دلیل سکوت معنی دار اوباما در قبال حوادث ایران چیست؟

۲ نظر »

BBC logo بی بی سی در مقاله ای به قلم جاناتان بیل (Jonathan Beale) به تحلیل سکوت معنادار واشنگتن در قبال حوادث بعد از انتخابات ایران پرداخته است. پرزیدنت اوباما بر خلاف اسلاف خویش که در مقابل حوادثی از این دست در ایران بلافاصله واکنش نشان می دادند، تا کنون از اظهار نظر شتابزده و صریح در این مورد خودداری کرده است.


واقعا باراک اوباما درمورد نتایج انتخابات ایران و حوادث آن چگونه می اندیشد؟ هم کاخ سفید و هم وزارت خارجه ی امریکا از واکنش فوری به حوادث ایران خودداری کردند و ترجیح دادند با تاخیر معناداری نسبت به این اتفاقات ابراز نظر کنند. باراک اوباما نخستین واکنش از سوی واشنگتن شنبه بعد از ظهر ابراز شد. کاخ سفید در یک بیانیه ی محتاطانه اعلام کرد: “همانند بقیه ی دنیا ما هم تحت تاثیر مباحث حول و حوش انتخابات ایران قرار گرفته ایم. ما تمام اتفاقات مربوط، از جمله گزارشهای مرتبط با تقلب در انتخابات را از نزدیک زیر نظر داریم.” یکشنبه صبح آقای جوزف بایدن، معاون ریاست جمهوری امریکا، به نظر می رسید که تحت فشار بیشتری قرار گرفته بود تا در تلویزیون رسمی امریکا اعلام کند شک و شبهه ی فراوانی درمورد نتایج انتخابات ایران وجود دارد. دوشنبه بعد از ظهر سخنگوی وزارت خارجه اندکی پیش تر رفت و گفت: “ما عمیقا از “گزارشهای” مربوط به خشونت و ناهمگونیهایی که در آرا وجود دارد ناراحتیم.” سوال اینجا است که چرا با وجود این که همه ی ما تصاویر واضح خشونتها از ایران را دیده ایم، هنوز مقامات امریکایی از واژه ی محتاطانه ی “گزارشها” ی خشونت استفاده می کنند؟ البته شاید بتوان گفت نحوه ی برخورد واشنگتن با انتخابات ایران همانند سیاستهای امریکا در برابر ایران همچنان مبهم است. هرچند دلایل خوبی برای این عدم شتاب در قضاوتهای کاخ سفید وجود دارد. همه ی ما اشتباه احمقانه ی امریکا و بوش را در ماجرای کنار زدن هوگو چاوز از قدرت در سال ۲۰۰۲ به خاطر می آوریم. این اقدام امریکا هم اشتباه بود و هم با تشدید احساسات ضد امریکایی تاثیر معکوس داشت. ولی با این حال حداقل مشخص بود، بوش طرفدار کدام جناح درگیر بود. ایران و امریکا جالب اینجا است که ۴ سال پیش دولت بوش حتی پیش از انتخاباتی که منجر به انتخاب آقای احمدی نژاد شد، آن را محکوم کرد. چرا که معتقد بود انتخابات، توسط شورای نگهبان منصوب رهبری هدایت می شود. انتخابات امسال هم به همان شیوه برگزار شد. شیوه ای که اساسا نمی تواند منصفانه و آزادانه برگزار شود. با این حال چرا اوباما در خصوص آن این اندازه محتاطانه برخورد کرده است؟ اول از همه شاید اوباما می خواهد روابط ایران-امریکا را مستقیما به موضع گیریش در این خصوص پیوند ندهد. پیشاپیش انتقاد کردن از انتخاباتی که هنوز برگزار نشده بود، شاید فقط به تندروها در ایران کمک می کرد و به ضرر اصلاح طلبان تمام می شد. این موضع گیری می توانست تفکری را که اعتقاد به دخالت امریکا در امور داخلی ایران دارد تقویت کند و در نهایت گفتگوهای آینده را دچار مشکل کند. سکوت آقای اوباما شاید در نهایت به نفع اصلاح طلبان باشد و به آنها کمک بیشتری در راستای ایجاد تغییرات اساسی کند. دلیل دیگر سکوت کاخ سفید شاید این باشد که آنها می دانند در نهایت صرف نظر از این که چه کسی برنده ی انتخابات می شود، باید با رهبر ایران کار کنند. به نظر می رسد استراتژی این دوره ی آقای اوباما اینچنین باشد. تیم سیاست حارجی آقای اوباما بر خلاف تیم آقای بوش که یک تیم ایده آل گرایانه بود، یک تیم عملگرا است. آقای اوباما از اشتباهات دوران بوش در عرصه ی سیاست خارجی درس گرفته است. وی می داند که سیاست مزورانه ی جورج بوش در قبال کشورهایی که مدل امریکایی دموکراسی را تقلید می کردند فایده ای برای امریکا ندارد. همان طور که روزنامه ی واشنگتن پست اشاره کرد، پاسخ گنگ کاخ سفید به حوادث ایران بیانگر دوراهی ای است که اوباما بر سر آن قرار دارد. اما به هرحال وی باید روزی نظر روشنش را در این مورد صادر کند. نظری که شاید بر نحوه ی تعامل امریکا با ایران در امور حیاتی مثل برنامه ی اتمی این کشور اثر زیادی داشته باشد. در واقع مواضع امریکا هرچه باشد، گزینه ی گفتگو با ایران همچنان بر روی میز خواهد بود. چرا که واشنگتن همچنان با بسیاری از کشورهای غیر دموکراتیک روابط دوستانه ای دارد. سکوت اوباما در پیشاپیش محکوم کردن انتخابات و نیز احتیاطش در واکنش نشان دادن به نتیجه انتخابات بسیار خردمندانه به نظر می رسد. اما سوال اینجا است که آیا در این بین اخلاق قربانی عملگرایی نمی شود؟ انتقاد عمده ای که از جورج بوش می شد این بود که وی بسیار ساده انگارانه به مسائل نگاه می کرد و همه ی امور را سیاه و سفید می دید بدون اندکی ظرافت در تحلیل امور. اما اگر بوش بر سر کار بود، حداقل ما اکنون نظر رییس جمهور امریکا را درمورد اتفاقات اخیر ایران می دانستیم!


ببینید:

یوتیوب:  گزارش اسوشییتد پرس از واکنش اوباما به حوادث پس از انتخابات در ایران
وال استریت ژورنال: عدم اظهار نظر اوباما درمورد ایران
واشینگتن تایمز: سکوت اوباما در قبال ایران بحث برانگیز شده است

سخنرانی آته ایست مشهور، ریچارد داوکینز

۳۲ نظر »

TEDریچارد داوکینز (Richard Dawkins) زیست‌شناس بریتانیایی و استاد دانشگاه آکسفورد است. وی از مروجان داروینیسم و یک بی‌خدای مشهور است. داوکینز در کتاب پندار خدا صراحتا عنوان کرده است که خالق ماوراالطبیعه به احتمال قریب به یقین وجود ندارد و ایمان دینی یک پندار غلط جا افتاده است.
فیلم سخنرانی داوکینز در مرکز تد (TED) و نیز
گزیده ای از متن آن در پی می آید

حتی آته ایستها هم از افرادی مثل من که جرات می کنند و می گویند ما علاوه بر باور به تکامل، یک آته ایست هم هستیم ناراحت می شوند. من نمی توانم بفهمم چرا؟ این درحالی است که خداباوران هیچ مدرک قابل استنادی برای باورهایشان ندارند.

امروز من صحبتهایم را با سخنانی از دوست عزیز درگذشته ام، داگلاس آدامز ادامه می دهم.
او در سخنرانی خود صحبتش را این آغاز می کند که علم چگونه کار می کند. علم از طریق آزمایش کردن نظریه های مختلف در برابر آنچه که می تواند نقضش کند جلو می رود.
حال آن که دین بر اساس این فرمول کار نمی کند. حقایق دین حول دایره ای شکل گرفته است که مقدس است و ما اجازه نداریم درمورد آن صحبت کنیم. ما اجازه نداریم! چرا اجازه نداریم؟ برای اینکه اجازه نداریم! [خنده حضار]
چرا ما اجازه داریم درمورد همه چیز بحث کنیم، درمورد این که جمهوریخواهان را انتخاب کنیم یا دموکراتها را؟ می توانیم درمورد مکاتب مختلف اقتصادی بحث کنیم. درمورد اینکه ویندوز بهتر است یا مکینتاش می توانیم صحبت کنیم. اما صحبت درمورد چگونگی پیدایش خلقت و اینکه چه کسی آن را به وجود آورده است ممنوع است. چرا؟ چون یک امر مقدس است. ما عادت کرده ایم که آموزه های دینی را به چالش نکشیم. تنها یک دلیل برای این امر وجود دارد. آن دلیل این است که خود ما توافق کرده ایم درمورد این مسائل صحبت نکنیم. این انتهای سخن داگلاس است.

تضاد علم و دین

به نظر من نه تنها علم می تواند تخریبگر دین باشد، بلکه دین هم می تواند مخرب علم باشد. دین به مردم می آموزد که به شادمانی ناشی از نیروهای مافوق طبیعی غیرقابل توضیح دلخوش باشند. شادمانی ای که چشم آنان را در برابر توضیحات زیبایی که قابل فهم هستند می بندد. دین به ما یاد می دهد که به جای اصرار بر پذیرش مسائل بر اساس برهان، آنها را بدون دلیل و تنها از روی ایمان بپذیریم.

من برای شما یک مثال می زنم. این یک مقاله علمی است که با دلیل و برهان توضیح می دهد که [برخورد] یک سیارک باعث انقراض  دایناسورها شد. حالا اینجا را ببینید!
[تصویری از جرج بوش پدر که از قول او می نویسد: معتقدان به نظریه انقراض دایناسورها توسط سیارک نمی توانند شهروندان وطن پرست امریکا باشند]
در سال ۱۹۸۷ یک گزارشگر از جورج بوش پدر پرسید که آیا او اعتقاد دارد شهروندان امریکایی آته ایست دارای حقوق شهروندی یکسان و حس وطن پرستی برابر با بقیه مردم هستند یا خیر؟ پاسخ جورج بوش این بود:

من فکر نمی کنم آته ایستها می توانند شهروندان امریکاباشند. من حتی آنان را امریکاییان وطن پرستی نمی دانم. چرا که ما یک ملت هستیم، زیر سایه خداوند.

البته این نظریه توسط دموکراتها هم تایید شد. چیزی که توماس جفرسون بر آن تاکید کرده بود.pound-dollar
من شخصا دلیلی برای افتخار به بریتانیایی بودنم ندارم، اما وقتی می بینم بر روی اسکناس ده پوندی تصویر داروین نقش بسته است و بر روی دلار جمله “توکل ما به خدا است”، نمی توانم در برابر مقایسه مقاوت کنم! [خنده حضار]

در واقع اکثر ما آته ایست هستیم، منتها در برابر اکثر خدایانی که بشر تا کنون به آنها ایمان داشته است. فقط بعضی از ما منکر یک خدای اضافی دیگر هم می شویم [خنده و تشویق حضار]

ارتباط هوش و مذهب چگونه است؟

حال به دنبال پاسخ این سوال می گردیم که آیا ارتباط منطقی بین مذهبی بودن و هوش وجود دارد یا خیر؟
[در این لحظه حضار از دیدن تصویر جورج بوش پسر می خندند]بوش

بررسی ۴۳ مقاله منتشر شده از سال ۱۹۲۷ در این زمینه نشان می دهد که هرچقدر فرد باهوش تر باشد، احتمال دیندار بودنش کمتر است.

حال اجازه بدهید درمورد اطلاعاتی صحبت کنم که به طور علمی تهیه و منتشر شده اند. این مطالعه درمورد گروهی تحت عنوان دانشمندان برتر (Top Scientists) انجام گرفته است. در سال ۱۹۸۸ مطالعه ای که بر روی دانشمندان برگزیده امریکا انجام شد نشان داد که درصد افرادی که به یک خدای شخصی اعتقاد دارند به عدد ۷% سقوط کرد. حدود ۲۰% جزء شکاکان هستند و بقیه (۷۳%) آته ایست بودند.
من گفته ام که اگر یک دین باور بودم، از نظریه تکامل وحشت داشتم. علاوه بر این حتی از علم هم در هراس بودم. چون دنیای علم جذابتر و شاعرانه تر از دنیای دین است.
از آنجایی که مخاطبان این سخنرانی افراد فرهیخته ای هستند، انتظار دارم که حدود ۱۰% شما مذهبی باشید. بسیاری از شما شاید به فرهنگی که می گوید به حکم ادب باید به دین احترام بگذاریم، پایبند باشید. اما در عین حال فکر می کنم تعداد تقریبا زیادی از همین افراد از دین متنفر باشند، مثل خود من! [خنده حضار] اگر شما جزء این دسته هستید، از شما می خواهم که از این مودب بودن دست بکشید و نظر خود را با صدای بلند اعلام کنید.
خیلی از شما از خودتان سوال می کنید که ماجرای ۹/۱۱ چگونه شما را عوض کرد. بگذارید من در یک جمله بگویم این ماجرا چطور نظر من را نسبت به مسائل عوض کرد:

بیایید دست از این مودب بودن لعنتی برداریم!

با تشکر.


ببینید:
متن این سخنرانی به زبان انگلیسی

کلینیک مجانی یک پزشک ایرانی در امریکا

۲۳ نظر »

maliheh-logoدکتر منصور امام که سالها قبل به امریکا مهاجرت کرده بود، دست به کار بزرگی زده است که تحسین رسانه ها و جامعه پزشکی امریکا را به همراه داشته است.وی در سال ۲۰۰۵ کلینیکی در شهر Salt Lake City ایالت یوتای امریکا تاسیس کرد که تمام خدماتش مجانی ارائه می شود.

این کلینیک با توانایی پذیرش ۱۵۰ بیمار در روز ۱۲ می ۲۰۰۵ و با حضور فرماندار ایالت یوتا جان هانتسمن آغاز به کار کرد. این درمانگاه تقریبا ۵۰۰ تلفن در روز دریافت می کند و در نخستین سال فعالیتش بیش از ۹۰۰۰ پذیرش بیمار داشته است.

سازمان غیر دولتی و غیر انتفاعی Profiles in Caring در ویدئوی بالا معرفی دکتر امام را اینگونه آغاز می کند:

علی رغم همه بحثهایی که حول و حوش مهاجران وجود دارد، ما به معرفی چهره ای می پردازیم که شما را برای چند لحظه وادار به سکوت می کند. شما را دعوت به فکر کردن می کند. داستان مهاجری از ایران که به امریکا آمد، پزشک شد و سپس همه اینها را رها کرد، تا به کاری دست بزند که برای بقیه مفید باشد.

خانم لین مارتین که همسرش را از دست داده است هرگز تصور نمی کرد روزی فرابرسد که توانایی خرید بیمه را نداشته باشد. وی با بغضی در گلو نه تنها سپاسگزار خدمات مجانی کلینیک ملیحه است، مهربانی دکتر امام را غیرقابل باور توصیف می کند.
سعید زمانی فر بیمار ایرانی کلینیک ملیحه در حالی که نمی تواند از بغض خود در آغوش دکتر اسکار دنیل بلوث -دندانپزشک داوطلب این درمانگاه- جلوگیری کند می گوید: من به جان پسرانم سوگند می خورم که روزی نیست دکتر امام را برای خدماتی که ارائه کرده است دعا نکنم.

دکتر امام کیست؟

دکتر منصور امام در ایران و در شهر دزفول متواد شد و زمانی که نوجوان بود به همراه خانواده اش به امریکا آمد. او از زمان نوجوانی رویای پزشک شدن و مداوای مجانی مردم را در سر داشت. وی می گوید:

من فکر می کنم اگر شما رویای درستی در سر داشته باشید و بر روی آن رویا تمرکز کنید، همه آنچه در سر می پرورانید به وقوع خواهد پیوست.

وی اکنون پزشکی با بیش از ۱۵ سال سابقه کار است. دکتر امام در سخنرانی روز افتتاحیه mansoor-emam پس از این که این روز را بهترین روز زندگی خود می نامد، با چشم در چشم شدن با همسرش سپیده به یاد می آورد که اشتباه کوچکی از او سرزده است. سپس بلافاصله با لبخندی بر لب روز افتتاحیه کلینیک را دومین روز بزرگ زندگی خود [پس از روز ازدواج] قلمداد می کند!
دکتر امام می گوید در روز افتتاحیه کلینیک وقتی به سمت خانه می رفتم، با خودم می گفتم: اگر امروز من بمیرم، خوشحالم که ماموریتم را به پایان رسانده ام.
وی اعتقاد دارد که خدمات درمانی یک حق است و نباید آن را یک امتیاز تلقی کرد.

مشارکت یک ایرانی مهاجر دیگر

بسیاری از تجهیزات و همچنین هزینه های سال نخست این درمانگاه توسط بنیاد خیریه یک ایرانی دیگر به نام خسرو سمنانی تامین شده است.خسرو سمنانی و همسرش غزاله سمنانی در آغاز به کار این کلینیک حدود ۴۰۰,۰۰۰ دلار به این کلینیک کمک کردند.

خسرو سمنانی دوست قدیمی دکتر امام است که در سال ۱۹۶۸ به امریکا مهاجرت کرد. وی متواضعانه کمکهای خودش را به این پروژه ناچیز می شمارد و خود را تنها یک دنباله روی راه دکتر امام می داند.

semnani

آقای سمنانی نام این درمانگاه را از نام مادربزرگش که بسیار او را دوست دارد، برداشته است.maliheh-adbollahi

او می گوید مادربزرگش ملیحه عبداللهی یا “مادر جون” به عنوان یک مومن واقعی کسی بود که وی را با مفاهیمی مانند کمک به همنوع آشنا کرد و به وی یادآور شد که خداوند نیکوکاران را بسیار دوست دارد.

او خاطرنشان می کند که این پروژه به وضوح نشان می دهد که اقدامات بشردوستانه فرامرزی و جهانی است.

شعار درمانگاه ملیحه یک جمله است:

جایی که یکی دلواپست هست

البته افراد و شرکتهای دیگری نیز در ساخت و راه اندازی این درمانگاه مشارکت داشته اند. به عنوان مثال شرکت ساختمانی John Holmes ساخت مجانی ساختمان این درمانگاه را به عهده گرفت.

بسیاری از کارکنان این درمانگاه را نیز پزشکان و پرستارانی تشکیل می دهند که داوطلبانه مشغول به کار هستند. متخصصانی در رشته های مختلف پزشکی از جمله کاردیولوژی، اورولوژی، روانشناسی، پزشکی اطفال و حتی رشته های غیرمرتبط تر از جمله مشاوران مالی و مددکاران اجتماعی و مترجمان به صورت کاملا داوطلبانه در این درمانگاه با دکتر منصور امام همکاری می کنند.

ویژگی منحصر به فرد دیگر کلینیک ملیحه این است که برخلاف بسیاری از کلینیکهای دیگر که از دولت کمکهای مالی دریافت می کنند، این کلینیک به کمکهای دولتی وابسته نیست. تنها کمکی که این کلینیک دریافت می کند، واکسن خردسالان است که توسط ایالت یوتا تامین می شود.

درحالی که تمام خدمات این درمانگاه به صورت رایگان ارائه می شود، و همه می توانند از این خدمات بهره مند شوند، هدف اصلی خدمات این درمانگاه افرادی هستند که درآمدشان نه آن قدر کم است که تحت پوشش کمکهای دولت امریکا از جمله Medicaid قرار بگیرند، و نه آن قدر زیاد است که توانایی مالی خرید بیمه شخصی را داشته باشند.


منبع:

GoodTube: گزارش ویدیئویی بالا از Profiles in Caring
Desert News: گزارشی از آغاز به کار کلینیک ملیحه
Desert News: گزارشی از یک سالگی کلینیک ملیحه


ببینید:
یوتیوب: گزارشی از کلینیک ملیحه
وب سایت رسمی کلینیک ملیحه: برای ارسال کمک مالی به این کلینیک به اینجا بروید
Sutherland Institute: عکسهای مراسم اهدای جایزه به خسرو سمنانی به خاطر فعالیتهای خیریه
بی بی سی فارسی: تحلیلی بر فیلم مستند سیکو ساخته مایکل مور. این فیلم به مشکلات مردم امریکا در خرید بیمه خدمات درمانی می پردازد
تایم: گزارشی از مشکلات بهداشتی و درمانی مردم امریکا

هاآرتص: تاریخ با موشکهای قسام آغاز نشد

۸ نظر »

روزنامه ی اسراییلی هاآرتص در مقاله ای که ۱۴ ژانویه ۲۰۰۹ تحت عنوان “تاریخ با موشکهای قسام آغاز نشد” منتشر کرد، به بیان واقعیاتی درطی حوادث ۶۰ سال گذشته و عملکرد رسانه های اسراییلی پرداخت. اتفاقاتی که منجر به اتفاقات امروز در غزه شده اند. ترجمه کامل این مقاله در پی می آید.

هرچند برای ما اسراییلیها مبدا اتفاقات همواره زمانی است که فلسطینیها ما را مورد آزار و اذیت قرار می دهند، تاریخ برای ما با موشکهای قسام آغاز نشد. آزار و اذیتهایی که رنج ناشی از آن پس از مدتی خارج از عوامل سبب سازشان مورد بررسی قرار می گیرند. ما تصور می کنیم هرچقدر فلسطینیها را بیشتر آزار دهیم، آنها بهتر از اشتباهات خود درس می گیرند و ما به هدف خود می رسیم. درحالی که درسهایی که خودمان باید فرابگیریم همواره مورد بی اعتنایی قرار می گیرند.

امیره هاص

خط مشی رسانه های اسراییلی، را می توان چنین خلاصه کرد: به مخاطب اطلاعات کمتر بده. مخاطب را با حقایق کمتری آشنا کن، و به او اخبار کلی و با جهت گیری خاص ارائه کن. البته این خطی مشی خوبی است که شاهکارهای ما را به رخ جهانیان نمی کشد! شاهکارهایی از جمله: کودکان کشته شده و جنازه های رها شده در زیر خرابه ها، دخترکانی که پاهایشان را به دلیل زخمهای ناشی از سلاحهای ما از دست داده اند، پدران بینوایی که زارزار گریه می کنند، ساکنان خانه هایی که همه چیزشان را از دست داده اند، زخمهای وحشتناک ناشی از گازهای اشک آور، ده ها هزار نفر از ساکنان فلسطینی که به زور از سرزمینشان تبعید می شوند و در پناهگهای کوچکی به زور اسکان داده می شوند.

از زمانی که دولت [خودگردان] فلسطینی تشکیل شده است، دستگاه خبری اسراییل تلاش بسیاری در بزرگنمایی تهدید نظامی آنها داشته است. وقتی که آنها سلاح خود را از سنگ به تفنگ، از کوکتل مولوتف به عملیات انتحاری، از بمبهای جاده ای به موشکهای قسام، از موشکهای قسام به موشکهای گرادز، و یا از سازمان آزادیبخش فلسطین به حماس، ارتقا دادند ما با چهره ای حق به جانب فریاد زدیم:
دیدی گفتم! اونها ضد یهود هستند!

و با استناد به همه این اتفاقات حملات خودمان را توجیه کردیم. هرچند در فرهنگ لغات من، واژه ای برای توصیف آنچه اسراییل را به حملات فاجعه بار امروزش منتهی کرد پیدا نمی شود، می خواهم بگویم اصلی ترین عامل برای این اتفاق “انزوای گام به گام نوار غزه” بود. انزوای غزه ساکنان آن را تبدیل به موجودواره هایی کرد که نه اسمی از خود داشتند و نه آدرسی، به جز آدرس افراد محاصره کننده آنها. آنها تبدیل به مردمانی بدون تاریخ شدند.

نکته قابل توجه دیگر این است که آغاز محاصره غزه نه آن زمانی بود که حماس کنترل شریانهای امنیتی نوار غزه را در دست گرفت، و نه آن زمانی بود که گیلاد شالیط دستگیر شد. آغاز محاصره حتی زمانی نبود که حماس در انتخابات فلسطین به پیروزی رسید. این محاصره در سال ۱۹۹۱، یعنی پیش از عملیات انتحاری فلسطینیها آغاز شده بود. این محاصره از آن زمان پیچیده و پیچیده تر شده است تا سال ۲۰۰۵ که به اوج خود رسید. در حالی که دستگاه رسانه ای اسراییل با خرسندی تمام با عدم انعکاس این مسائل، چشم خود را بر روی حقایق روشن ماجرا بسته است. انزوا و محاصره غزه از سوی رسانه های اسراییلی به عنوان ضرورتهای نظامی اسراییل عنوان شدند. اما ما بچه نیستیم! [که این دروغها را باور کنیم] ما می دانیم که این ضرورتهای نظامی و دروغهای مکرر رسانه ای در جهت اهداف دولت اسراییل هستند. هدف اصلی اسراییل جلوگیری از محقق شدن ایده همزیستی دو کشور [اسراییل و فلسطین]در کنار هم بوده است. ایده ای که تمام دنیا بعد از اتمام جنگ سرد در سال ۱۹۹۰ بر روی آن به توافق رسیده بودند. این یک راه حل کامل نبود، اما به هرحال فلسطینیها هم با آن کنار آمده بودند.

غزه یک قدرت نظامی نیست که بتواند به همسایه کوچولو و عاشق صلح خود اسراییل حمله کند! غزه فقط سرزمینی است که اسراییل در سال ۱۹۶۷ به همراه کرانه باختری به اشغال در آورد. ساکنانش مردم فلسطین هستند که سرزمین مادریشان را در سال ۱۹۴۸ از دست داده بودند.

در سال ۱۹۹۳ اسراییل فرصتی طلایی داشت که به مردم دنیا اثبات کند، آنچه آنها درمورد ما می پندارند اشتباه است. نشان دهد که ما یک دولت اشغالگر نیستیم. ما کشوری نیستیم که ماهیتش بر مبنای تبعید مردم از خانه هایشان و دزدیدن زمینهایشان به منظور اسکان دادن یهودیان باشد. در دهه ۱۹۹۰ اسراییل این امکان را داشت که ثابت کند حوادث سال ۱۹۴۸ رویه همیشگی اش نیست. اما اسراییل این فرصت استثنایی را از دست داد و به جای آن به طرز ماهرانه ای به دزدی زمینهای فلسطینیان و اخراج آنها از خانه های خودشان، و فرستادن اجباری آنها به کمپهای اقامت اجباری ادامه داد.

و در این روزهای سیاه، اسراییل بار دیگر به جهانیان اثبات می کند که حوادث سال ۱۹۴۸ هنوز ادامه دارد!

* درمورد نویسنده: امیره هاص، ستون نویس روزنامه هاآرتص است که مدتی هم ساکن نوار غزه و کرانه باختری بود. وی که پدر و مادرش از بازماندگان هولوکاست هستند در اورشلیم متولد شده است. رشته تحصیلی او در دانشگاه عبری، تاریخ نازیسم است. فعالیتهای روزنامه نگاری، جوایز متعدد آزادی بیان از سازمانهای مختلف را برای امیره به ارمغان آورده است.


ببینید:
هاآرتص: امیره هاص به دلیل اقامت غیرقانونی در غزه، علی رغم ممنوعیت اقامت برای روزنامه نگاران توسط پلیس اسراییل بازداشت شد. (۰۲/۱۲/۲۰۰۸)


پی نوشت:
– درمورد نحوه نگارش فارسی نویسنده Amira Hass تردید دارم. جست و جوهایم در این مورد نتیجه نداد. لطفا اگر کسی در این مورد اطلاعاتی دارد، راهنمایی کند.

عنوان این مطلب در ابتدا این بود:

چگونه تجاوزهای اسراییل و دروغهای رسانه ها به حوادث امروز غزه منتهی شد؟

رفتار جنون آمیز مجری تلویزیونی در برنامه زنده مسابقه تلفنی

بدون نظر »


آدلا لوپس، مجری برنامه تلویزیونی مسابقه تلویزونی تلویزیون رومانی، وقتی دید کسی از بینندگان به برنامه تلفن نمی زند شروع به فریاد زدن و شکستن تلفن موجود در استودیو کرد. وی پس از جیغ و داد زدنهای فراوان، تلفن موجود در استودیو را برداشت و در حالی که بالا و پایین می پرید فریاد می زد “من می خوام این تلفن زنگ بخوره! به من زنگ بزنید، همین الان! همین الان!” این تلفن را خرد کرد. ویدئوی دو دقیقه ای زیر که روزنامه تلگراف آن را منتشر کرده است، عکس العملهای عجیب آدلا را در این برنامه نشان می دهد.

پس از این واکنش حیرت آور آدلا، مسوولان خشمگین تلویزیون رومانی بلافاصله آدلا را از کار اخراج کردند.
خانم لوپس که به مدت سه سال در این تلویزیون مشغول به کار بود، درمورد این اتفاق می گوید:

شاید من یک مقداری زیاده روی کردم. اما من واقعا می خواستم یکی به ما زنگ بزنه. فشار زیادی بر روی ما هست که بتونیم بینندگان را به تلفن زدن تشویق کنیم.

شورای نظارت کننده بر تلویزیون رومانی اما این اقدام مجری تلویزیونی را کاری سرگرم کننده تشخیص نداد و وی را به دلیل “نمایش بی دلیل خشونت” معادل تقریبا ۱۱۰۰ پوند جریمه کرد. این شورا همچنین این درجه بندی این برنامه را به X تغییر داد. این درجه بندی تلویزیون رومانی را ملزم به پخش برنامه بعد از ساعت ۱۰ شب می کند.


ببینید:
دیلی میرور: ویدئو

هاآرتص: اسراییل احزاب عرب را از حضور در انتخابات محروم کرد

۱ نظر »

| |

روزنامه اسراییلی هاآرتص در گزارشی که روز ۱۳ ژانویه ۲۰۰۹ از قول اسوشییتد پرس منتشر کرد نوشت کمیته مرکزی انتخابات اسراییل طی حکمی حضور کلیه احزاب عرب اسراییل را در انتخابات پارلمانی ماه آینده ممنوع اعلام کرد. این درحالی است که بر طبق آمار رسمی دولت اسراییل (پی دی اف) در سال ۲۰۰۷ تقریبا یک پنجم جمعیت ۷ میلیونی اسراییل را اعراب تشکیل می دهند. بدین ترتیب بزرگترین اقلیت اسراییل از حضور در پارلمان اسراییل منع می شود. این اتفاق در کشوری رخ می دهد که سالها است خود را به عنوان [تنها] دموکراسی منطقه خاور میانه معرفی کرده است.

این طرح که از سوی دو حزب تندروی دست راستی پیشنهاد شده بود، با حمایت قاطع اعضای کمیته مرکزی انتخابات همراه بود. اکثریت اعضای این کمیته اعتقاد دارند احزاب عرب نه تنها از تروریستها حمایت می کنند، بلکه در مواقعی دست به تحریک آنها می زنند. آنها همچنین اعتقاد دارند که احزاب عرب حتی وجود کشور اسراییل را به رسمیت نمی شناسند.

احزاب عمده عرب این تصمیم را یک رای نژادپرستانه می دانند و می خواهند علیه آن به دادگاه عالی اسراییل شکایت کنند. اقدامی که در آن شانس اندکی برای پیروزی دارند. هرچند روزنامه اورشلیم پست یادآور می شود که در سال ۲۰۰۳ حکم محرومیت حزب بلد از حضور در انتخابات ، از سوی دادگاه عالی اسراییل لغو شد.

نمایندگان عرب این کمیته پیش از رای گیری در حالی که فریاد می زدند این تصمیم یک تصمیم فاشیستی و نژادپرستانه است از این جلسه خارج شدند.

در این زمان بود که نایب رییس جلسه با نماینده احزاب عرب به درگیری فیزیکی پرداخت و این درگیری تا زمانی که یکی از افسران امنیتی آنها را جدا کرد ادامه داشت.

روزنامه نسبتا دست راستی اورشلیم پست در این رابطه می نویسد:

در هفته گذشته سه فراخوان جداگانه مبنی بر ممنوع کردن حزب [عرب] بلد از حضور در انتخابات تسلیم کمیته برگزاری انتخابات شده بود و این تصمیم در واقع پاسخی بود به این درخواستها.

در این مورد مایکل شرر، نویسنده مجله تایم نقطه نظر جالبی دارد. وی در مطلبی که در وبلاگ خود در مجله تایم منتشر کرد، ضمن کنایه زدن به این تصمیم اسراییل یادآور می شود که سالهای طولانی است که اسراییل به داشتن یک دموکراسی و پلورالیزم در منطقه خاور میانه به خود می بالد. وی این جمله را در وب سایت وزارت خارجه اسراییل یادآور می شود که:

در بسیاری از کشورهای عربی و ایران، حقوق اقلیت نادیده گرفته می شود. در حالی که اقلیت در اسراییل طبق قانون حقوقی برابر با همه ی مردم دارند. اقلیت اسراییلی از حقوق برابر قضایی نیز برخوردار هستند. این اقلیت حتی اجازه دارند که نماینده ی خود را به کنیسه [مجلس اسراییل] بفرستند.

وی با در کنار هم قرار دادن آن چه اسراییل ادعا می کند، و آن چه در عمل با این تصمیم دیده می شود، قضاوت را به عهده خواننده می گذارد.


ببینید:

هاآرتص: اسراییل حضور احزاب عرب را در انتخابات ماه آینده غیرقانونی اعلام کرد (۱۲/۰۱/۲۰۰۹)
اورشلیم پست: کمیته انتخابات احزاب عرب را از خضور در انتخابات محروم کرد (۱۲/۰۱/۲۰۰۹)
تایم: احزاب عرب از حضور در انتخابات اسراییل محروم شدند (۱۲/۰۱/۲۰۰۹)
وزارت خارجه اسراییل: مردمانی آزاد در سرزمین ما، دموکراسی در خاور میانه
اداره آمار و ارقام دولت اسراییل (پی دی اف): جمعیت اسراییل و جمعیت اعراب اسراییل

اورشلیم پست: ایران به حماس اجازه پذیرش آتش بس را نداد

بدون نظر »

روزنامه ی اسراییلی اورشلیم پست در گزارشی اختصاصی که ۱۲ ژانویه منتشر کرد مدعی شد مقامات ایران حماس را برای عدم پذیرش آتش بس تحت فشار قرار داده اند. متن زیر ترجمه ای است از قسمتهای مهم این خبر که تاکنون تنها در این روزنامه چاپ شده است.


یک مقام دولتی مصر در گفت و گوی تلفنی با روزنامه اورشلیم پست مدعی شد دلیل عدم پذیرش آتش بس از سوی حماس، تحت فشار قرار گرفتن از جانب ایران بوده است. وی می گوید دو مقام بلندپایه ایران در طی دیداری که اخیرا از دمشق داشتند، حماس را از پذیرش طرح صلح پیشنهادی مصر بر حذر داشتند. این مقام رسمی دولت مصر اعلام کرد دو فرستاده سیاسی ایران یعنی علی لاریجانی و سعید جلیلی در دیداری که با خالد مشعل، رهبر حماس، و رمضان شلاه، رییس سازمان جهاد اسلامی، مانع از پذیرش طرح صلح توسط حماس شدند.علی لاریجانی و خالد مشعل (Reuters)
این اظهارات پس از ملاقات مقامات حماس با یک مقام بلندپایه اطلاعاتی مصر در قاهره درمورد راه های پایان بخشیدن به درگیریها بیان شد. در این ملاقات مقامات حماس بار دیگر عدم علاقه ی خود را به پذیرش آتش بسی که اسراییل را ملزم به بازکردن تمام مرزهای نوار غزه نشود اعلام کردند. یک سخنگوی حماس همچنین مخالفت خود را با حضور نیروهای بین المللی در نوار غزه اعلام کرد.
این مقام اطلاعاتی مصر به اورشلیم پست گفت:

به محض این که ایران از طرح صلح پیشنهادی مصر مطلع شد، دو نماینده ی سیاسی خود را به دمشق فرستاد تا در یک عملیات سیاسی فوری از پذیرش آتس بس توسط حماس جلوگیری کند.

وی چنین ادامه می دهد:

ایران همچنین حماس را به قطع تامین سلاح و کمکهای مالی درصورت پذیرش آتش بس تهدید کرد. ایران می خواهد با اسراییل و امریکا به طور رو در رو در جنگ باشد. ایران این جنگ رودر رو را از طریق حماس در فلسطین و حزب الله در لبنان انجام می دهد.

وی ایران را به داشتن استانداردهای دوگانه درمورد بحران خاور میانه نیز متهم می کند. چرا که ایران در حالی وانمود می کند که در این جنگ در کنار فلسطینیان حضور دارد که تاکنون حتی یک گلوله علیه اسراییل شلیک نکرده است. ادامه ی این جنگ آن چیزی است که تهران می خواهد. چرا که توجه افکار عمومی دنیا را از برنامه های هسته ایش منحرف می کند.
مقدی خلیلی، تحلیلگر مصری امور خاور میانه نیز اعتقاد دارد حماس نه تنها با عدم پذیرش آتش بس امنیت ملی مصر را به خطر انداخت، بلکه با این اقدام رویای مردم فلسطین را برای داشتن کشور فلسطین نابود کرد. حماس با قبول کردن پیشنهاد ایران در این مورد، به ایران اجازه ی پیشروی تا مرزهای شرقی مصر را داد. حماس همان با این ماجراجوییهای بی نتیجه همان کاری را می کند که حزب الله در لبنان انجام می دهد.


ببینید:

مجله یو اس نیوز: حماس آتش بس پیشنهادی مصر را با اسراییل نپذیرفت (۱۲/۰۱/۲۰۰۹)
گاردین: حماس درخواست سازمان ملل را برای آتش بس نپذیرفت (۰۹/۰۱/۲۰۰۹)
رویترز: ملاقات لاریجانی با خالد مشعل در دمشق (۰۷/۰۱/۲۰۰۹)
بی بی سی: آخرین خبر از حمله اسراییل به غزه: اسراییل درحال پیشروی به منطقه پرجمعیت غزه است (۱۲/۰۱/۲۰۰۹)

نیویورک تایمز: همه ی حقایقی که درمورد غزه نمی دانید

۱۱ نظر »

روزنامه ی امریکایی نیویورک تایمز در مقاله ای که ۷ ژانویه ۲۰۰۹ منتشر کرد، حقایقی را درمورد غزه و جنگ اسراییل و حماس در غزه بازگو کرد که بسیار با آنچه تاکنون در رسانه های مختلف در این روزها بازتاب داده می شوند، متفاوت است. متن زیر ترجمه ای است از این مقاله.


تقریبا همه ی آنچه شما از غزه می دانید اشتباه است. در زیر حقایقی از غزه و حمله ی اسراییل به نوار غزه را خواهید دید که کمت در رسانه ها انعکاس داده می شوند.

۱- درمورد مردم غزه:

اکثریت مردم غزه نه به اختیار خود، بلکه به اجبار در این منطقه سکنی گزیده اند. بسیاری از جمعیت ۱٫۵ میلیونی غزه که به زحمت در سرزمینی با مساحتی کمتر از ۳۶۰ کیلومتر مربع اسکان داده شده اند در اصل به شهرها و روستاهای خارج از غزه تعلق دارند. شهرهایی مثل اشکلون و برشبا. آنها به اجبار توسط ارتش اسراییل به غزه کوچانده شدند.

۲- درمورد اشغال غزه:

مردم غزه از زمان جنگهای شش روزه ی سال ۱۹۶۷ تحت اشغال اسراییل زندگی کرده اند. به باور بسیاری از مردم، علی رغم خروج نیروهای اسراییلی از نوار غزه در سال ۲۰۰۵، این کشور همچنان یک نیروی اشغالگر در غزه محسوب می شود. چرا که اسراییل همچنان راه های دسترسی، صادرات و واردات غزه را در اختیار خود دارد. اسراییل بر هر آنچه از طریق آسمان و دریا به غزه وارد و از آن خارج می شود نظارت دارد. نیروهای اسراییلی هر وقت تمایل داشته باشند می توانند وارد نوار غزه بشوند. لازم به ذکر است که بر اساس معاهده ی چهارم ژنو، اسراییل به عنوان نیروی اشغالگر مسوولیت رفاه مردم غیرنظامی را بر عهده دارد.

۳- درمورد محاصره نوار غزه:

محاصره ی نوار غزه، که با حمایت امریکا و اتحادیه اروپا انجام شده است، پس از پیروزی حماس در انتخابات مجلس قانونگذاری فلسطین در ژانویه ۲۰۰۶ شدیدتر شد. سوخت، الکتریسیته، واردات، صادرات و رفت و آمد مردم به و از نوار غزه به قدری دچار مشکل شده است، که سلامتی مردم، سیستم فاضلاب، و حمل و نقل را با تهدیدهای جدی مواجه کرده است.

محاصره ی غزه توسط اسراییل منجر بیکاری،  فقر مطلق، و سوء تغذیه ی ساکنان آن شده است. این مشکلات، ارمغان حمایتهای ضمنی سازمان ملل متحد از مجازات شهروندان غیرنظامی است. کسانی که فقط می خواهند از حقوق دموکراتیک برخوردار باشند.

New York Times

تصویر از: New York Times

۴- درمورد آتش بس:

لغو محاصره، به همراه توقف پرتاب راکت، یکی از کلیدی ترین واژه های آتش بس ماه ژوئن بین اسراییل و حماس بود. این توافق منجر به کاهش چشمگیر راکتهای حماس از صدها راکت در ماه می و ژوئن به تنها ۲۰ راکت در ۴ ماه پس از آن شد. (بر طبق آمار و ارقام دولت اسراییل). این آتش بس تنها زمانی شکسته شد که نیروهای اسراییلی حمله ی همه جانبه ی هوایی و زمینی خود را علیه حماس در اوایل ماه نوامبر آغاز کردند. شش تن از نیروهای حماس در این حملات کشته شدند.

۵- درمورد جنایات جنگی:

کشتن شهروندان غیرنظامی، چه توسط حماس و چه توسط اسراییل، می تواند جنایت جنگی قلمداد شود. جان هر انسانی ارزشمند است. اما آمار و ارقام در این مورد بسیار گویا هستند. تقریبا ۷۰۰ فلسطینی که اغلب آنان شهروندان عادی و غیرنظامیان هستند، از لحظه ی شروع درگیریها در پایان سال گذشته کشته شده اند. در مقابل، تنها ۱۲ اسراییلی در طی همین مدت کشته شده اند. بدون شک مذاکره راه موثرتری برای مقابله با راکت پراکنی و خشونت است. اگر اسراییل به مفاد موافقت نامه ی آتش بس در ماه ژوئن پایبند بود و بر طبق آن به محاصره ی نوار غزه پایان داده بود، شاید امروز ما شاهد این درگیریها نبودیم.

***

جنگی که ما امروز در غزه نظاره گر آن هستیم، در واقع هیچ ارتباطی با راکتها [ی حماس] ندارد. همان طور که هیچ ارتباطی به سیاست مهار حماس توسط اسراییل ندارد. بر خلاف آن چه رسانه های اسراییلی شاید به شما باورانده اند.

شاید سخنان افشاگرانه ی موشا یالون در سال ۲۰۰۲، که در آن زمان سرپرست نیروهای دفاعی اسراییل بود، جالبتر باشد. وی گفت:

فلسطینیها باید مجبور به درک این حقیقت با گوشت و پوستشان شوند که آنها بی تردید مردمانی شکست خورده هستند.


ببینید:

تلگراف: سیاستمداران اسراییلی درمورد حملاتشان به غزه دروغ می گویند (۲۹/۱۲/۲۰۰۸ )

وبلاگ بامدادی: پنج دروغ بزرگ اسرائیل درباره‌ی حمله به غزه که ترجمه ای است از این مطلب (۰۴/۰۱/۲۰۰۹)

پیوند در بالاترین

اقدام به فرار دو کودک عاشق پیشه آلمانی به افریقا برای ازدواج با یکدیگر!

۷ نظر »

روز گذشته  بی بی سی گزارش کرد که یک  پسربچه شش ساله به نام میکا و نامزد پنج ساله اش به نام آنابل در حالی که قصد سفر به افریقا را برای ازدواج با یکدیگر در روز نخست ژانویه داستند، توسط پلیس متوقف شدند. این زوج در حالی قصد سفر بدون پاسپورت و هیچ پولی را داشتند، که برای مراسم ازدواجشان فکر همه چیز را کرده بودند! آنها یک شاهد رسمی به نام آنا لنای ۷ ساله [خواهر آنابل] را به عروسی خود دعوت کرده بودند تا همراهشان در این سفر باشد.

این زوج اما پیش از آن که بتوانند، قصد خود را عملی کنند، در راه آهن هانوفر توسط پلیس متوقف شدند. این زوج جوان که بسیار عاشق یکدیگر هستند، دلیل انتخاب افریقا را برای ازدواج، گرم بودن آن بیان کردند. ایده ی این ازدواج رمانتیک در میهمانی حانوادگی جشن شب کریسمس شکل گرفت. زمانی که پسربچه ی داستان، میکا دو دختر دیگر را با گفتن داستانهایی از خاطرات تعطیلاتش به ایتالیا سرگرم کرد. صبح روز بعد اما اتفاق غیر منتظره ای رخ داد!

زوج خردسال آلمانی که قصد سفر به افریقا را جهت ازدواج داشتند

از چپ به راست:  آنابل (عروس خانم) آنا لنا (خواهر عروس خانم و شاهد ازدواج) – میکا (آقا داماد)  (AFP/GettyImages)

در حالی که همه ی اهل خانه در خواب بودند، سه کودک داستان، پس از حدود یک کیلومتر پیاده روی به ایستگاه ترم رسیدند. تنها زمانی که یکی از ماموران انتظامات متوجه شد، این سه کودک منتظر قطار برای فرودگاه هستند، پلیس خبردار و وارد عمل شد. اولین کاری که افسران پلیس کردند این بود که برای این بچه ها توضیح دادند بدون پول و بلیت آنها نمی توانند به جایی سفر کنند. در عوض به آنها اجازه دادند، بازدید کوتاهی از اداره پلیس انجام دهند، تا این که خانواده ی شان به آنها ملحق شود. آژانس خبری فرانسه می گوید: اگرچه فعلا برنامه ی ازدواجی در کار نخواهد بود، پلیس امکان رخ دادن این ازدواج عاشقانه را در افریقا و در آینده رد نکرد!


ببینید:

DayLife: عکس بزرگتر از این سه کودک
France24: گزارش شبکه ی فرانسه۲۴ از این اتفاق
Youtube: گزارش تلویزیونی از این اتفاق
پیوند در بالاترین

پخش پیام کریسمس احمدی نژاد از تلویزیون بریتانیا و واکنش تند مقامات این کشور

۱ نظر »

شبکه ۴ (Channel 4) تلویزیون بریتانیا در آستانه ی سال نوی ۲۰۰۹ میلادی در یک اقدام غیرمنتظره اعلام کرد محمود احمدی نژاد، رییس جمهور جنجالی ایران تبریک پیام کریسمس این شبکه را که به “پیام جایگزین کریسمس” معروف است ارائه خواهد کرد. این پیام در واقع پیام جایگزینی برای پیام کریسمس ملکه یا پادشاه است که از سال ۱۹۳۲ بی بی سی آن را پخش می کند. شبکه ۴ که یکی از شبکه های خصوصی و مستقل بریتانیا است از سال ۱۹۹۳ در روز کریسمس (۲۵ دسامبر/۵ دی) آنتن خود را در اختیار یک شخصیت ملی یا بین المللی قرار می دهد تا “صدایی متفاوت” از آنتن این شبکه کریسمس را به مسیحیان جهان تبریک بگوید.

پیام تبریک کریسمس ا�مدی نژاد از شبکه 4 تلویزیون بریتانیا سابقه ی انتخاب افراد در سالهای گذشته نشان می دهد که انتخاب افراد دعوت شده لزوما برمبنای محبوبیت و یا اهمیتشان در عرصه ی ملی یا بین المللی نیست. طیف این میهمانان بسیار متنوع و گوناگون است. دریک سوی این طیف نویسنده مشهور انگلیسی در سال ۱۹۹۳ قرار دارد و در سوی دیگر، کمدین هالیوودی الی جی (Ali G). و یا در سال ۲۰۰۲ مجری تلویزیونی و همسر ستاره سابق موسیقی راک، شارون اوزبورن پیام داد و سال گذشته سرباز بریتانیایی که دست خود را در جنگ افغانستان از دست داده بود این کار را بر عهده گرفت. این تنوع نشان می دهد، اگر بخواهیم به دنبال تنها یک دلیل برای این انتخابها باشیم، شاید بهترین دلیل خبرساز بودن این افراد در سال گذشته و یا بحث برانگیز بودن کاری که انجام داده اند باشد.

در این میان انتخاب دختری مسلمان به نام خدیجه روات در سال ۲۰۰۶ که تمام صورتش را با پوشیه پوشانده بود، از جنجالی ترین انتخابها بود. هرچند وی به دلایلی که هرگز اعلام نکرد، از حاضر شدن در این برنامه انصراف داد، شبکه ۴ دختر مسلمان دیگری را با همان نوع حجاب برای این کار انتخاب کرد و وی پیام جایگزین کریسمس را به مردم داد. سال ۲۰۰۸ (برای کریسمس ۲۰۰۹) هم این انتخاب چون اکثر انتخابهای سالهای گذشته بسیار خبرساز بود. از لحظه ای که مدیریت شبکه ۴ اعلام کرد، محمود احمدی نژاد، رییس جمهور ایران میهمان این شبکه برای تبریک سال نوی میلادی است، واکنشهای محافل خبری و سیاستمداران به این انتخاب آغاز شد. این انتخاب از این حیث قابل تامل است که وی در آخرین سال ریاست جمهوری خود با اقدامات بحث برانگیز خود در مدیریت برنامه هسته ای ایران و اظهارات جنجالیش درمورد یهودیان و هولوکاست چهره ی چندان محبوبی در جهان غرب به شمار نمی رود. این انتخاب به قدری حساسیت محافل غربی را برانگیخت که حتی تعطیلات سال نو باعث نشد سیاستمداران بریتانیایی خشم خود را از این قضیه ابراز نکنند. دولت بریتانیا بلافاصله ضمن حمله کردن به تصمیم شبکه ۴ در دادن فرصت به محمود احمدی نژاد برای صدور پیام کریسمس، این تصمیم را سبب ساز رنجش جامعه ی بین المللی خواند. یک سخنگوی وزارت خارجه ی بریتانیا با اشاره به دعوت احمدی نژاد به بازگشت به ریشه های مذهبی، حملات وحشتناک ضدیهود وی را یادآور می شود.

بی بی سی، حتی ساعاتی پیش از پخش این پیام تبریک، مواضع دولت و برخی از اعضای مجلس بریتانیا را منعکس کرد که جملگی نه تنها از در اختیارداددن این فرصت به محمود احمدی نژاد خوشحال نبودند، بلکه این اقدام شبکه ۴ را به شدت محکوم کردند. خانم لوییس المن، رییس جنبش یهودیان حزب حاکم کارگر که عضو مجلس این کشور نیز می باشد گفت: “من این اقدام شبکه ۴ را در تقدیم فضای غیرچالشی به یک متعصب خشک مغز خطرناک که هولوکاست را انکار می کند محکوم می کنم.” حزب محافظه کار نیز در حمله به این تصمیم شبکه ۴ از حزب رقیب خود پیشی گرفت. مارک پریچارد عضو محافظه کار دولت بریتانیا هم با طعنه زدن به این اقدام شبکه ۴ می گوید: “سال آینده چه کسی پیام سال نو را خواهد داد؟ دیوید ایروینگ [تاریح نگار نژادپرست و ضد صهیونیسم] یا رابرت موگابه [رییس جمهور زیمبابوه]؟” وی اعتقاد دارد که شبکه ۴ به مردی این فرصت را می دهد که قصد نابودکردن اسراییل و آزار دادن مسیحیان را در روز تولد مسیح دارد. انتقاد وی زمانی به تهدید نرمی علیه این شبکه تلویزیونی تبدیل می شود که وی می گوید: “این اقدام شبکه ۴ شاید باعث تجدید نظر در اعطای کمکهای مالی بیشتر به این شبکه شود.”

سفیراسراییل در بریتانیا نیز در این رابطه می گوید: “این اقدام شبکه ۴ یک رسوایی و شرمساری ملی برای بریتانیا است.” لازم به ذکر است که پیام کریسمس محمود احمدی نژاد از دو حیث با پیام سالهای گذشته متفاوت بوده است. اول این که بر خلاف سالهای گذشته که پیام جایگزین همزمان با پیام ملکه پخش می شد، این پیام چند ساعت بعد از پخش پیام ملکه از شبکه ۴ مخابره شد. دومین تفاوت این بود که امسال برای نخستین بار پیام به زبانی غیر از زبان انگلیسی و با زیرنویس انگلیسی پخش شد.


ببینید:
Channel 4: صفحه اختصاصی Channel 4 برای پیام احمدی نژاد.
ویکی پدیا: فهرست کسانی که پیام جایگزین کریسمس را داده اند.
تایمز: متن کامل پیام احمدی نژاد در تایمز (انگلیسی)
گاردین: خبر روزنامه گاردین در مورد پیام احمدی نژاد
تلگراف: خبر روزنامه تلگراف در مورد پیام احمدی نژاد

Simplified Theme by Nokia Theme transform by TowFriend | Powered by Wordpress | Aviva Web Directory
XHTML CSS RSS