روزنامه ی اسراییلی هاآرتص در مقاله ای که ۱۴ ژانویه ۲۰۰۹ تحت عنوان “تاریخ با موشکهای قسام آغاز نشد” منتشر کرد، به بیان واقعیاتی درطی حوادث ۶۰ سال گذشته و عملکرد رسانه های اسراییلی پرداخت. اتفاقاتی که منجر به اتفاقات امروز در غزه شده اند. ترجمه کامل این مقاله در پی می آید.
هرچند برای ما اسراییلیها مبدا اتفاقات همواره زمانی است که فلسطینیها ما را مورد آزار و اذیت قرار می دهند، تاریخ برای ما با موشکهای قسام آغاز نشد. آزار و اذیتهایی که رنج ناشی از آن پس از مدتی خارج از عوامل سبب سازشان مورد بررسی قرار می گیرند. ما تصور می کنیم هرچقدر فلسطینیها را بیشتر آزار دهیم، آنها بهتر از اشتباهات خود درس می گیرند و ما به هدف خود می رسیم. درحالی که درسهایی که خودمان باید فرابگیریم همواره مورد بی اعتنایی قرار می گیرند.
خط مشی رسانه های اسراییلی، را می توان چنین خلاصه کرد: به مخاطب اطلاعات کمتر بده. مخاطب را با حقایق کمتری آشنا کن، و به او اخبار کلی و با جهت گیری خاص ارائه کن. البته این خطی مشی خوبی است که شاهکارهای ما را به رخ جهانیان نمی کشد! شاهکارهایی از جمله: کودکان کشته شده و جنازه های رها شده در زیر خرابه ها، دخترکانی که پاهایشان را به دلیل زخمهای ناشی از سلاحهای ما از دست داده اند، پدران بینوایی که زارزار گریه می کنند، ساکنان خانه هایی که همه چیزشان را از دست داده اند، زخمهای وحشتناک ناشی از گازهای اشک آور، ده ها هزار نفر از ساکنان فلسطینی که به زور از سرزمینشان تبعید می شوند و در پناهگهای کوچکی به زور اسکان داده می شوند.
از زمانی که دولت [خودگردان] فلسطینی تشکیل شده است، دستگاه خبری اسراییل تلاش بسیاری در بزرگنمایی تهدید نظامی آنها داشته است. وقتی که آنها سلاح خود را از سنگ به تفنگ، از کوکتل مولوتف به عملیات انتحاری، از بمبهای جاده ای به موشکهای قسام، از موشکهای قسام به موشکهای گرادز، و یا از سازمان آزادیبخش فلسطین به حماس، ارتقا دادند ما با چهره ای حق به جانب فریاد زدیم:
دیدی گفتم! اونها ضد یهود هستند!
و با استناد به همه این اتفاقات حملات خودمان را توجیه کردیم. هرچند در فرهنگ لغات من، واژه ای برای توصیف آنچه اسراییل را به حملات فاجعه بار امروزش منتهی کرد پیدا نمی شود، می خواهم بگویم اصلی ترین عامل برای این اتفاق “انزوای گام به گام نوار غزه” بود. انزوای غزه ساکنان آن را تبدیل به موجودواره هایی کرد که نه اسمی از خود داشتند و نه آدرسی، به جز آدرس افراد محاصره کننده آنها. آنها تبدیل به مردمانی بدون تاریخ شدند.
نکته قابل توجه دیگر این است که آغاز محاصره غزه نه آن زمانی بود که حماس کنترل شریانهای امنیتی نوار غزه را در دست گرفت، و نه آن زمانی بود که گیلاد شالیط دستگیر شد. آغاز محاصره حتی زمانی نبود که حماس در انتخابات فلسطین به پیروزی رسید. این محاصره در سال ۱۹۹۱، یعنی پیش از عملیات انتحاری فلسطینیها آغاز شده بود. این محاصره از آن زمان پیچیده و پیچیده تر شده است تا سال ۲۰۰۵ که به اوج خود رسید. در حالی که دستگاه رسانه ای اسراییل با خرسندی تمام با عدم انعکاس این مسائل، چشم خود را بر روی حقایق روشن ماجرا بسته است. انزوا و محاصره غزه از سوی رسانه های اسراییلی به عنوان ضرورتهای نظامی اسراییل عنوان شدند. اما ما بچه نیستیم! [که این دروغها را باور کنیم] ما می دانیم که این ضرورتهای نظامی و دروغهای مکرر رسانه ای در جهت اهداف دولت اسراییل هستند. هدف اصلی اسراییل جلوگیری از محقق شدن ایده همزیستی دو کشور [اسراییل و فلسطین]در کنار هم بوده است. ایده ای که تمام دنیا بعد از اتمام جنگ سرد در سال ۱۹۹۰ بر روی آن به توافق رسیده بودند. این یک راه حل کامل نبود، اما به هرحال فلسطینیها هم با آن کنار آمده بودند.
غزه یک قدرت نظامی نیست که بتواند به همسایه کوچولو و عاشق صلح خود اسراییل حمله کند! غزه فقط سرزمینی است که اسراییل در سال ۱۹۶۷ به همراه کرانه باختری به اشغال در آورد. ساکنانش مردم فلسطین هستند که سرزمین مادریشان را در سال ۱۹۴۸ از دست داده بودند.
در سال ۱۹۹۳ اسراییل فرصتی طلایی داشت که به مردم دنیا اثبات کند، آنچه آنها درمورد ما می پندارند اشتباه است. نشان دهد که ما یک دولت اشغالگر نیستیم. ما کشوری نیستیم که ماهیتش بر مبنای تبعید مردم از خانه هایشان و دزدیدن زمینهایشان به منظور اسکان دادن یهودیان باشد. در دهه ۱۹۹۰ اسراییل این امکان را داشت که ثابت کند حوادث سال ۱۹۴۸ رویه همیشگی اش نیست. اما اسراییل این فرصت استثنایی را از دست داد و به جای آن به طرز ماهرانه ای به دزدی زمینهای فلسطینیان و اخراج آنها از خانه های خودشان، و فرستادن اجباری آنها به کمپهای اقامت اجباری ادامه داد.
و در این روزهای سیاه، اسراییل بار دیگر به جهانیان اثبات می کند که حوادث سال ۱۹۴۸ هنوز ادامه دارد!
* درمورد نویسنده: امیره هاص، ستون نویس روزنامه هاآرتص است که مدتی هم ساکن نوار غزه و کرانه باختری بود. وی که پدر و مادرش از بازماندگان هولوکاست هستند در اورشلیم متولد شده است. رشته تحصیلی او در دانشگاه عبری، تاریخ نازیسم است. فعالیتهای روزنامه نگاری، جوایز متعدد آزادی بیان از سازمانهای مختلف را برای امیره به ارمغان آورده است.
ببینید:
هاآرتص: امیره هاص به دلیل اقامت غیرقانونی در غزه، علی رغم ممنوعیت اقامت برای روزنامه نگاران توسط پلیس اسراییل بازداشت شد. (۰۲/۱۲/۲۰۰۸)
پی نوشت:
– درمورد نحوه نگارش فارسی نویسنده Amira Hass تردید دارم. جست و جوهایم در این مورد نتیجه نداد. لطفا اگر کسی در این مورد اطلاعاتی دارد، راهنمایی کند.
عنوان این مطلب در ابتدا این بود:
چگونه تجاوزهای اسراییل و دروغهای رسانه ها به حوادث امروز غزه منتهی شد؟
هرچند میدونم این یک ترجمه است ولی خوب میشد که نویسنده علت اینکه در سال ۱۹۹۱ اسراییلیها به کل تشکیل کشور مشترک رو کنار گذاشتند هم اشاره میشد … علت به هر صورت این بود که در یک جامعه دمکراتیک فلسطینها که الان ۵٫۴ ملیون جمعیت دارند در سال ۲۰۲۵ جمعیتشان به ۸٫۵ میلیون میرسد ولی اسراییلیها که ۵٫۵ میلیون جمعیت دارند جمعیتشان به ۶٫۵ میلیون در سال ۲۰۲۵ میرسد در نتیجه اگر این کار رو میکردند ( که به نظر من هم بهترین راه بود ) در سال ۲۰۲۵ شاید دیگر اسراییلی وجود نداشت
فوق العاده است. هربار که مطلب جدیدی از روزنامه های اسراییلی را می خوانم بار دیگر اعتراف می کنم که عنوان «مطبوعات آهنین» برازنده این نشریات است و باز هم افسوس می خورم که «ما حتی نمی توانیم تصوری درست از آزادی بیان داشته باشیم».
ممنون از ترجمه خوب شما
میم جان سلام
تلاشت در خور ستایشه
اما جایی برای پرسش خوشگل تر بود.
یه فکری واسه این بکن.
تردید:
درود و سپاس از توجهت.
در انتخاب نام و تیتر بی استعدادم. این وب سایت هم فعلا نوزادی است که لاجرم باید نامی داشته باشد. امیدوارم اندکی که بزرگتر شد، خودش نام درخوری برای خودش انتخاب کند.
ضمنا من هم نام جایی برای پرسش را دوست دارم. اما طولانیه. پیشنهاد دیگری داری که به نوعی با نام دامنه tardid.net هماهنگ باشه یا اصلا دامنه جدید؟
کجایی میمو جان؟ جدی آدم نگران میشه. بابا ما رو عادت داده بودی به پستهای زیبات. 🙁
تردید: راییکای عزیز. جدا سپاسگزارم از احوالپرسیت. مشغله دنیای واقعی فعلا دستم را از دنیای مجازی کوتاه کرده. اما به زودی برمی گردم. [امیدوارم]
[…] در همین حال که برخی از روشنفکران ما نگران در خطرافتادن صلح برای شهروندان اسرائیلی هستند ،امیره هاص اسرائیلی، ستون نویس روزنامه هاآرتص در مقاله ای می نویسد :”غزه یک قدرت نظامی نیست که بتواند به همسایه کوچولو و عاشق صلح خود اسراییل حمله کند! غزه فقط سرزمینی است که اسراییل در سال ۱۹۶۷ به همراه کرانه باختری به اشغال در آورد. ساکنانش مردم فلسطین هستند که سرزمین مادریشان را در سال ۱۹۴۸ از دست داده بودند. متن کامل مقاله اش را بخوانید: تاریخ با موشکهای قسام آغاز نشد […]
من جدی اگر سر چشمه هم برم خشک میشه 🙁
من هر روز اینجا سر میزنم تا روزی که دوباره بنویسی :). شاد باشی رفیق.
عجب سرای دیگری داری تردید نازنین. آدم روحش میاساید در سرای دومت. چرا سراهات رو دونه دونه رو میکنی؟ نامش هم خیلی برازنده اش است. من که خیلی مدیونت ام. از زمانی که شعرهایی رو که با نکته سنجی پای مطالب می نوشتی (در بالاترین) دیدم، باور کن یکسری حس ها که شاید ۷-۸ سال بود در وجودم مرده بود، بیدار شد. ببخشید این پیام رو اینجا گذاشتم، در سرای نوت هر چی تلاش کردم نشد. لطفن (لطفا) پاکش کن. شاد باشی.