خبر خوش برای طرفداران TED

بدون نظر »

اگر بخواهم در یک جمله TED را معرفی کنم می گویم: «تنها جایی در اینترنت که می توانید ساعتها در آن وقت تلف کنید و با افتخار به همه بگویید!»
حتی اگر شما از طرفداران وب سایت فوق العاده ی TED نباشید، حتما گذارتان به ویدیوها و سخنرانیهای کم نظیر این وب سایت افتاده است (ببینید). وب سایتی که هدفش الهام بخشیدن به افراد برای نوآوری است و این کار را به کمک فناوری (Technology)، سرگرمی (Entertainment)، و طراحی (Design) انجام می دهد.
با این توضیح به استقبال خبر خوش TED می رویم.
TED Conference 2010

چند روزی است که کنفرانس TED در سال ۲۰۱۰ در ایالت کالیفرنیا پس از ۵ روز کار خود را به پایان رساند. این به آن معنی است که اگر از دیدن سخنرانیهای تکراری (هر چند فوق العاده ی TED) خسته شده اید، می توانید از امروز میهمان سخنرانیهای جدید بنیاد TED باشید.
شاید مهمترین اتفاق کنفرانس سالانه ی TED، جایزه ی ویژه ی TED باشد. برنده ی این جایزه علاوه بر دریافت ۱۰۰ هزار دلار، این بخت را پیدا می کند تا در این کنفرانس، سخنرانی کند و «یک آرزو» برای ایجاد تغییر در جهان کند. برنده ی جایزه ی امسال TED، آشپز مشهور بریتانیایی، جیمی اولیور است که در سخنرانی خود از همه ی مردم خواست به فرزندانشان درمورد غذا آموزش بدهند.

پرهیزگاری جنسی موثرترین روش در مقابله با مشکلات جنسی نوجوانان

۸ نظر »

Washington Post

یافته های یک پژوهش جدید در امریکا نشان می دهد، کلاسهای آموزش روابط جن+سی که در آنها نوجوانان به نداشتن رابطه  قبل از ازدواج تشویق می شوند، تاثیر مثبت به سزایی در به تاخیر انداختن روابط خطرناک جن+سی دارد. این پژوهش می تواند نقطه ی عطفی در تلاش ایالات متحده در مبارزه با بارداری ناخواسته ی نوجوانان شود. این یافته نخستین مدرک علمی است که نشان می دهد، آموزش و تشویق به عدم رابطه ی جن+سی، موثر است.

در این پژوهش عده ای از دانش آموزان کلاس ششم و هفتم (با سن تقریبی ۱۲ سال) به دو گروه تقسیم شدند. گروه اول به کلاسهای آموزش جن+سی رفتند که در آنها دانش آموزان به عدم داشتن رابطه ی جن+سی پیش از ازدواج تشویق می شدند. و گروه دوم در کلاسهای مرسوم آموزش روابط جن+سی حضور پیدا کردند. یافته های پژوهش نشان می دهند، تنها یک سوم افراد گروه اول در دو سال بعدی وارد رابطه ی جن+سی شدند. این در حالی است که تقریبا نیمی از افراد گروه دوم، در مدت زمان مشابه، به رابطه ی جن+سی دست زدند. تفاوت عمده ی آموزشی گروه اول با گروه دوم در این بود که گروه اول به طور کامل از رابطه ی جن+سی با جنس مخالف منع می شدند. در حالی که در کلاسهای آموزشی گروه دوم، به دانش آموزان رابطه ی جن+سی ایمن آموزش داده می شد.

نتایج این پژوهش در «آرشیو پزشکی کودکان و نوجوانان» منتشر شده است. این پژوهش در حالی صورت گرفته است که شمار بارداریهای ناخواسته و بیماریهای مقاربتی در میان کودکان و نوجوانان امریکایی ظرف دهه ی گذشته افزایش یافته است. با این حال، دولت اوباما بودجه ی ۱۷۰ میلیونی اختصاص یافته به این امر را به دلیل غیر موثر بودن برنامه ها قطع کرد. به جای آن دولت جدید ایالات متحده با تمرکز بر برنامه های ضدبارداری به رویارویی با این مشکل می رود.

آیا حیات پس از مرگ واقعیت دارد؟ علم می گوید: بله

۸۰۲ نظر »

Time

آیا حیات پس از مرگ وجود دارد؟ دین شناسان می توانند ساعتها در این مورد بحث کنند، اما دکتر جفری لانگ (Jeffrey Long) متخصص تومور چه اعتقادی دارد؟ وی معتقد است شواهد علمی صراحتا می گویند پاسخ به سوال فوق بله است.
وی در کتاب «شاهدِ پس از مرگ» (Evidence of the Afterlife) که این هفته وارد بازار شد، نتیجه ی مناقشه برانگیز خود را در این مورد ارائه کرده است. کتابی که حاصل پژوهشهای ده ساله ی وی در موضوع تجربیات هنگام مرگ و بررسی تجربیات شخصی ۱۶۰۰ نفر در هنگام مرگ است. وی در گفت و گو با مجله ی تایم درباره ی ماهیت تجربه ی هنگام مرگ و درهم‌کنش مذهب و علم صحبت می کند.
این مصاحبه پرخواننده ترین صفحه ی امروز وب سایت تایم بود.
پیوند در بالاترین

پرسش: از نظر علمی، تجربه ی هنگام مرگ چیست؟
پاسخ: تجربه ی هنگام مرگ دارای دو مولفه است. نخست این که فرد باید به مرگ نزدیک باشد. به این معنی که شرایط جسمی اش به قدری وخیم باشد که در صورت عدم بهبود، بمیرد. معمولا فردی را که بیهوش است، یا از نظر بالینی مرده است و ضربان قلب و تنفسش متوقف شده است می توان نزدیک به مرگ در نظر گرفت. مولفه ی دوم این است که مرگ درست از بیخ گوش شخص عبور کند و وی در عین حال بتواند این مساله را به وضوح تجربه کند و به خاطر بیاورد.

Jeffrey Long

پرسش: پاسخ شما به شکاکانی که که می گویند باید پایه و اساس زیست شناسانه یا فیزیولوژیکی برای چنین تجربه ای وجود داشته باشد چیست؟ چرا که شما در کتاب خودتان می گویید چنین تجربه ای از نظر پزشکی غیر قابل توضیح است.
پاسخ: جالب این جا است که بر خلاف کتاب من که توضیحی در مورد این تجربه ارائه نمی دهد، بیش از بیست توضیح جایگزین برای این تجربه از سوی شکاکان ارائه شده است. دلیل این تعداد زیاد کاملا مشخص است. چرا که هیچ یک از این توضیحات، حتی برای خود شکاکان، قابل فهم نیستند.

پرسش: شما می گویید، میزان شک و تردید درمورد تجربه ی هنگام مرگ نسبت به گذشته بسیار کاهش یافته است و آگاهی در این مورد نیز افزایش داشته است. دلیل این اتفاق چیست؟
ظرف ۳۵ سال گذشته صدها مقاله ی علمی درمورد تجربیات هنگام مرگ منتشر شده است. علاوه بر آن، رسانه ها توجه ویژه ای به این پدیده داشته اند. بخصوص وب سایتهای اینترنتی صدها هزار صفحه را به این موضوع اختصاص داده اند. همه ی اینها به افزایش آگاهی مردم در این زمینه کمک کرده است.

پرسش: شما در کتاب خود اشاره می کنید که برخی از منتقدان می گویند همه ی کسانی که تجربه ی هنگام مرگ داشته اند، جزییات این تجربه را قبلا از دیگران شنیده اند وبه نوعی تحت تاثیر محیط بوده اند. شما در تحقیقات خود چگونه با این مساله مقابله کردید؟
پاسخ: ما داستانهایی که درمورد تجربه ی هنگام مرگ دریافت می کنیم، عینا به وب سایت خودمان می فرستیم. با توجه به این که ماهانه ۳۰۰ هزار صفحه توسط ۴۰ هزار بازدید کننده از سراسر دنیا خوانده می شود، و تا کنون هیچ کسی موفق نشده است داستانهای تکراری را شناسایی کند، نشان دهنده ی با اصالت بودن داستانها است. در ضمن، شفافیت کار ما و تعداد بالای بازدیدکنندگان وب سایت، خود بیانگر کیفیت بالای کار است.

پرسش: شما می گویید این پژوهش تاثیرات شخصی زیادی هم بر روی شما گذاشته است. چگونه؟
پاسخ: من یک پزشک هستم که با سرطان مبارزه می کنم. علی رغم همه ی تلاشهایمان، همه ی بیماران علاج پیدا نمی کنند. اعتقاد من به زندگی زیبای پس از مرگ، به من کمک می کند تا بتوانم با نیروی بیشتری به جنگ این هیولای وحشتناک بروم. نیرویی که قبلا نداشتم. این اعتقاد به من کمک می کند که بتوانم پزشک بهتری برای بیمارانم باشم.

پرسش: شما می گویید ما می توانیم با بررسی تجربیات هنگام مرگ درمورد حیات پس از مرگ نتیجه گیری کنیم. اما واقعا فکر نمی کنید این کار مثل مقایسه ی سیب و پرتقال است؟
پاسخ: از نظر علمی مصاحبه با افرادی که کاملا مرده اند، امکان پذیر نیست. با توجه به این محدودیت، ما باید ببینیم بهترین کار ممکن چیست. اگر مغز کسی هیچگونه عملکردی نداشته باشد، مانند زمانی که شما دچار سکته ی قلبی می شوید، به نظر من این فرد نزدیکترین مدل به آن چه است که دنبالش هستیم. یعنی مطالعه و بررسی این مساله که آیا تجربه ی هوشیارانه در جایی خارج از مغز امکان پذیر است یا خیر.

پرسش: شما در کتابتان به این نکته اشاره کرده اید که تحقیقات شما می تواند دست مذهب را بازتر کند. اما آیا مساله ی حیات پس از مرگ یک مساله ی علمی است یا مذهبی؟
پاسخ: من فکر می کنم ما هم اکنون ترکیب جالبی از این دو داریم. این پژوهش مستقیما به ما یادآور می شود که مذهب در طول هزاره های گذشته چه چیزهایی به ما گفته است. مذهب مشخصا به ما گفته است که حیات پس از مرگ وجود دارد و کل جهان دارای هدف مشخصی است. در واقع پژوهش علمی ما مهر تاییدی برای همه ی چیزهایی است که مذهب سالها است به ما گفته است. این کتاب گام بزرگی در نزدیک کردن علم و مذهب به یکدیگر است.

پرسش: آیا جنبه ای از تجربیات بشری وجود دارد که به نظر شما علم نمی تواند حتی نزدیکش بشود؟
پاسخ: قطعا همین طور است. آنچه که واقعا پس از مرگ اتفاق می افتد یکی از این مسائل است. توجه کنید که همه ی آنچه در این مورد می دانیم، همواره نیازمند مقداری ایمان نیز هست. در عین حال، وقتی شما به شواهد علمی زندگی پس از مرگ نگاه می کنید، مقدار ایمان مورد نیاز برای باور داشتن به حیات پس از مرگ به طرز قابل توجهی کاهش می یابد.


منبع:

TIME: Is There Life After Death?

ببینید:
MSNBC: مصاحبه ی ویدیویی با دکتر جفری لانگ و شخصی که تجربه ی هنگام مرگ داشته است
Amazon: کتاب دکتر جفری لانگ در آمازون

استاندارد دوگانه ی رسانه های غربی در قبال خبر ماشه ی اتمی ایران

۳ نظر »

روزنامه ی بریتانیایی تایمز یک ماه پیش با انتشار تصاویر نامه ای به امضای فردی به نام محسن فخری زاده، ادعا کرده بود ایران در پی دستیابی به ماشه ی سلاح هسته ای است. آقای فخری زاده همان کسی است که مدتی پیش اعلام شد لپ تاپ حاوی اطلاعات سری وی ناپدید شده است.
این خبر از این حیث قابل اهمیت است که نشان می دهد ایران به تکنولوژی ساخت سلاح هسته ای دست یافته است و اکنون به دنبال ماشه ی فعال ساز آن است. با توجه به این نکته که این افشاگری توسط روزنامه ی معتبر تایمز انجام شده بود، باور آن نیز آسان به نظر می رسید.

وقتی خبر را خواندم آن را چندان جدی نگرفتم و فکر می کردم نه کسی در پی اثباتش برمی آید و نه کسی انکارش می کند. چون اعتقاد دارم چنین مطالبی هر چند وقت یک بار منتشر می شوند و هدفشان فقط زنده نگه داشتن عنصر ترس در افکار عمومی غرب است تا در زمان مقتضی به کار بیاید. همان سیاست ترس (Politics of Fear) که در برابر افغانستان و عراق پیاده شد.
اما وقتی استقبال روزنامه ها و وب سایتهای خبری دیگر از این افشاگری را دیدم تعجب کردم. تقریبا تمامی وب سایتهای خبری معتبر و روزنامه ها به پوشش خبری این خبر که تنها و تنها روزنامه ی تایمز منتشر کرده بود پرداختند و آن را به عنوان یک خبر غیر قابل انکار پوشش دادند. میزگردهای زیادی هم در تلویزیونهای معتبر غربی به این خبر اختصاص یافت و همگی با چنان قطعیتی از این خبر صحبت می کردند که گویا بمب اتمی ایران آماده ی شلیک است. به عنوان نمونه به مطالب زیر نگاه بیندازید:

اما دو هفته زمان کافی بود تا دروغ بودن این خبر آشکار شود. فیلیپ جرالدی، افسر سابق CIA در تاریخ ۲۸ دسامبر در وب سایت IPS اعلام کرد منابع اطلاعاتی وی نتیجه گرفته اند، این مدارک تقلبی بوده اند. جرالدی سپس اضافه کرد: «رسانه های روپرت مورداک اطلاعات غلط زیادی را از قول دولتهای اسراییل و گاهی بریتانیا منتشر می کنند» وی اسراییل را متهم اول برای دستکاری این مدارک تقلبی می داند. چرا که این مدارک نه دارای مهر محرمانه بودند و نه اصالتشان قابل اثبات بود و تقلبی بودنشان کاملا واضح است.
در خبر تکمیلی که چند روز پیش منتشر شد، نویسنده ی روزنامه ی تایمز می گوید بر خلاف ادعاهای پیشین مدارک منتشر شده توسط این روزنامه، نه تنها فتوکپی مدارک ادعایی نبودند، بلکه دوباره از روی آنها تایپ شده بودند و پس از دستکاری جرح و تعدیل در روزنامه به چاپ رسیدند.

حتما شما هم مثل من انتظار داشتید، تکذیب این خبر که توسط فردی حقیقی و با سابقه ی اطلاعاتی در CIA صورت گرفته بود لااقل به اندازه ی خود خبر که از قول منابع ناشناس منتشر شده بود در رسانه ها بازتاب پیدا کند! اما هرگز چنین اتفاقی نیفتاد و رسانه های خبری تصمیم گرفتند تنها با سکوت از کنار این تکذیب عبور کنند. با جست و جوی ساده ای در گوگل خواهید دید که هیچ یک از رسانه های معتبر این خبر را منتشر نکرده است و همه ی آنها تنها به ادعای تقلبی بودن این مدارک از جانب احمدی نژاد پرداخته اند.
هرچند از پوشش گسترده ی خبر دروغ تایمز در رسانه های غربی تعجب کردم، اما از سکوت آنها در قبال افشای کذب بودن این خبر تعجب نکردم. چرا که سیاست «ترس از ایران» سیاست موثری است که هنوز به عنوان کارت برنده در زیر میز قرار دارد.
نگاهی به نظرهای پرطرفدار مردم در پای خبر تایمز موثر بودن تاکتیک ترس را به روشنی نشان می دهد:
– چطور هنوز کسانی هستند که باور ندارند ایران می خواد بمب بسازه؟
– اگر امریکا به ژاپن حمله ی اتمی نکرده بود، الان پدر من و پدر و مادر خیلی از شماها زنده نبود (در تایید حمله ی اتمی به ایران)
– به نظر می آد حمله ی اسراییل به ایران ( با یا بدون اجازه ی سازمان ملل ضروریه)
– آیا اسراییل هیچ راه حل دیگری برای بقا به جز از راه حمله به ایران داره؟

جالب اینجا است که در یک ماه اخیر این دومین خبر غیر دقیقی است که توسط رسانه های معتبر بریتانیا منتشر و سپس تکذیب می شود. هفته ی پیش رویترز از قول مقامات دولت بریتانیا ادعای گاردین درمورد دست داشتن ایران و سپاه در گروگانگیری شهروندان این کشور را تکذیب کرد.


ببینید:
گزارش ویدیویی وب سایت Current

بیلبورد خلاقانه ی مک دونالد با شما بازی می کند

۴ نظر »

دنیای رسانه ها تا سالها دنیایی یک طرفه بود که جریان اطلاعات از سمت تولید کننده به مخاطب عرضه می شد. بدون شک ظهور اینترنت و از آن مهم تر پدیده ی وب ۲٫۰ تاثیر زیادی بر حضور پررنگ تر مخاطب در این ازتباط دو طرفه داشته است. هر چند رسانه های اینتراکتیو به طور کامل وابسته به اینترنت نیستند، هنوز هم هرجا که اینترنت حضور ندارد، به سختی می توان با مخاطب ارتباط دوطرفه داشت و وی را به درهم کنش با محتوای رسانه واداشت.

اگر با اندکی اغماض بپذیریم تبلیغات هم نوعی رسانه است، مک دونالد با تبلیغات جدیدش در میدان پیکادلی لندن، توانسته است گام بزرگی در اینتراکتیو کردن تبلیغات میدانی بردارد.

بسیاری میدان پیکادلی لندن را با بیلبورد تبلیغاتی غول پیکر مک دونالد می شناسند. تبلیغاتی که سالهای سال توریستها را به خوردن محصولات مک دونالد دعوت کرده است. حتی زمانی که در این میدان شرکت رقیب مک دونالد، یعنی برگر کینگ، فست فود بزرگش را اداره می کرد، تابلوی تبلیغاتی مک دونالد که درست بالای رستوران برگر کینگ قرار داشت، بیشتر از خود برگر کینگ مورد توجه بود! شاید به همین دلیل چند سال پیش برگر کینگ تصمیم گرفت این رستورانش را که در یکی از بهترین نقاط شهر لندن دایر بود ببندد.

مک دونالد در این بیلبورد با قرار دادن تصویرهای تصادفی مختلف، گردشگران و عابران را دعوت می کند که با ژست گرفتن در میدان با تصویر ظاهر شده ارتباط برقرار کنند. این تبلیغ خلاقانه نه تنها مخاطب را جذب می کند، بلکه وی را با تشویق به نوآوری، به بازی کردن وا می دارد! اتفاقی که کمتر در تبلیغات میدانی امکانش وجود دارد.
برای دیدن تصویر واضحتر بر روی عکس زیر کلیک کنید.

بیلبورد تبلیغاتی مک دونالد در میدان پیکادلی لندن


ببینید:

ویدیویی از واکنش مردم


Advertising Agency: Leo Burnett London, UK
Creative Director: Jonathan Burley
Copywriters / Art Directors: Garry Munns, Monty Verdi
Photographer: Tiff Hunter
Agency Producer: Claire Taylor
Post Production: The Moving Picture Company
Director: David Haupt
Producer: Lieanna Campbell

دانلود فیلم مادر، در سیزدهمین سالگرد درگذشت علی حاتمی

۱۵ نظر »

امروز پانزده آذر ۱۳۸۸، سیزدهمین سالگرد درگذشت شاعر سینمای ایران، علی حاتمی است. از به یادماندنی ترین و شاعرانه ترین آثار علی حاتمی، فیلم زیبای «مادر» است که در سال ۱۳۶۸ عرضه شد. فیلمی با هنرمندی شاخص ترین چهره های بازیگری آن روزها و سرشار از سکانسها و جملات نغزی که نویسنده و کارگردان بزرگ ما از زبان بازیگرانش بیان می کرد.
خلاصه ی داستان چنین است که پیرزنی که در آسایشگاه سالمندان زندگی می کند، وقتی احساس می کند به روزهای پایانی عمرش نزدیک می شود، به فرزندانش خبر می دهد که می خواهد آنها را ببیند. فرزندانی که دست روزگار هر یک را به سویی فرستاده است، درخواست مادر را اجابت می کنند. این میهمانی کوتاه بهانه ای می شود تا با سرگذشت هر یک از اعضای خانواده آشنا شویم.

این فیلم فوق العاده را می توانید از طریق پیوندهای زیر تماشا کنید. برای آپلود کردن فیلم به یوتیوب مجبور بودم آن را به تکه های زیر ده دقیقه تقسیم کنم که این کار فیلم را به ۱۲ قسمت هشت تا ده دقیقه ای تبدیل کرد. پیوند دانلود هر تکه نیز آمده است.

آهنگ زیبای این فیلم اثر ارسلان کامکار است. تیتراژ آغازین و پایانی این فیلم را بشنوید یا دریافت کنید:

[audio: http://tarabestan.com/files/music/others/madar1.mp3]

دانلود موسیقی آغاز فیلم مادردانلود موسیقی آغاز فیلم مادر

[audio: http://tarabestan.com/files/music/others/madar2.mp3]

دانلود موسیقی پایان فیلم مادردانلود موسیقی پایان فیلم مادر

برای تماشای قطعات این فیلم به طور پیوسته می توانید از طریق کانال تردید در یوتیوب و از پلی لیست زیر گزینه ی تماشای فیلم مادر را انتخاب کنید:
تماشای فیلم مادر

قسمت ۱ (دانلود)

قسمت ۲ (دانلود)

قسمت ۳ (دانلود)

قسمت ۴ (دانلود)

قسمت ۵ (دانلود)

قسمت ۶ (دانلود)

قسمت ۷ (دانلود)

قسمت ۸ (دانلود)

قسمت ۹ (دانلود)

قسمت ۱۰ (دانلود)

قسمت ۱۱ (دانلود)

قسمت ۱۲ (دانلود)

برندگان بزرگ بحران اقتصادی چه کسانی بودند؟

۲ نظر »

چند روز پیش جان پالسون با اخباری که درمورد سرمایه گذاریهای جدیدش منتشر کرد، بار دیگر داستان موفقیتش را یادآور شد. پالسون کسی است که با سقوط بازار مسکن در امریکا، توانست به ثروت رویایی ۳٫۷ میلیارد دلار دست پیدا کند و بار دیگر یادآور شود در دنیای اقتصاد هم مثل هر بازی دیگری، وقتی بازنده ای وجود دارد، برندگانی هم هستند که پیروزیشان را جشن بگیرند.
بانکها، فروشگاه های زنجیره ای، بنگاه های املاک و شاید من و شما همه و همه از قربانیان بحران اقتصادی بوده ایم. اما چه کسانی برنده ی این بحران بی سابقه بوده اند؟

روزنامه ی تایمز تقریبا یک سال پیش فهرست ۱۰ تن از مشهورترین برندگان بحران اقتصادی را ارائه کرد که خواندن آن خالی از لطف نیست. در حالی که همه ی ما با گوشت و پوست خود زیر بار قرض دست و پا می زنیم، این ۱۰ تن به ما می خندند!

۱- اندرو لاده

اندرو مدیر یک شرکت سرمایه گذاری کالیفرنیایی است که در سال ۲۰۰۷ توانست ۸۸۸ درصد سود کند. شرکت وی در زمانی که بازار مسکن در امریکا هنوز سقوطش را آغاز نکرده بود، بر ضد بازار شرط بندی کرد و با سقوط بازار موفق شد این ثروت رویای را رقم بزند. وی سپتامبر پارسال در نامه ای که منتشر کرد گفت به اندازه ی کافی ثروتمند شده است و می خواهد بازنشسته شود.

۲- جان پالسون

در سال ۲۰۰۷ مدیر شرکت سرمایه گذاری پوالسون و شرکا وال استریت را با ذکاوت خود شوکه کرد. در زمانی که هیچ کس بحران اقتصادی پیش رو را نمی توانست پیش بینی کند وی مقدار زیادی سهام بازار مسکن را با پول و طلایی که قرض کرده بود به طور مجازی فروخت. سپس منتظر سقوط بازار ماند و وقتی بازار سقوط کرد و قیمتها افت شدید داشتند، همان سهامهایی را که فروخته بود، با قیمتی به مراتب ارزانتر خرید. این کار برای او ثروت ۲ میلیارد دلاری به ارمغان آورد. هم اکنون ثروت وی ۳٫۷ میلیارد دلار تخمین زده می شود.

۳- باراک اوباما

ماه های آخر مبارزه ی انتخاباتی امریکا به طرز جالبی با سقوط اقتصادی امریکا همزمان شد. این همزمانی، بهانه ی خوبی را به اوباما داد تا بتواند سیاستهای اقتصادی حزب رقیب را به نقد بکشد و به رای دهندگان وعده ی اصلاح اقتصاد را بدهد. اقتصادی که حزب رقیب را مسوول ویرانیش معرفی می کرد.

۴- گوردون براون

اواسط سال ۲۰۰۸ گوردون براون، نخست وزیر بریتانیا مخالف کمک اقتصادی دولت به بانکها بود. اما اواخر سال، وی یکی از طرفداران کمک به بانکها و موسسات اقتصادی است. این اتفاقات سبب شد که پل کورگمن، برنده ی جایزه ی نوبل پارسال، به تحسین وی بپردازد و بگوید براون می تواند جهان را از بحران اقتصادی نجات دهد. نظرسنجیها هم بیانگر افزایش محبوبیت وی بعد از مدتی طولانی بود. هر چند در انتهای سال ۲۰۰۹ خبری از آن محبوبیت نیست.

۵- مک دونالد

بحران اقتصادی به این معنی است که افراد تمایل کمتری به رستورانهای گران قیمت دارند و ترجیح می دهند از یک فست فود و یا ساندویچی ارزان قیمت تر غذای خود را تهیه کنند. این تغییر رفتار، ماهانه ۲ میلیون به مشتریان مک دونالد اضافه کرده است. در حالی که همه ی شرکتها کارمندان خود را اخراج می کنند، مک دونالد در سال ۲۰۰۸ اعلام کرد ۴۰۰۰ کارمند جدید استخدام خواهد کرد.

۶- کارل مارکس

کتابخانه ات را گردگیری کن و کتاب کارل مارکس را دم دست بگذار. فروش کتاب مشهور مارکس به نام «سرمایه» در آلمان، در سال ۲۰۰۸ سه برابر شد. تعداد گردشگرانی که به زادگاه وی در شهر تریر می روند نیز افزایش قابل توجهی پیدا کرده است و به رقم ۴۰۰۰۰ در سال اخیر رسیده است. برخی اعتقاد دارند دلیل اقبال مجدد به مارکس و نظریاتش، شکست نئو لیبرالیسم بوده است.

۷- شرکت جی-پی-مورگان

جیمی دیمون، مدیر اجرایی شرکت JPMorgan Chase هفتمین برنده ی دوران رکود است. این شرکت در حال حاضر ۹۰۰ میلیارد دلار پس انداز مشتریانش را نگهداری می کند. شرکت آقای مورگان پس از این که شرکتهای ورشکسته ی Bear Stearns و Washington Mutual را خرید روند صعودی درآمدهایش با شتاب بیشتری ادامه یافت. در حالی که بسیاری نگران از دست دادن شغل خود هستند، کارمندان این شرکت تا کنون بیش از یک میلیارد دلار پاداش علاوه بر حقوق خود دریافت کرده اند.

۸- دفاتر حقوقی لندن

در پی ورشکسته شدن بانک معظم برادران لیمن و بانکهای ایسلند، شاکیان این بانکها که اغلب از مشتریانشان بودند، به دنبال دریافت خسارت خود هستند. مقصد این مشتریان که خود معمولا از موسسات بزرگ اقتصادی هستند، به ۵ شرکت بزرگ حقوقی لندن ختم می شود که اصطلاحا به آنها Magic Circle (مجمع شعبده بازان) می گویند. وکلای این شرکتها گاهی مبلغی در حدود ۱۳۰۰ دلار در ساعت برای مشاوره طلب می کنند.

۹- بانک اسپانیایی سانتاندر

بانک اسپانیایی سانتاندر از نظر سود، هم اکنون پنجمین بانک جهان است. با تصاحب بانکهای بریتانیی ابی و بانکهای ورشکسته ی Alliance & Leicester و Bradford &Bingley این بانک اسپانیایی به ۲۵ میلیون مشتری بریتانیایی خدمات ارائه می دهد.

۱۰- Reckitt Benckiser

این شرکت که بزرگترین تولید کننده ی مواد شوینده و پاک کننده است، در سه ماهه ی سوم سال ۲۰۰۸ سود ۶۰۰ میلیون دلاری خود را به ثبت رساند. شاید دلیل موفقیت این شرکت در دوران بحران اقتصادی این باشد که وقتی هیچ یک از ما از پس هزینه ی گردش و تفریح بیرون از خانه برنمی آییم، در خانه می مانیم و به تمیزکاری خانه مشغول می شویم!

بزرگترین سرقتهای تاریخ

۴ نظر »

تردید: بسیاری از ما فیلمهای پلیسی را به خاطر هیجانش دوست داریم. گاهی آن قدر از تعقیب و گریزهای فیلمهای اکشن لذت می بریم که حتی با شخصیت منفی داستان که از بانک دزدی کرده است و یا عده ای بی گناه را به گروگان گرفته است همذات پنداری می کنیم و در جدالش با پلیس دوست داریم برنده شود. اما خوشبختانه با شوربختانه در انتهای همه ی فیلمها، دزد نگون بخت به چنگ قانون می افتد. با این حال آیا می دانستید دزدیهای دنیای واقعی گاهی بسیار هیجان انگیزتر و غیر قابل باورتر از دزدیهایی است که در فیلمها دیده ایم؟ و آیا می دانستید بر خلاف آن چه عادت کرده ایم در فیلمها ببینیم، بسیاری از دزدهای حرفه ای، همچنان به چنگال عدالت نیفتاده اند؟
روزنامه ی تلگراف فهرستی از بزرگترین و عجیب ترین سرقتهای تاریخ را گردآوری کرده است که در پی می آید. این فهرست متنوع شامل بزرگترین سرقت تاریخ به ارزش ۱ میلیارد دلار در عراق، تا سرقت از تانکر اسپرم گاو یک مزرعه دار امریکایی می باشد.


سرقت ویژه: سرقت از جواهر فروشی ایرانی در لندن در ماه جاری (به ارزش ۳/۲ میلیون دلار)

تنها چند روز بعد از انتشار این فهرست از سوی تلگراف، روزنامه ی تایمز خبر سرقت از یک جواهر فروشی معروف ایرانی در لندن را در ۲۴ آگوست منتشر کرد که باعث شد یک سرقت دیگر به این فهرست اضافه شود!
سارقان موتورسوار با حمله به جواهری مظفریان در محله ی اعیان نشین Knightsbridge لندن و روبروی فروشگاه معروف Harrods موفق شدند تنها در عرض ۳۹ ثانیه، جواهری به ارزش تقریبی ۲ میلیون پوند (۳/۲ میلیون دلار به سرقت ببرند. این بار، سارقان حرفه ای بسیار ساده عمل کردند! ۶ سارق که کلاه ایمنی بر سر داشتند، سوار بر موتور به پیاده رو آمدند و با چکش شیشه ی جواهری را شکستند، و جواهر پشت ویترین را دزدیدند و رفتند. یکی از اقلم به سرقت رفته، گردنبند الماس به ارزش ۵۰۰ هزار پوند (۸۰۰ هزار دلار) است. پویا نیکومقام که یکی از فروشندگان این جواهر فروشی است می گوید: “سارقان بسیار حرفه ای عمل کردند و در حالی که دقیقا می دونستند چه کار می کنند، حتی یک کلمه با هم حرف نزدند.”
یکی از سارقان تلاش کرد شیشه ی ویترین حاوی جواهری به ارزش ۳ میلیون پوند را بشکند، اما با وجود این که ۱۲ بار با چکش خود به شیشه زد، موفق به این کار نشد.


رتبه سال ارزش نقدی (میلیون دلار) پیدا شده؟
۱- عراق ۲۰۰۳ ۱۰۰۰
۲- بریتانیا ۲۰۰۶ ۸۸
۳- بریتانیا ۲۰۰۹ ۶۶
۴- بریتانیا ۱۹۸۷ ۶۶
۵- برزیل ۲۰۰۵ ۶۵
۶- بریتانیا ۲۰۰۴ ۴۴
۷- بریتانیا ۱۹۸۳ ۴۳
۸- بریتانیا ۲۰۰۳ ۳۸/۲
۹- بریتانیا ۱۹۹۵ ۱۱
۱۰- بریتانیا ۱۹۸۳ ۱۰
۱۱- بریتانیا ۱۹۶۳ ۴/۳
۱۲- امریکا ۱۹۹۳ ۲/۵
۱۳- بریتانیا ۱۹۷۱ ۲/۵
۱۴- امریکا ۱۹۹۲ ۰/۵
۱۵- امریکا ۱۹۶۷ ۰/۴
۱۶- امریکا ۱۹۷۱ ۰/۲
۱۷- امریکا ۲۰۰۵ ۰/۰۷۵
۱۸- نروژ ۲۰۰۴ اثر هنری
۱۹- بریتانیا ۱۹۹۰ اثر هنری
جدول بزرگترین سرقتهای تاریخ (منبع: تلگراف)
تمام سارقان دستگیر شده اند.
سارق یا سارقان سارقان دستگیر نشده اند.
برخی از سارقان دستگیر شده اند.

Telegraph

رتبه ۱: بانک مرکزی عراق


در ماه مارس ۲۰۰۳ وقتی نیروهای امریکایی و بریتانیایی به عراق حمله کردند، گروهی از سارقان عراقی به بانک مرکزی عراق دستبرد زدند و توانستند سه تراکتور را از پول نقد به ارزش تقریبی ۱ میلیارد دلار بار بزنند. حدود نیمی از این پولها بعدها در دیوار قصر صدام حسین پیدا شد. این سرقت بزرگترین سرقت بانک در تاریخ محسوب می شود.
ارزش نقدی: ۱ میلیارد دلار (معادل ۶۰۵ میلیون پوند)
[بالای صفحه]

رتبه ۲: ماشین حمل و نقل پول در بریتانیا


در ۲۱ فوریه ی ۲۰۰۶ وقتی کالین دیکسون مدیر شرکت حمل و نقل پول Securitas در تانبریج از ناحیه ی کنت انگلیس به سمت خانه ی خود می رفت توسط چند سارق که خود را افسر پلیس جا زده بودند متوقف شد. همکاران این سارقان همزمان همسر و پسر ۸ ساله ی وی را به گروگان گرفته بودند. آقای دیکسون که شرکتش معمولا حمل و نقل پولهای بانک مرکزی انگلیس (بانک انگلیس) را به عهده داشت تهدید شد که در صورت عدم همکاری خانواده اش آسیب خواهند دید. صبح روز بعد آقای دیکسون سارقان را به انبار پول شرکن برد و در حالی که ۱۴ نفر از کارکنان شرکت دست و پایسان بسته شده بود، سارقان با کامیونهای پر شده از پول پا به فرار گذاشتند (در عکس این کامیونها را می بینید). از آن زمان تا کنون پلیس موفق به دستگیری چند تن از سارقان شده است و توانسته است حدود ۲۰ میلیون پوند را از آنها پس بگیرد. این سرقت بزرگترین دزدی در تاریخ بریتانیا محسوب می شود.
ارزش نقدی: ۵۳ میلیون پوند Picture: EPA
[بالای صفحه]

رتبه ۳: جواهر فروشی Graff در لندن


۱۶ آگوست ۲۰۰۹ این دو مرد شیک پوش وارد جواهر فروشی بزرگ و معروف Graff در Bond Street شهر لندن شدند و با سرقت مسلحانه ی ۴۳ جواهر گران قیمت بزرگترین سرقت از یک مغازه در تاریخ بریتانیا را رقم زدند. بسیاری از این جواهرات الماس بودند. در جریان این سرقت مسلحانه یک زن به گروگان گرفته شد و سارقان وقتی در حال فرار بودند تیراندازی کردند، اما به کسی آسیب نرسید.
ارزش نقدی: ۴۰ میلیون پوند
[بالای صفحه]

رتبه ۴: صندوق امانات در لندن


والریو ویچی، فرزند یک وکیل ایتالیایی در سال ۱۹۸۶ به لندن رفت و در جولای سال بعد به عنوان سردسته ی سارقان مسلح کوچکی به مرکز نگهداری پول و امانات در محله ی اعیان نشین نایتزبریج لندن حمله کرد. آنها به عنوان مشتری وارد شدند و وقتی مثلا قصد داشتند صندوق امانت خود را باز کنند، اسلحه کشیدند و به کمک همدستان دیگر خود که بعدا وارد شند توانستند حدود ۴۰ میلیون پوند به سرقت ببرند. هرچند برخی گمانه زنیها حاکی از این است که این رقم به ۶۰ میلیون پوند هم می رسد. ویچی بعد از این سرقت فرار کرد و پلیس زمانی موفق به دستگیری وی شد که او شخصا به بریتانیا برگشته بود تا ماشین فراری تستاروسای خود را به امریکای جنوبی بفرستد. وی بعدها از بریتانیا اخراج شد و به ایتالیا فرستاده شد تا در آنجا زندان شود. در آوریل سال ۲۰۰۰ وقتی برای کاری به خارج از زندان رفته بود در یک درگیری با پلیس کشته شد.
ارزش نقدی: ۴۰-۶۰ میلیون پوند
[بالای صفحه]

رتبه ۵: بانک برزیل


بزرگترین دزدی بانک برزیل در سال ۲۰۰۵ اتفاق افتاد. پلیس تخمین زده است که دستکم ۲۰ نفر به مدت ۳ ماه مشغول کندن تونلی به عمق ۸۰ متر از خانه ای در مجاورت بانک بوده اند. آنها توانستند بیش از ۶۵ میلیون دلار از بانک بدزدند. تا کنون فقط دو مظنون بازداشت شده اند و پلیس موفق شده است تنها ۵۰۰ هزار دلار از پولهای دزدی شده را پیدا کند.
ارزش نقدی: ۳۹ میلیون پوند
Picture: GETTY
[بالای صفحه]

رتبه ۶: بانک ایرلند شمالی


در ۱۹ دسامبر ۲۰۰۴ سارقان با لباس مبدل پلیس به خانه ی دو کارمند Northern Bank در ایرلند شمالی رفتند و در حالی که خانواده ی این دو کارمند را تهدید به مرگ کردند از ایشان تنها یک درخواست ساده کردند! درخواست آنها این بود که فردا به بانک می روید، و مثل روزهای دیگر مشغول به کار می شوید. اما بعد از پایان کار بانک در آنجا می مانید تا ما را به داخل بانک راه بدهید. این دو کارمند بخت برگشته هم چنین کردند تا سارقان بتوانند با حدود بیست و شش میلیون و پانصد هزار پوند بانک را ترک کنند. مقدار زیادی از این پول هنگفت همچنان پیدا نشده است. در حالی که نیروهای امنیتی سازمان آزادیبخش ایرلند (IRA) را مسوول این دزدی می دانند، شین فن چنین دخالتی را تکذیب کرده است.
ارزش نقدی: ۲۶ میلیون پوند
Picture: REUTERS
[بالای صفحه]

رتبه ۷: انبار فرودگاه هیث رو لندن


در نوامبر ۱۹۸۳ وقتی عده ای از سارقان به کمک یکی از نیروهای امنیتی، توانستند به انباری در فرودگاه هیث‌روی لندن حمله کنند، انتظار داشتند با ۳ میلیون پوند پول نقد مواجه شوند. اما سارقان خوش شانس به جای سه میلیون پوند پول نقد، با سه تن شمش طلا به ارزش تقریبی ۲۶ میلیون پوند برخورد کردند! آنها بلافاصله طلاها را دزدیدند و فرار کردند. هرچند بی تدبیری آنها در نقل و انتقال مقادیر هنگفت پول از طریق یک بانک در بریستول، سوء ظن پلیس را برانگیخت. پلیس همچنین به رابطه ی خانوادگی بین یکی از اعضای تیم دزدی و یکی از نیروهای امنیتی پی برده بود. با این حال پلیس هنوز نتوانسته است ۶۰۰۰ شمش طلا را پیدا کند.
ارزش نقدی: ۲۶ میلیون پوند
[بالای صفحه]

رتبه ۸: جواهر فروشی Graff لندن


در سال ۲۰۰۳ سارقان صربستانی که مسلح به اسلحه ی روولور بودندبه جواهر فروشی Graff حمله کردند و توانستند ۴۷ قطعه الماس را در عرض ۳ دقیقه سرقت کنند! جستجوهای پلیس منجر به پیدا کردن یک قطعه انگشتر الماس آبی به ارزش ۵۰۰ هزار پوند شد که درون سلیفون آشپزی پیچیده شده بود و در ظرف کرم صورت مخفی شده بود!
ارزش نقدی: ۲۳ میلیون پوند
Picture: PNS
[بالای صفحه]

رتبه ۹: بانک Midland در لندن


گراهام هاکربی راننده ی ماشین حمل پول یکی از بزرگترین بانکهای بریتانیا، Midland Bank که اکنون با نام HSBC شناخته شده است، توسط سارقان متوقف شد و مجبور شد که آنها را به شعبه ی این بانک در سلفورد منچستر ببرد. آنها با ۶/۶ میلیون پوند پول نقد فرار کردند بدون این که هیچ ردپایی از خود باقی بگذارند. معمای این دزدی همچنان حل نشده باقی مانده است.
ارزش نقدی: ۶/۶ میلیون پوند
Picture: CAVENDISH PRESS
[بالای صفحه]

رتبه ۱۰: مرکز نگهداری پول و امانات در لندن


در عید پاک ۱۹۸۳ سارقان به یک مرکز نگهداری پول و امانات در شوردیچ واقع در شرق لندن دستبرد زدند و توانستند با ۶ میلیون پوند پا به فرار بگذارند. تصویر فردی فورمن یکی از این سارقان را می بینید.
ارزش نقدی: ۶ میلیون پوند
[بالای صفحه]

رتبه ۱۱: راهزنی و حمله به قطار گلاسکو به لندن


رونی بیگز که اخیرا از زندان آزاد شد در ۸ آگوست ۱۹۶۳ در یک سرقت مسلحانه یکی از بزرگترین دزدیهای تاریخ را رقم زد. وی توانست از قطار متعلق به اداره ی پست بریتانیا (Royal Mail) که از گلاسکو به لندن می رفت، ۲/۶ میلیون پوند بدزدد. آنها ابتدا با پیغام ایست ساختگی توانستند قطار را متوقف کنند و سپس با حمله ی مسلحانه ۲/۶ میلیون پوند پول نقد را به غارت بردند. جک میلز، راننده ی قطار که در حین دزدی به سرش ضربه وارد شده بود، هیچ وقت بهبود پیدا نکرد تا در سال ۱۹۷۰ درگذشت. مقدار زیادی از این پول در مدت چند ماه پس از دزدی بازگردانده شد. ۲/۶ میلیون پوند سرقت شده در آن روز، در مقیاس امروز حدود ۴۰ میلیون پوند برآورد می شود.
Picture: CLAIRE KENDALL
[بالای صفحه]

رتبه ۱۲: ماشین حمل پول در لاس وگاس


در سال ۱۹۹۳ هیثر تالچیف و روبرتو سولیس توانستند با ۲/۵ میلیون دلار در یک ماشین ضد گلوله ی حمل پول در لاس وگاس فرار کنند. این زوج به جزایر کیمن (Cayman Islands) از مستعمرات بریتانیا فرار کردند. بعدها سولیس، برای تاچیف تنها ۱۰۰۰ دلار گذاشت و با بقیه ی پول فرار کرد تا او به تنهایی از تنها فرزندشان نگهداری کند. در سپتامبر ۲۰۰۵ بعد از ۱۲ سال تعقیب و گریز سرانجام دستگیر شد و به ۶۳ ماه زندان محکوم شد.
ارزش نقدی: ۱/۵ میلیون پوند
[بالای صفحه]

رتبه ۱۳: بانک در لندن


در ۱۱ سپتامبر ۱۹۷۱ حدود ۱/۵ میلیون پوند از بانکی در Baker Street لندن دزدیده شد. اگرچه مبلغ ۱/۵ میلیون پوند با سرقتهای چند میلیون پوندی این روزها قابل مقایسه نیست، اگر بخواهیم با مقیاس امروز ارزش آن را بسنجیم، چیزی حدود ۱۶ میلیون پوند می شود. اما دلیل دیگری نیز برای مورد توجه گرفتن این دزدی وجود دارد و آن تلاشهای دولت برای جلوگیری از جزییات این دزدی است. داستان از این قرار است که سارقان از مغازه ی مجاور بانک تونلی به اتاق حاوی گاو صندوقها کنده بودند و توانستند وارد بانک بشوند. پس از این که صدای دزدها به طور کاملا تصادفی توسط یکی از رادیوهای شخصی (در عکس) شنیده شد، پلیس از این ماجرا مطلع گشت و نیروهای خود را به بانک گسیل کرد. اما در عین ناباوری جست و جوهای پلیس نتیجه نداد و آنها از حضور سارقان در بانک مطلع نشدند. برخی مدعی شده اند که دولت بریتانیا با اعلام D-notice به رسانه ها از آنها خواست که به خاطر حفظ امنیت ملی از اشاره به این ماجرا خودداری کنند. برخی نیز می گویند پاره ای از اقلام دزدیده شده حاوی اطلاعات محرمانه ای از خانواده ی سلطنتی بریتانیا بوده است.
ارزش نقدی: ۱/۵ میلیون پوند
Picture: SRDJA DJUKANOVIC
[بالای صفحه]

رتبه ۱۴: کازینو در لاس وگاس

بزرگترین سرقت لاس وگاس در سپتامبر ۱۹۹۲ اتفاق افتاد. بیل برنان که یک صندوقدار ساده در کازینوی Stardust در لاس وگاس بود، مثل هر روز کازینو را برای ناهار ترک کرد. اما این بار یک تفاوت جزئی با روزهای دیگر داشت. او پیش از ترک کازینو ۵۰۰ هزار دلار ژتون در کوله پشتی اش گذاش و هرگز بعد از ناهار به کازینو برنگشت. با این که نام بیل در فهرست افراد تحت تعقیب پلیس فدرال امریکا هست هنوز FBI موفق به پیدا کردن او نشده است.
ارزش نقدی: ۳۰۰ هزار پوند
Picture: GETTY
[بالای صفحه]

رتبه ۱۵: پایانه ی محموله های خطوط هوایی فرانسه در امریکا


در سال ۱۹۶۷ هنری هیل (شخصیتی که در فیلم Goodfellas توسط ری لیوتا بازی می شود)، به همراه همدستانش وارد پایانه ی محموله های خطوط هوایی فرانسه Air France در فرودگاه جان اف کندی (JFK) شد و با ۴۲۰ هزار دلار توانست فرار کند. زن همدست وی در حالی که مشغول دلبری از یکی از نیروهای امنیتی بود، توانست کلید درب اصلی را بدزدد و به هیل و تامی دوسیمون (شخصیتی که در فیلم Goodfellas توسط جو پشکی بازی شد) بهد. آنها هم به راحتی توانستند درب را باز کنند و وارد اتاق محموله های هوایی بشوند و کیف خود را با پول نقد پر کنند و خارج بشوند.
ارزش نقدی: ۲۵۴ هزار پوند ۴۲۰ هزار دلار
[بالای صفحه]

رتبه ۱۶: هواپیماربایی در امریکا


در ۲۴ نوامبر ۱۹۷۱ دن کوپر یک هواپیمای متعلق به خطوط هوایی Northwest Orient را ربود. وی در هواپیما یک چمدان با خود داشت و یک تکه کاغذ که در آن نوشته شده بود: “من در چمدانم بمب دارم. اگر لازم باشد از اون استفاده می کنم. من از شما می خوام که کنار من بشینید. چون هواپیمای شما ربوده شده است.” سپس وی از خلبان خواست که هر چیزی می خواهد برای او تهیه کند. فهرست چیزهایی که کوپر می خواست این بود: ۴ چتر نجات و ۲۰۰ هزار دلار. چنین گفته می شود که سه چتر نجات دیگر برای خدمه ی پرواز درخواست شده بود تا کوپر مطمئن شود آنها تقلبی نیستند و کار می کنند. هواپیما در سیاتل امریکا فرود آمد، و مسافران هواپیما در قبال همه ی چیزهایی که کوپر می خواست آزاد شدند. وقتی هواپیما مجدداد بلند شد . به سمت مکزیک در پرواز بود، کوپر با چتر نجات از هواپیما بیرون پرید و بعد از آن هرگز دیده نشد!
ارزش نقدی: ۱۲۱ هزار پوند ۲۰۰ هزار دلار
[بالای صفحه]

رتبه ۱۷: اسپرم گاو در مریلند امریکا


در سال ۲۰۰۵ وقتی مزرعه دار مریلندی به مزرعه اش بازگشت متوجه شد ۶۵ لوله ی آزمایشگاهی حاوی اسپرم تقریبا ۵۰ گاوش گم شده است. ارزش این اسپرمها حدود ۷۵۰۰۰ دلار تخمین زده می شد. اسپرم گاو به این دلیل بسیار ارزشمند محسوب می شود که با داشتن آن و تلقیح آن می توان هزینه های مترتب بر جفت گیری گاو نر و ماده برای تولید مثل را از بین برد.
ارزش نقدی: ۴۵ هزار پوند
[بالای صفحه]

رتبه ۱۸: تابلوی نقاشی در نروژ


در آگوست ۲۰۰۴ دو اثر هنری ادوارد مانک، به نام جیغ و مدونا از موزه ی مانک دزدیده شد. جالب اینجا است که این سرقت در روز روشن اتفاق افتاد و دزدها به سادگی تابلوها را از دیوار برداشتند و فرار کردند. تابلوی معروف جیغ برای دومین بار بود که دزدیده می شد. (بار نخست در سال ۱۹۹۴). بعدها این تابلوها پیدا شدند.
ارزش نقدی: نامشخص
Picture: REUTERS/EPA
[بالای صفحه]

رتبه ۱۹: تابلوی نقاشی در بوستون


در سال ۱۹۹۰ دو دزد با لباس مبدل پلیس از در مخصوص موزه وارد موزه ی Isabella Gardner در شهر بوستون امریکا شدند و بعد از دستبند زدن به دو مامور امنیتی سه نقاشی رامبراند را از درون قابهایشان بریدند. آنها همچنین موفق شدند نقاشی کنسرت، اثر ژوهانس ورمیر (در عکس آمده است) و Landscape with an Obelisk اثر گوورت فلینک را نیز بدزدند. این نقاشیها هم هنوز پیدا نشده اند.
ارزش نقدی: نامشخص
[بالای صفحه]


منبع:

Telegraph: Self preservation societies: a brief history of heists (August 2009)

اخراج ۷ پزشک و پرستار به خاطر ارسال عکس به فیس بوک

۶ نظر »

بعد از این که فیس بوک باعث شد زن سوییسی شغل خود را از دست بدهد و یک دختر بریتانیایی را به خاطر فحش دادن در این سایت روانه ی زندان کرد، به نظر می رسد وبگردی چندان هم فعالیت بی ضرری نیست. چرا که این بار فیس بوک قربانیان دیگری گرفت. ۷ پزشک و پرستار بیمارستانی در بریتانیا به دلیل ارسال عکسهایی عجیب به فیس بوک از کار خود اخراج شدند. ضمنا، حتما به یاد دارید که چند هفته پیش هم یوتیوب دو وبلاگ نویس آذربایجانی را با خطر زندان برای ۵ سال مواجه کرد.

اما گناه این هفت پزشک و پرستار بیمارستان Great Western در Swindon انگلیس چه بود؟
وبلاگستان فارسی چند ماهی دو سالی است که با بازی وبلاگی آشنا شده است. اما جالب است بدانیم در وبلاگستان انگلیسی هم این بازیهای وبلاگی و فیس بوکی طرفداران زیادی دارند.
این هفت نفر در یک بازی فیس بوکی تحت عنوان “دراز کشیدن” یا “Lying down game” شرکت کرده و عکس خود را در فیس بوک به اشتراک گذاشته بودند. این بازی در این روزها سر و صدای زیادی به پا کرده است، بازی ای که دو دوست به نامهای گری کلارکسون و کریستین لانگدن از اهالی شهر سامرست انگلیس ابداع کردند و در فیس بوک با ایجاد گروهی به این نام به اطلاع دوستانشان رساندند. این گروه هم اکنون بیش از ۳۴۰۰۰ عضو و ۷۰۰۰ عکس به اشتراک گذاشته شده دارد. یک وب سایت اختصاصی نیز فعالیت اعضای این گروه را گزارش می کند.

شرکت در این بازی، بسیار ساده است. شما باید عکس خود را درحالی که بر روی شکم خوابیده اید با دیگران به اشتراک بگذارید. طبیعتا هر چقدر وضعیتی که در آن دراز کشیده اید احمقانه تر، خنده دارتر، و یا خطرناکتر باشد، عکس شما با استقبال بیشتری مواجه می شود و شما معروفتر می شوید!

ما نمی دانیم عکس این هفت کارمند بیمارستان چقدر خنده دار یا خطرناک بود. اما گزارشها حاکی از آن است که کار این هفت تن بسیار احمقانه بود! چرا که آنها با خوابیدن بر روی تجهیزات بیمارستانی مثل کالسکه ی حمل داروهای بیمار، یا کف بخش بیمارستان و کف باند هلی کوپتر بیمارستان در شیفت شب و زمانی که مشغول به کار بودند، مدیران بیمارستان را از این اقدام غیر مسوولانه ی شان خشمگین کردند. احمقانه تر این که این هفت تن عکسهای خود را تحت عنوان گروه اورژانس Swindon به فیس بوک فرستادند. نامی که به راحتی هویت فرستندگان عکسها را افشا می کند.

اگرچه عکسهای این افراد بلافاصله توسط فیس بوک حذف شد، دیدن عکسهای دیگر این مجموعه خالی از لطف نیست. شما می توانید تمام عکسهای این گروه را در اینجا ببینید و یا تعدادی از این عکسها را که گلچین شده اند در انتهای این پست تماشا کنید. در بین این عکسها هم عکس احمقانه وجود داردو هم خطر ناک. هم خنده دار و هم بی مزه. شما به مجموعه ای که ما فراهم کرده ایم از کل این عکسها چه نمره ای می دهید؟


| |
| |
| |
| |
| |
| |

منبع:

Times: Seven NHS staff suspended over Facebook ‘Lying Down Game’ pictures
Independent:NHS staff suspended over ‘lying down game’

ببینید:
نشانی این گروه در فیس بوک
Guardian
DailyMail
cnet

پژوهشگران نشان دادند: شواهد DNA قابل جعل کردن هستند!

۵ نظر »

NYTimesدانشمندان اسراییلی نشان دادند که امکان عوض کردن و دست بردن در شواهد DNA وجود دارد. این کشف، باور قبلی مبنی بر این که DNA به عنوان مدرک طلایی و غیر قابل بحث در جرم شناسی می تواند مورد استفاده قرار گیرد را زیر سوال می برد.

این دانشمندان موفق شده اند نمونه ی خون و بزاق فردی را طوری بازسازی کنند که این خون و بزاق حامل DNA فرد دیگری باشد. آنها همچنین نشان دادند که اگر به مشخصات DNA شخصی دسترسی داشته باشند، می توانند حتی بدون نمونه برداری از بافتهای بدن آن شخص، نمونه ای از DNA وی را بسازند.
دکتر دن فرامکین، پژوهشگر اصلی مقاله ای که در مجله علمی آنلاین Forensic Science International: Genetics منتشر شده است می گوید: “ما [با استفاده از DNA] فقط می توانیم یک صحنه ی جرم را بازسازی کنیم. کاری که هر دانش آموخته ی زیست شناسی می تواند انجام دهد!”
دکتر دن فرامکلین بنیانگذار Nucleix، شرکتی واقع در تل آویو است، آزمایشی را ابداع کرده است که می تواند نمونه های واقعی DNA را از نمونه های دروغین شناسایی می کند. وی امیدوار است که بتواند این آزمایشها را به آزمایشگاه های پزشکی قانونی بفروشد.

قرار دادن مدرک DNA در صحنه ی جرم تنها یکی از روشهای به کارگیری یافته ها است. در حالی که تجاوز به حریم خصوصی افراد خطر بالقوه ی دیگر است.

با استفاده از روشهای مشابه، حتی این امکان وجود دارد که بتوان از ته سیگار یا لیوانی که از آن نوشیدنی خورده است، به بزاق فرد دست یافت و از آن DNA آن را به دست آورد. سپس به راحتی می توان این نمونه ها را به کمک آزمایشگاه تجزیه و تحلیل کرد و امکان وجود بیماریهای ژنتیکی را در فرد مورد نظر شناسایی کرد.

Gail H. Javitt از مرکز سیاستگزاری ژنتیک و مردم دانشگاه جانز هاپکینز گفت “این مساله می تواند نگرانیهایی برای هنرپیشه ها و بازیگران مشهور ایجاد کند که روزنامه ها با دسترسی به اطلاعات ژنتیکیشان و انتشارش آنها را به دردسر بیندازند.”

دکتر Tania Simoncelli مشاور علمی American Civil Liberties Union می گوید ” یافته ها نگران آور است. DNA را راحت تر از اثر انگشت می توان در صحنه جرم کاشت. ما در حال خلق یک سیستم جرم یابی هستیم که بطور افزون بر این تکنولوژی تکیه می کند [تشخیص مجرم از روی اثر DNA]”

John M. Butler مجری اصلی پروژه تست هویت انسانی در موسسه ملی استاندارد و تکنولوژی می گوید  ” از دیدن اینکه مشخصات DNA جعلی چقدر بخوبی تولید میشوند تحت تاثیر قرار گرفته است. اما او اضافه کرد “من فکر می کنم طبقه متوسط جنایتکاران قادر به انجام چنین کاری نخواهند بود”

در یکی از روش ها پژوهشگران توانستند نمونه های DNA را با استفاده از یک نمونه واقعی DNA که می تواند از یک تار مو یا اثر بجا مانده روی لیوان باشد، جعل کنند . آنها نمونه کوچک را با استفاده از تکنیک متدوالی به نام تقویت کل ژن [whole genome amplification] به مقدار بزرگی DNA تفویت کردند.

البته که یک لیوان یا تار مو به راحتی می تواند در صحنه جرم بجا گذاشته شود تا شخصی را در معرض اتهام قرار داد اما لکه خون یا بزاق شاهد قابل باورکردنی تری است.

نویسندگان مقاله از یک زن نمونه خون گرفتند و به کمک دستگاه گریز از مرکز، سلولهای گلبول سفید را که حاوی DNA است، خارج کردند. آنها به باقیمانده سلول های گلبول قرمز، DNA ای که از تقویت تار موی شخص دیگری به دست آمده بود اضافه کردند!

از آنجایی که سلول های قرمز حاوی DNA نیستند، تمام مواد ژنتیکی نمونه خونی به شخص دیگری تعلق داشتند. نویسندگان نمونه را به یک آزمایشگاه پزشک قانونی پیشرفته در آمریکا فرستادند. آنها نمونه خونی را آزمایش کردند و آنرا یک نمونه معمولی از شخص دیگر(صاحب تار مو) تشخیص دادند!


منبع:

NYTimes: DNA Evidence Can Be Fabricated, Scientists Show

پیوند مطلب در بالاترین


Simplified Theme by Nokia Theme transform by TowFriend | Powered by Wordpress | Aviva Web Directory
XHTML CSS RSS