ایرانی بود و من می گویم چگونه می توان این قدر احمق بود؟ قبل از این که این مزخرفات را بنویسید، کمی فکر کنید.

به محض این که اسلامگراها کشوری را فتح می کنند همه چیز خراب می شود. مثل شمال آفریقا.

من یک شهروند آمریکایی هستم ولی تاکنون جرات نکرده ام به ایران سفر کنم. امیدوارم روزی با تغییر رژیم این سفر ممکن شود.

افسوس که فارس و عظمت این تمدن و بزرگی سازندگان آن و زردشت و پیامبری که احترام به زنان و تحمل را ترویج می کرد بعد از آمدن اسلام چه شده است.


لینک این فایل در وبسایت سفارت ایران در پاریس
لینک جایگزین در سرور تردید
لینک این مطلب در وبسایت فیگارو به زبان فرانسه
ویدیوی این گزارش به زبان فرانسه

«ده تفاوت یک تروریست «آمریکایی» با یک تروریست «غیرآمریکایی

۱ نظر »
نگاهی دقیق به رسانه ها و گفتار سیاستمداران در جهان نشان می دهد که اطلاق واژه «تروریست» و «تروریسم» منحصر بستگی به نژاد و دین فرد عامل کشتار یا تهاجم دارد و و نه وسعت عمل صورت گرفته.به عنوان نمونه دیدیم که وقتی یک سفیدپوست آمریکایی با هواپیمای کوچک خود را به اداره ی مالیات امریکا در تگزاس کوبید هیچکس اقدام او را یک اقدام تروریستی معرفی نکرد. یا وقتی آندرس برینگ برویک در نروژ دست به اسلحه برد و ۷۷ شهروند بیگناه را کشت رسانه ها به جای «تروریست» از او به عنوان «عامل کشتار نروژ» نام بردند. همین اتفاق حدود یک ماه قبل و درباره جیمز هولمز تکرار شد. مردی که با حمله به سینمای نمایش دهنده فیلم جدید بتمن دوازده نفر را کشت اما چون سفیدپوست بود و آمریکایی کسی از او به عنوان «تروریست» نام نبرد.
در حالی که وقتی محمد المراح که بعدها معلوم شد هیچ ارتباطی با القاعده ندارد در فرانسه با اسلحه ۷ نفر را کشت، احتمالا چون مسلمان بود بلافاصله رسانه ها و سیاستمداران از او به عنوان «تروریست» یاد کردند و می کنند.

متن زیر به این مساله می پردازد که جامعه آمریکا چطور بین کسی که کشتاری را مرتکب می شوند تفاوت قائل می شود و با توجه به نژاد و مذهب نسبت به اطلاق واژه تروریست به آنها تصمیم می گیرد.

۱- رسانه ها و سیاستمداران به تروریست سفیدپوست، تروریست نمی گویند بلکه به او «فرد مسلح» می گویند. یعنی کسی که یک اسلحه در اختیار دارد. درست مثل بقیه آمریکاییها.

۲- تروریستهای سفیدپوست به عنوان افرادی مشکل دار و منزوی معرفی می شوند در حالی که تروریستهای دیگر را بخشی از یک برنامه ترور بین المللی معرفی می کنند. حتی اگر آنها هم افراد تک و تنهایی باشند که به هیچ جا وابسته نیستند.

۳- تحقیق و تفحص درباره تروریستهای سفیدپوست ممکن است باعث خشم اعضای کنگره آمریکا بشود اما تحقیق درباره تروریستهای دیگر حتی باعث می شود که شما ارتقای درجه در کارتان بگیرید.

۴- بعد از کشتار با اعضای خانواده تروریستهای سفیدپوست مصاحبه می شود و از آنها می پرسند که چه موضوع خاصی باعث شد شخص مورد نظر به این راه کشیده شود. اما به خانواده تروریستهای دیگر تقریبا هیچ توجهی نمی شود.

۵- تروریستهای سفیدپوست بخش غیرمهمی از یک گروه خطرناک هستد اما تروریستهای خارجی به عنوان جریان اصلی یک طیف خطرناک معرفی می شوند.

۶- کشتاری که به وسیله یک تروریست سفیدپوست صورت می گیرد یک «اتفاق» است اما ترورهای دیگر حتما با یک طرح توطئه خطرناک همراه هستند.

۷- وقتی در رسانه ها از تروریستهای سفیدپوست صحبت می شود هیچ اشاره ای به نژاد یا مذهب آنها نمی شود اما وقتی از تروریستهای خارجی صحبت می شود حتما نژاد و مذهب آنها هم ذکر می شود.

۸- هیچکس فکر نمی کند که یک تروریست سفیدپوست نماینده همه آمریکاییها یا سفیدپوستها است اما وقتی یک شخص غیرآمریکایی یا غیرسفیدپوست کشتاری را مرتکب می شود، آن فرد به عنوان نماینده همه آن اقلیت شناخته می شود.

۹- تروریستهای سفیدپوست را افرادی معتاد به الکل یا بیمار روانی معرفی می کنند اما تروریستهای دیگر را افرادی با روح و روان سالم معرفی می کنند که با هدف دست به اقدام تروریستی زده اند.

۱۰- برای مواجهه با تروریستهای سفیدپوست ظاهرا هیچ راهی وجود ندارد. گفته می شود که کنترل سلاح راه مقابله با آنها نیست و دولت هم نمی تواند کاری کند. اما صدها میلیون دلار براحتی خرج می شود تا با بازجویی از ۶۰ میلیون خارجی در هر سال جلوی تروریستهای دیگر گرفته شود.


این متن ترجمه ای است از این مقاله با اندکی تغییر
Top Ten differences between White Terrorists and Others

پیراهن فراماسونری بر تن پسر تازه مسلمان الیور استون

۵ نظر »

خبرگزاری نیمه رسمی فارس گزارش کرده است که شان استون، پسر اولیور استون، کارگردان مشهور آمریکایی در ایران مسلمان شد و نام علی را برای خود برگزید. خبر مسلمان شدن او در خبرگزاری فارس با عکس گردنبند شمشیر دوالفقار منتشر شده است.

ساعاتی پس از انتشار این خبر، خبرگزاری فرانسه (AFP) از قول خبرگزاری فارس همین خبر را منتشر می کند اما با یک عکس جالب!

عکسی که شان استون را با تی شرتی نشان می دهد که نماد معروف فراماسونها را بر خود دارد: نماد معروف هرم و یک چشم نورانی که با اندکی دقت در عکس نمایان می شود.

جالب اینجاست که این شمشیر ذوالفقار که خبرگزاری فارس می گوید قبل از مسلمان شدن هم بر گردن شان استون بود، دقیقا همان جایی نشسته است که چشم نورانی فراماسونری در عکس دیگر بود.

شان استون

شان استون- قبل و بعد

شان استون که در چند فیلم پدرش نقشهایی جزیی را به عهده داشت چند فیلم هم ساخته است و برای ساخت مستند جدیدش در ایران به سر می برد.

اولیور استون، پدر شان استون یک یهودی است که البته از منتقدان آن چه قدرت بیش از اندازه یهودیها در دنیا می نامد است. او برای ساخت فیلم مستندی درباره محمود احمدی نژاد از مقامهای ایران درخواست مجوز کرده بود که پس از کش و قوسهای فراوان با آن موافقت شد.

عذرخواهی بی بی سی برای نمایش مستند سفارشی دولتها

۱ نظر »

آیا تا به حال پس از تماشای یک مستند تلویزیونی از یک شبکه معتبر با خود گفته اید که محتوای آن یک طرفه و به اصطلاح «سفارشی» بود؟

اگر پاسخ به این سوال منفی است شاید خبری که امروز درباره عذرخواهی بی بی سی منتشر شد باعث شود بار دیگر که برنامه های تلویزیونی را با دقت تر تماشا کنید. چرا که همیشه این امکان وجود دارد که یک دولت یا یک شرکت قدرتمند از این طریق،‌ زیرکانه  قصد فریب شما را داشته باشد.

یی بی سی روز یکشنبه،‌ سیزدهم فوریه ۲۰۱۲،‌ به طور رسمی از ۷۴ میلیون مخاطب خود در سرویس جهانی بی بی سی عذرخواهی کرد. این شبکه بیانیه هیات حاکم بر بی بی سی را که بی بی سی تراست نام دارد پخش کرد و اعلام کرد که در برخی از مستندهایش که به وسیله شرکتهای واسطه ساخته شده بود، کسانی یا دولتهایی سرمایه گذاری مالی کرده  بودند که حضور آنها ممکن است بی طرفی بی بی سی را زیر سوال ببرد. به بیان دیگر ممکن است این سوال پیش بیاید که برنامه ها سفارشی ساخته شده اند.

روزنامه ایندپندنت در مطلبی که در این مورد نوشته است می گوید سال گذشته ایندپندنت افشا کرده بود که بی بی سی به ازای ساخت بعضی از مستندها به یک شرکت رسانه ای که در لندن است به نام اف بی سی مدیا فقط یک پوند به طور صوری پرداخته است. به این ترتیب این مستندها در واقع به طور مجانی ساخته شده اند. اما سوال اینجاست که چرا و این کار چه اشکالی دارد؟

پاسخ این سوال با نگاهی به فهرست مشتریان شرکت اف بی سی مدیا آشکار می شود.

در یک مورد مثلا دولت مالزی هفده میلیون پوند (حدود پنجاه میلیارد تومان) به این شرکت پرداخته بود تا در مستندی به نام «ارتباطات استراتژیک جهانی» وجهه مثبتی را از نقش دولت مالزی در رابطه با صنعت بحث برانگیز روغن نخل به نمایش بگذارد.

ماجرای فیلم مستند دیگری که این شرکت ساخته به نام «چشم سوم:‌ مصر» جالب تر است. موضوع این مستند که دقیقا یک ماه بعد از سقوط حسنی مبارک در سال ۲۰۱۱ میلادی پخش شد، بررسی اوضاع این کشور پس از حسنی مبارک بود.

حالا مشخص شده که شرکت سازنده مستند در واقع با نمایندگان روابط عمومی رژیم حسنی مبارک قرارداد بسته بود تا در این مستند به نوعی به مردم هشدار بدهد که خلا قدرت ناشی ازسقوط حسنی مبارک ممکن است به ضرر آنها تمام بشود.

با دانستن این موضوع تماشای این مستند شاید لطف دیگری داشته باشد. چرا که این بار با این که می دانیم مستند را یک شبکه معتبر به نام بی بی سی با آن همه سابقه درخشان در مستندسازی پخش کرده، می توانیم منتقدانه به تماشایش بنشینیم و به دنبال نکاتی بگردیم که شاید در حالت عادی از دیدمان مخفی می ماند.

برای تماشای این مستند می توانید بر این لینک کلیک کنید.

تماشای این فیلم به سادگی نشان می دهد که چگونه سازندگان تلاش کرده اند این طور القا کنند که «بهار عربی» در مصر ممکن است آن قدرها هم که به نظر می رسد مفید نباشد.

در دقایق ابتدایی برنامه کارشناس برنامه که دیپلمات سابق آمریکا است می گوید:‌‌‌ «بسیار دشوار است که از راه خیابان بتوان به دموکراسی واقعی رسید.»

در دقیقه ۱۶ راوی مستند می گوید که بعضیها نگران خلا قدرت ایجاد شده در مصر هستند و این که چه کسی آن را پر خواهد کرد. سپس همان کارشناس  می گوید :‌‌ «من نگرانم مردمی که علیه سرکوب به خیابانها ریختند در نهایت دیکتاتور دیگری را جای دیکتاتور قبلی بنشانند و انقلابشان غارت شود.»

بلافاصله کارشناس دیگری که اروپایی است می گوید:‌ «دموکراسی سیستمی است که الزاما دوست شما برنده نمی شود. بلکه دموکراسی اجازه می دهد که مردم گاهی رهبران بد را انتخاب کنند.»

حالا نوبت راوی است که برنامه را با اشاره به گروه اسلامگرای اخوان المسلمین پیش ببرد.

کارشناس برنامه می گوید:‌ «اخوان المسلمین من را می ترساند.»

سپس سخنگوی اخوان المسلمین می گوید که اسلام با دموکراسی سازگار است و به همه مذاهب احترام می گذارد.

اما بلافاصله پس از او قسمتی از سخنرانی یکی از رهبران معنوی اخوان المسلمین نشان داده می شود که او به زبان عربی می گوید:‌ «کاری که هیتلر با آنها (یهودیها)‌ کرد مجازات الهی بود که بر آنها نازل شد.»

سپس راوی به بررسی اخوان المسلمین و شبکه گسترده آن در جهان می پردازد که در مواردی از طرف مقامهای آمریکا برای فعالیت تروریستی مورد سو ظن هم قرار گرفته است.

پس از موضوع اخوان المسلمین،‌ مستند به موضوع اقتصاد مصر می پردازد. راوی برنامه می گوید:‌ «مصر همچنان با مشکل ریشه ای فقر روبرو است. در حالی که در زمان حسنی مبارک شاهد پیشرفتهایی بودیم.»  سپس نوبت یکی از شهروندان مصری است که می گوید:‌‌ «دولت قبلی (حسنی مبارک) در زمینه اقتصادی موفق عمل کرد.»

اگر این مستند را تماشا کردید،‌ پاسخ شما به پرسشی که در ابتدای این مطلب مطرح شد چیست؟

درباره اظهارات ملک عبدالله علیه ایران

۱۸ نظر »

۱- روزنامه فرانسوی لوفیگارو از قول ملک عبدالله، پادشاه عربستان، نوشته است:

« Il y a deux pays au monde qui ne méritent pas d’exister : l’Iran et Israël »

مترجم آنلاین گوگل این جمله را این چنین ترجمه می کند:

“There are two countries in the world who do not deserve to exist: Iran and Israel”

دو کشور در جهان هستند که شایستگی موجودیت ندارند: ایران و اسرائیل

ملک عبدالله این موقعیت ویژه را داشت که این اظهارات عجیب را در حضور وزیر دفاع فرانسه بگوید. اگرچه تجربه ثابت کرده است این قبیل اظهارات معمولا تکذیب می شوند اما چند روز پس از انتشار این اظهار نظر هنوز نه کسی آن را تکذیب کرده است و نه تائید. وب سایتهای خبری بزرگ دنیا هم هنوز آن را بازنشر نکرده اند. تحلیل مفصلی هم درباره آن در رسانه های معتبر ندیده ام به جز مطلب کوتاهی که یکی از بلاگ های وب سایت فارین پالیسی نوشته است.

۲- محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور ایران، حدود پنج سال قبل از قول آیت الله خمینی گفت:

«اسرائیل باید از صفحه روزگار محو شود»

در مدت کوتاهی این جمله تبدیل به سرخط رسانه های مهم جهان تبدیل می شود. روزنامه ها و خبرگزاریها این جمله را این طور غیردقیق ترجمه می کنند:

Israel must be wiped off the map

پس از پنج سال در اکثر کنفرانسهای خبری، خبرنگاران از احمدی نژاد درباره این جمله سوال می کنند. ایران به عنوان کشوری که رئیس جمهورش خواهان «نابودی اسرائیل» است معرفی می شود. و هرگز کسی نمی گوید که احمدی نژاد فقط اظهار نظر دستکم پانزده سال قبل آیت الله خمینی را بازگو کرده بود.

۳- چند روز قبل مجله فارین پالیسی فهرست بیست و دو نفره ای از رهبران دیکتاتور را منتشر کرد. در این فهرست نام کسانی مثل کیم جونگ ایل (رهبر کره شمالی)، معمر قذافی (رهبر لیبی)، بشار اسد (رئیس جمهور سوریه) و حسنی مبارک (رئیس جمهور مصر) دیده می شود. نام محمود احمدی نژاد که سال قبل پس از انتخاباتی جنجال برانگیز برای دومین دوره رئیس جمهور ایران شد دیده می شود. بسیاری از مردم ایران با تظاهرات اعتراض آمیز نشان دادند مخالف ریاست جمهوری او هستند و او با تقلب در انتخابات برنده شده بود. به هر حال احمدی نژاد با پنج سال سابقه ریاست جمهوری در کشوری که رئیس جمهوری نفر دوم حکومت است در حالی در این فهرست وجود دارد که نشانی از ملک عبدالله در این فهرست نیست. پادشاهی که قلمروی حکومت خاندانش حتی به نام کشورش گسترده شده است. پادشاهی که از سال ۱۹۸۲ میلادی ولیعهد سعودی بوده و از سال ۱۹۹۶ به دلیل بیماری ملک فهد حاکم واقعی عربستان سعودی بوده است.

با این توضیح بد نیست نگاهی به «شاخص دموکراسی» (Democracy Index) در عربستان سعودی و ایران بیندازیم. شاخصی که مجله معتبر اکونومیست منتشر می کند و به کشورها نمره ای از ۱۰ می دهد. در این فهرست عربستان سعودی در رتبه ۱۶۱ قرار دارد و فقط شش کشور زیر آن قرار گرفته اند. کشورهایی مثل برمه، ازبکستان، و کره شمالی. در حالی که رتبه ایران در این فهرست ۱۴۵ است یعنی ۲۱ رتبه از عربستان سعودی بالاتر.


بروز رسانی:
خبرگزاری دولتی عربستان سعودی (وکاله الانباء السعودیه) از قول یک منبع ناشناس رسمی این نقل قول از ملک عبدالله را تکذیب کرد.

دولت آمریکا در اندیشه در دست گرفتن کنترل کامل اینترنت

۲ نظر »

با قانون جدید سنای آمریکا دولت فدرال این کشور ممکن است صاحب «قدرت مطلق» در کنترل اینترنت شود.

سناتور جو لیبرمن برای ما ایرانی‎ها با نظرات ضد ایرانی‎اش نامی آشناست. اما نام او این بار با طراحی قانون جنجالی کنترل اینترنت در آمریکا بر سر زبانهاست. قانونی که قصد دارد کنترل اینترنت را به طور کامل در دست قدرتمند رئیس جمهور قرار دهد.

در پیش نویس این قانون آمده است:
«در صورت اعلام شرایط اضطراری از سوی دولت آمریکا کلیه ارائه‌دهندگان سرویس‎های اینترنتی (ISP) موتورهای جستجو و شرکتهای نرم‎افزاری که از طرف دولت آمریکا انتخاب می‎شوند موظف به همکاری فوری با وزارت امنیت داخلی هستند.»

با توجه به این نکته که اکثر شرکتهای اینترنتی در آمریکا هستند و در صورت تصویب این قانون ملزم به رعایت کردن آن خواهند بود، می‎توان گفت این قانون کنترل بی چون و چرای اینترنت را در اختیار دولت ایالات متحده قرار می‎دهد. به بیان دیگر در صورتی که وزارت امنیت داخلی ایالات متحده تشخیص بدهد، رئیس جمهوری آمریکا می‌تواند اینترنت را به طور کامل قطع کند.

پیش نویس این طرح ۱۹۷ صفحه ای را از اینجا می توانید دریافت کنید. (pdf)

این قانون از حمایت سناتورهای مشهور دیگری چون جی راکفلر هم برخوردار است. آقای راکفلر پیشتر گفته بود: «بهتر نبود اصلا اینترنت را اختراع نمی کردیم؟»

بگو چه مجله‌ای می‌خوانی، تا بگویم درمورد جام جهانی چگونه فکر می‌کنی

۲ نظر »

در دنیای رسانه‌ای امروز که دیدگاه رسانه‌های معتبر به موضوعات، معمولاً چندان با هم تفاوتی ندارد، هیچ چیز لذت بخش‌تر از پیدا کردن دو دیدگاه متضاد در دو مجله معتبر نیست. مخصوصا وقتی آن دو مجله، رقیب یکدیگر باشند؛ هفته‌نامه تایم و هفته‌نامه نیوزویک.

Time: World Cup Boosts Brazil Consumer Spending

تقریبا ده روز قبل مجله تایم در مقاله‌ای با عنوان «مردم برزیل در زمان جام جهانی بیشتر خرج می‌کنند». سعی داشت نشان دهد چگونه جام جهانی به اقتصاد قدرتمند برزیل کمک می‌کند قویتر شود. شاهد نویسنده هم این بود که مردم بیشتر تلویزیون می‌خرند و معمولا برای تماشای بازی‌ها به میخانه می‌روند تا آن را دور هم تماشا کنند. به این ترتیب درآمد تلویزیون‌فروش‌ها و میخانه‌ها زیادتر می‌شود. تایم از قول رئیس اتحادیه رستوران‌داران شهر سائوپائولوی برزیل می‌نویسد در روزهای جام جهانی تقریبا ۱۵ تا ۲۰ درصد به تعداد کارگران رستورانها و میخانه‌ها اضافه می‌شود.
تایم هرچند به این نکته اشاره می‌کند که برزیل در زمان بازی‌های این کشور تقریبا به حالت تعطیل درمی‌آید، می‌نویسد:
«با این حال، جام جهانی برای بازار برزیل پربرکت است»

Newsweek: The World Cup's Bad Influence

در تقابل با نگاه خوش‌بینانه‌ی تایم به تاثیر جام جهانی بر اقتصاد، دیروز نیوزویک عنوان «تاثیر منفی جام جهانی» را برای مقاله خود انتخاب کرد. جالب اینجاست که نیوزویک هم دقیقا بر اقتصاد برزیل دست می‌گذارد و تاکید می‌کند که حتی اگر برزیل میزبان جام جهانی نباشد، این مسابقات هزینه های زیادی را به این کشور تحمیل می‌کند. بانکهای برزیل در روز بازی‌های این تیم سه ساعت زودتر تعطیل می‌شوند. حتی بعضی در این کشور به شوخی می‌گویند با توجه به این که برزیل میزبان جام جهانی ۲۰۱۴ و المپیک ۲۰۱۶ است، این کشور در سال ۲۰۱۵ کاملا تعطیل خواهد بود!
نیوزویک با اشاره به نتایج یک تحقیق می‌نویسد آلمان و مکزیک بیشترین ضرر را از کارنکردن کارمندان در ساعتهای برگزاری بازیها متحمل می‌شوند. هر یک ۱٫۷ میلیارد دلار. ضرر ۱٫۲ میلیارد دلاری برزیل فقط به این دلیل از این دو کشور کمتر است که در حالت عادی هم کار مفید مردم برزیل از این دو کشور کمتر است.

شما چه فکر می‌کنید؟ آیا جام جهانی بر اقتصاد کشورهای حاضر در این رقابت‌ها تاثیر مثبتی می‌گذارد یا منفی؟ آیا بهتر است به کارمندان اداره‌ها اجازه داد در زمان بازی‌ها کار را تعطیل کنند و فوتبال تماشا کنند؟ آیا مدیران شرکت شما به کارمندان اجازه می‌دهند در زمان بازی‌های حساس کامپیوتر را خاموش کنید و به اتفاق همکاران فوتبال تماشا کنید؟

دو طرح جنجالی در صفحه اول روزنامه های بریتانیا در روز انتخابات

بدون نظر »

امروز ششم می ۲۰۱۰، هفده اردیبهشت ۱۳۸۹، چهل و چهار میلیون بریتانیایی که برای شرکت در انتخابات مجلس ثبت نام کرده بودند، به پای صندوق های رای رفتند تا نماینده خود را راهی مجلس عوام کنند. شاید هم اکنون که شما این متن را می خوانید نتیجه فشرده ترین انتخابات چند دهه اخیر بریتانیا مشخص شده باشد و نخست وزیر جدید هم انتخاب.
اما آن چه در روز انتخابات جالب بود، آخرین تلاشهای روزنامه ها برای متقاعد کردن مخاطبانشان به رای دادن به حزب مورد علاقه روزنامه بود. در این بین صفحه نخست دو روزنامه سان و دیلی میرور شاید از بقیه گیراتر بود.

روزنامه سان که پرتیراژترین روزنامه بریتانیا است ترجیح داد از روشی تقلیدی اما موفق استفاده کند. سان پرتره ای از دیوید کمرون، رهبر حزب محافظه کار را در صفحه اول خود چاپ کرد که شباهت بسیار زیادی به طرح باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا، در مبارزات انتخابی دو سال پیش آمریکا داشت.

روزنامه سان

روزنامه سان از طرح مشهوری از باراک اوباما تقلید کرده است

سمت راست پوستر اوباما در مبارزات انتخاباتی 2008- سمت چپ صفحه اول سان در روز انتخابات

سمت راست پوستر اوباما در مبارزات انتخاباتی ۲۰۰۸- سمت چپ صفحه اول سان در روز انتخابات

روزنامه دیلی میرور که تنها روزنامه عمده طرفدار حزب کارگر بود، دست به اقدام جسورانه ای زد. این روزنامه به جای تبلیغ مستقیم حزب کارگر، به حزب رقیب حمله کرد و عکس مشهور رهبر حزب محافظه کار را در صفحه نخست خود چاپ کرد. عکسی که مدتی پیش استفاده از آن در رسانه های بریتانیا ممنوع اعلام شده بود. جالب اینجا است که با وجود ممنوع شدن استفاده از این عکس، روزنامه دیلی میرور تصمیم به انتشار آن در روز حساس انتخابات گرفت. تصمیمی که ممکن است عواقب قضایی برای این روزنامه به همراه داشته باشد.
در این عکس که برای تقریبا بیست سال قبل است، دیوید کمرون در کنار دوستانش، از جمله بوریس جانسون، شهردار حال حاضر لندن، در کلوپ مشهور بولینگدون دانشگاه آکسفورد ایستاده است. به دلیل رفتارهای عجیب اعضای اشرافی این کلوپ و هزینه بالای عضویت در آن، روزنامه دیلی میرور با این تاکتیک به مردم بریتانیا بار دیگر یادآوری کرد آقای کمرون ممکن است کسی نباشد که از مشکلات طبقه متوسط بریتانیا آگاهی داشته باشد. دیوید کمرون در مصاحبه ای با بی‌بی‌سی به خاطر عضویت در این کلوپ اظهار شرمساری کرده بود.

صفحه اول روزنامه میرور در روز انتخابات بریتانیا

صفحه اول روزنامه میرور در روز انتخابات بریتانیا

برای دیدن عکس صفحه اول روزنامه دیلی میرور کلیک کنید. دیوید کمرون نفر دوم از چپ ردیف ایستاده ها است.

ببینید:

Guardian: نگاهی به صفحه اول روزنامه های برتانیا در روز انتخابات

Simplified Theme by Nokia Theme transform by TowFriend | Powered by Wordpress | Aviva Web Directory
XHTML CSS RSS