اخیرا روزنامه بریتانیایی تلگراف خبری را منتشر کرده است مبنی بر این که نمایندگی فروش «ب ام و» در ایران به موسسات وابسته به رهبر این کشور واگذار شده است.
در شرایطی که حلقه تحریمها علیه ایران و مقامهای آن از هر سو تنگ و تنگ تر شده است چنین خبری خبر مهمی به شمار می رود. به همین دلیل بلافاصله رسانه های ایرانی از جمله «رادیو فردا» و «شبکه تلویزیونی من و تو» و چند وب سایت خبری دیگر آن را با توضیحات مفصلی و با استناد به تلگراف منتشر کردند.
بدون این که از خود بپرسند اصلا این خبر درست است یا خیر؟
با این تیتر جنجالی انتظار داریم که با مدارک مستند و مستدلی در رابطه با مشارکت نزدیکان آیت الله خامنه ای، به عنوان بلندپایه ترین مقام ایران تحت تحریم با یکی از بزرگترین خودروسازان جهان و معروفترین نامهای تجاری ببینیم. اما تمام این خبر بر مبنای مصاحبه ای تنظیم شده است که علی نوریانی، مدیر عامل شرکت واردکننده خودروهای«ب ام و»با یک وب سایت خبری انجام داده است، آن هم یک سال و نیم قبل!
روزنامه تلگراف گفته است که این مصاحبه را وب سایت فرارو منتشر کرده است. وب سایتی که رادیو فردا آن را به نام عجیب «فارائو» ترجمه کرده است.
اما ببینیم اصل این مصاحبه چیست؟
جستجوی کوتاهی در اینترنت ما را فقط به یک مصاحبه با علی نوریانی در فرارو می رساند که برای یک سال و نیم پیش است. مصاحبه ای که در آن آقای نوریانی از فعالیتهایش می گوید و البته مشخص است که از واگذاری سهامش به آستان شاه عبدالعظیم یا شرکت سرمایه گذاری ری دلخور است. اما به هیچ وجه این دلخوری متناسب با فضایی نیست که تلگراف ترسیم کرده است. تلگراف طوری وانمود می کند که گویی آقای نوریانی به اجبار چنین تصمیمی گرفته است. همان طور که رادیو فردا هم از قول او دقیقا می نویسد: «من مجبور شدم که بخش بیشتری از سهام خود را به آنها واگذار کنم.»
بگذریم از این که همان طور که بالاتر اشاره شد اصلا این مصاحبه برای امروز و دیروز نیست و مصاحبه ای است برای یک سال و نیم قبل! اما تلگراف هیچ صحبتی از تاریخ این مصاحبه نمی کند.
در ادامه متن انگلیسی که تلگراف منتشر کرده آمده است می آید، در کنار قسمتهایی از مصاحبه با فرارو که مشخص است از روی آن خبر تلگراف تنظیم شده است.
آقایان از استان شاه عبدالعظیم آمدند و برای همکاری پیشنهاداتی دادند.
These gentlemen from the Shah Abdulazim Religious charity came to see me and offered to buy out my shares and work with my enterprise
چون آقایان از استان می گفتند که بیشتر درآمدهای استلان صرف خیریه می شود، صرف بیمارستان و دانشگاه و.. می شود. که خب علاقه من هم بود.
As I was interested in helping charities I accepted their offer and gradually reduced my level of working with them as they had by then virtually taken over most of the responsibilities.
ابتدا من ۵۰ درصد به استان شاه عبدالعظیم سهام دادم و بعدا با صحبت هایی که شد با آقایان برای اینکه بتوانند کمک کنند در مشکلاتی که به خاطر کارهای بانکی ایجاد شده بود، به من گفتند شما درصد دیگری بدهید که بتوانیم کارها را با سهولت بیشتری انجام بدهیم.
I had to offer them more of my own shares to enable them carry out the responsibility (of dealership of BMW cars) more effectively.
لینکهای مرتبط با این مطلب:
تلگراف: Iran’s Ayatollah Khamenei embroiled in German car dealer row
اینترنشنال بیزنس تایمز: Iran’s Supreme Leader Ayatollah Khamenei… A Multi-Billionaire And BMW Car Dealer?
فرارو: حکایت یازده هزار «ب.ام.و» وارداتی
رادیو فردا: دست گذاشتن نهادهای وابسته به خامنه ای بر نمایندگی «ب ام و»
من و تو: واگذاری کامل نمایندگی “ب ام و” به نهاد تحت امر آیت الله خامنه ای
بیشتر ببینید:
تردید: استاندارد دوگانه ی رسانه های غربی در قبال خبر ماشه ی اتمی ایران
سلام دوست عزیزم
روزگارت خوش
من از پرتابه اومدم. خواستم بهت بگم اگه خواستی مینیمال هاتو جایی غیر از وبلاگت بنویسی پرتابه به شدت توصیه میشه. به خصوص این که هیچ محدودیتی تو نوشتن نداری.
پیشاپیش خوش اومدی به پرتابه
عالی بود
نترسیدن کشور گرسنه و بدبختی مثل کره شمالی از یک ابرقدرت مثلا” اتمی همچون امریکا معنایش این است که امریکا یک ابرقدرت واقعی نیست و چیزی به عنوان سلاح اتمی در اختیار ندارد و با دروغ و حقه بازی و باکمک کشورها و سازمانهای هوچی گر خود را ابرقدرت جا زده است و کره شمالی با استفاده از این نقطه ضعف امریکا و تهدید به افشای این دروغ می خواهد از دولت امریکا اخاذی کند و هر از گاهی وانمود می کند که می خواهد ازمایش اتمی جدیدی انجام دهد .
قبلا” طوری از خطرات و ویرانگری بمب اتمی صحبت میکردند که اگر کشوری بتواند به بمب اتمی دست پیدا کند ان کشور به یک قدرت اتمی تبدیل میشود اما کاخ سفید اعلام کرده که کره شمالی که اخیرا” چند ازمایش به اصطلاح اتمی را انجام داده را به عنوان قدرت اتمی به رسمیت نمیشناسد . و این نشان دهنده این است که امریکا که خود این قضیه دروغین را بوجود اورد نمیگزارد کره شمالی با ترفند خود امریکاییها از انها اخاذی کند و حتی ممکن است امریکا با دولت کره همدست باشد و بخواهد با این شیوه تلاش دیگری برای ترساندن مردم دنیا انجام دهد.کره شمالی انقدر اوضاع اسفباری دارد که هر ساله اتحادیه اروپا…
کره شمالی انقدر اوضاع اسفباری دارد که هر ساله اتحادیه اروپا مقداری از ذرت هایی را که به چهارپایانشان میدهند به عنوان کمکهای انسان دوستانه برای مردم کره شمالی می فرستند تا از گرسنگی نمیرند.
عامل بدبختی کشور ما نه برجام است و نه مواضع نظامیان و نه مواضع رییس جمهور بلکه عامل بدبختی کشور ما مدیران ریاکار و فریبکاری هستند که در ظاهر خود را تابع رهبر نشان می دهند اما در عمل دشمن رهبرند.و به نظر می رسد که سازمانهایی همچون سازمان مدیریت و برنامه ریزی و سازمان خصوصی سازی صنایع(ایمیدرو) نه اعتنایی به سخنان رهبر دارند و نه رییس جمهور را در عمل به رسمیت می شناسند و خودشان مستقیما” از کشورهای اروپایی دستور می گیرند.
بنده حدود بیست سال است که در صنعت مشغول به کار هستم و انچه مخصوصا” از مدیران مشاهده کرده ام این است که مدیران مدام از خود انرژی منفی ساطع می کنند که ظاهرا” جایی انها را اموزشهای اینچنینی می دهند تا محیطهای کاری را ازار دهنده کنند و از پژوهش و تحقیقات و همچنین ارتباط بین صنعت و دانشگاه بیزارند و هر کسی که به کاری تحقیقاتی برای پیشرفت صنعت بپردازد چنان با کارشکنی و سنگ اندازی روبرو می شود که از این کارش پشیمان می شود و ان شخص منزوی و بایکوت شده و علاوه بر اینکه از نظر مالی به حقوقش لطمه می زنند در معرض خطر اخراج نیز قرار می گیرد.
اکثر مدیران از دانش مدیریت و تخصص در…
اکثر مدیران از دانش مدیریت و تخصص در سیستمی که اداره ان را بر عهده دارند جز مقدمات ناچیز اطلاعی ندارند و فقط خیلی خوب ژست می گیرند و خیلی هم بدجنس و حسودند و به بهانه ایجاد نظم و انضباط جو خفقان و سرکوب ایجاد می کنند و با این فضا هرکسی را که بخواهند حذف می کنند و وای به حال کسی که در معرض پرتوهای منفی دید انها قرار گیرد.به همین دلیل صنایع ما رو به پیشرفت نیست و نمی توانند متناسب با رشد جمعیت اشتغال ایجاد کنند و حتی به سمت ورشکستگی میروند و یا عمدا” به سمت ورشکستگی سوق داده می شوند.
بیشتر مدیران تنها به فکر ثروت اندوزی و ارزوی زندگی در امریکا،کانادا،استرالیا و کشورهای اروپایی هستند و برای رسیدن به این ارزویشان از هیچ ناجوانمردی و حتی خیانت و حق کشی دریغ نمی کنند و بیشتر انها بعد از پایان کارشان در کشورهای ذکر شده زندگی می کنند و دروغ می گویند که تابع رهبر انقلاب هستند و در این مورد خیلی ریاکارانه رفتار می کنند و رفتارهای استکباری و اشرافیگرانه انها دلیلی بر صحت گفته های بنده است و عملا” با رفتارهایشان به دل رهبر انقلاب و مردم
درد می گزارند و شرم و حیایی هم از اعمال و رفتارشان…
بیشتر مدیران تنها به فکر ثروت اندوزی و ارزوی زندگی در امریکا،کانادا،استرالیا و کشورهای اروپایی هستند و برای رسیدن به این ارزویشان از هیچ ناجوانمردی و حتی خیانت و حق کشی دریغ نمی کنند و بیشتر انها بعد از پایان کارشان در کشورهای ذکر شده زندگی می کنند و دروغ می گویند که تابع رهبر انقلاب هستند و در این مورد خیلی ریاکارانه رفتار می کنند و رفتارهای استکباری و اشرافیگرانه انها دلیلی بر صحت گفته های بنده است و عملا” با رفتارهایشان به دل رهبر انقلاب و مردم
درد می گزارند و شرم و حیایی هم از اعمال و رفتارشان ندارند و متاسفانه از طریق نهادهایی نیز حمایت می شوند.
در کشور ما به معنای واقعی رسالت هیچکدام از نهادهای نظارتی و امنیتی مبارزه با فساد اقتصادی و مبارزه با ظلم و تبعیض نیست و همین موضوع باعث سوء استفاده مدیران می شود .